loading...
اندیشه های دینی
سامان امیری بازدید : 49 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
  آیا روز خواستگاری ، باید حتما چادر پوشید ؟
بستگی دارد که شما چادری هستید یا نه . خودتان باشید . هر جور هستید باید همان جوری باشید . اگر پوشش مناسب باشد و حجاب کامل باشد یک چادر رنگی کافی است . گفته بودم به همین اکتفا نکنید . از پوشش همدیگر سوال کنید . حتی در مورد چادر سنتی و ملی هم سوال کنید . بعضی مواقع روی همین هم مشکل داشتیم . چون بعضی ها چادر ملی را نمی پسندند . سلیقه ها متفاوت است . این ها را بپرسید و رودربایستی نکنید .
اگر دختر بر اساس رسم چادر سرش می کند ، حتما بگویند تا اغراء به جهل نشود .
  •  آیا در خواستگاری ، آرایش کردن ایرادی دارد ؟
    در فقه ما بحثی بنام تدلیس داریم . تدلیس یعنی پوشاندن و پنهان کردن عیب . اگر کسی بخواهد با آرایش ، مثل گریم عیب خود را بپوشاند ، حرام است . اگر با گریم بیماری برص یا پیسی را بپوشاند که عقد باطل است . ولی کرم های روشن کننده که قصد فریب خواستگار را ندارند ، اشکال ندارد . در مورد عینک هم همین است . مثل سن است و همه می دانند و سر شما نیست . مگر اینکه برای مطالعه عینک می زنند که لازم نیست بگویند . .
  • سامان امیری بازدید : 123 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
    • تیپ درون گرا چه شخصیتی دارد و درون گرایی می تواند ارثی باشد ؟
       این نوع شخصیت ها ، جمع گریز و منزوی هستند و از تنهایی خودشان لذت می برند . در جمع خیلی حاضر نمی شوند . ارتباط چشمی راحت برقرار نمی کنند . به سختی حرف می زنند . در جمع  در مقابل عمل دیگران ، عکس العمل آنچنانی ندارند . مثلا در مجلسی لطیفه ای گفته میشود و همه می خندند ولی ایشان به زور لبخندی می زنند . احساس می کنند زیر نظر دیگران هستند و یک ترسی هم درآنها وجود دارد . خیلی هم اهل میهمانی دادن و میهمانی رفتن و مسافرت نیستند . بله یک عامل می تواند وراثت بشاد ولی بیشتر نقش همان الگو ها هستند که پدر و مادر چطوری بوده اند . آیا زمینه بروز برای فرزندشان ایجاد کرده اند .آیا اجازه داده اند در جمع شرکت کنند . بیشتر کسانی هم که افسردگی دارند ، تیپ شخصیت درون گرا را پیدا می کنند ولی یک جاهایی هم که تضاد فرهنگی وجود دارد ، طرف به سوی درون گرایی می رود . ممکن است در ظاهر مسئله مهمی در ازدواج نباشد ولی دقت کنید . 
    •  اگر زن و مردی هردو درون گرا باشند ، آیا می توانند خوشبخت بشوند ؟
      اگر یکی درون گرا و یکی برون گرا باشند ، ما صلاح نمی دانیم . نود و دو درصد کسانی که با هم ازدواج می کنند ، جذب مشابه خودشان می شوند . هشت در صد به سمت قطب متضاد خود می روند  طرف بدبین است ، دوست دارد به طرف آدم خوش بین برود . چون خودش از بدبینی اش رنج می برد . غمگین است ، بسمت آدمی میرود که شاد باشد . فرد بی نظم است جذب آدم با نظم میشود تا نقص خودش را بپوشاند . ما برای ازدواج دو قطب متضاد را توصیه نمی کنیم .این ها در زندگی مشکل پیدا می کنند.
      ممکن است چند صباحی برایش لذت بخش باشد ولی دوام پیدا نمی کند . در مورد دو درون گرا ، در اینجا می توانیم کفویت را نقض کنیم . ما می گوییم یک درون گرای صرف و یک برون گرای صرف ، در زندگی مشکل خواهند داشت . دو تا برون گرا ممکن است خوب باشد و هر دو باهم خوش هستند ولی دو تا درون گرای  صرف ،   نمی توانند با هم زندگی خوبی داشته باشند . این در مورد دو نفر عصبانی هم صدق    می کند . ما درون گرا و  برون گرایی را صلاح می دانیم که فاصله آنها کم باشد . مثلا درجه درون گرا پنج باشد و درجه برون گرا نود و پنج باشد . ما این ازدواج را صلاح نمی دانیم . ولی مثلا درجه درون گرا بیست باشد و درجه برون گرا ، سی باشد ، این را قبول می کنیم . چون فاصله آنها کم است . اگر این طور باشد ،  خوشبخت خواهند شد .
      آیا درون گرایی یک اختلال است ؟
      خیر . ما از آن بعنوان یک تیپ شخصیتی یاد کردیم و ویژگی های آن را گفتیم . این یک اختلال نیست ولی وسواس یک اختلال است .
    • .
    سامان امیری بازدید : 70 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
    • تحقیق از پسر و خانواده اش در چه مرحله ای باید انجام بشود ؟
      ما دو جور تحقیق داریم . یکی تحقیق ابتدایی داریم که بدون این تحقیق ، نباید به خواستگار اجازه بدهیم و این تحقیق به اجمال است . اینکه خانوادها همتایی فرهنگی و اعتقادی و اقتصادی با هم دارند یا خیر . و تحقیق بعدی بعد از جلسه اول است . حالا ممکن است جلسه اول برای شما خیلی شفاف بوده است و تحقیق برای شما ده نمره داشته  باشد . اگر قبل از اینکه اجازه خواستگاری بدهیم ، بخواهیم تحقیق کلی بکنیم ، ممکن است اصلا آقا پسر دخترخانم را نپسندد و این کار نوعی آب در هاونگ کوبیدن باشد . شما کلی وقت صرف کرده اید و وقت خودتان را ضایع کرده اید . یا دختر خانم آقا پسر را نپسندد و یک کار بیخودی بوده است . در ضمن ممکن است این تحقیقات دوطرفه باشد یعنی پد ردختر خانم کلی تحقیق کند و کسانی هستند که قبل از اینکه بروند خواستگاری تحقیق می کنند . چون این کار به جایی بند نیست ممکن است آبروی خانواده دختر در خطر باشد . چون خبرش می پیچد . تحقیق اولیه در حد کلیات است . نباید افراط کنید نه تفریط . نه به همه اجازه بدهید که به خواستگاری دختر شما بیایند و نه اینکه این قدر سخت بگیرد . بهترین کارها امور وسط است .
    •  بهتر است از چه کسانی تحقیق کنیم ؟
      ما مجاری مختلف داریم . یکی همکاران طرف یا همکاران پدر طرف اگر شاغل هستند. حالا فرق نمی کند اداری باشد یا بازاری . اگر طرف ، محصل یا دانشجو است از همکلاسی ها و متولیان مدرسه یا دانشگاه مثل معاون یا رئیس . یکی دیگر دوستان طرف است . منش و رفتار و تفکر و اعتقاد و شخصیت آدمها بستگی به دوستانشان دارد. دوستان خانوادگی و آشنایان هم خیلی مهم است . بعد اقوام و فامیل طرف . بعد همسایگان و بعد افرادی که یه این خانواده پیوسته اند مثل عروس خانم ها و آقا دامادها . این ها خیلی اطلاعات به شما می دهند . ممکن است محافظه کاری کنند ولی شما از لحن کلام متوجه میشوید مثلا می گویید این ها خانواده خوبی هستند . می گویند : ای الحمدلله ما که داریم می سازیم . بالاخره همه مشکل دارند . از بالا شروع کنید تا در نزدیکان آنها نپیچد چون ممکن است در همان اول تحقیق متوجه بشویید به درد شما نمی خورند چرا دیگر سراغ همسایگان برویید . در مورد کسانی که تجربه ازدواج قبلی داشته اند ، باید بگویم حتما از همسر قبلی تحقیق کنید به تلفن هم اکتفا نکنید حتما با ایشان رودر رو بشوید  و چهر ه او را حتما ببینید . ببینید داستان چه بوده است ممکن است اطلاعاتی بدست بیاورید که بفهمید صلاح نیست که با او ازدواج کنید . ما در واقع هشت مجرا داریم .
    • چرا وقتی تحقیق می کنیم ،  درست جواب نمی دهند . چه کار باید کرد ؟
       البته همه این طور نیستند . بعضی آدمها محافظه کار هستند . یعنی احتیاط امنیتی     می کنند . مثلا می ترسند بگویند : پسر شری است و لو برود و فردا گریبان گیر آنها بشود . خانواده ای که تحقیق می کنند این را مخفی نگه می دارند . در ضمن چون مسئله انسانی است و دین هم به ما می گوید : حق را بگو حتی اگر به ضررت باشد . شما میخواهید جلوی بدبختی یک خانواده را بگیرید . حق را بگویید حتی اگر به ضرر شما باشد . واقعا این یک عمل انسانی است مثل اینکه می بینی یک نابینا می خواهد در چاه بیفتد و شما جلوی او را نگیری . یکی دیگر از علت هایی که بعضی ها نمی گویند این است که می گویند : کشف عیب های دیگران حرام است . و احتیاط شرعی می کنند. بله غیبت و پشت سر کسی حرف زدن و تجسس حرام است . این ها درست است . ولی استثنا هم دارد . در بحث ازدواج می گوید بگو اشکالی ندارد . ببینید چه دین قشنگی است . فقیهان ما در نصح مستشی یعنی خیرخواهی برای کسی که از ما کمک میخواهد  اجازه داده اند که عیب های او را بگویید . البته باید عیب هایی را بگویید که مربوط به ازدواج این ها می شود . حالا طرف معتاد است باید بگویید ولی می بینید طرف شش سال پیش کفتر بازی می کرده و توبه هم کرده ، این را نباید بگویید . این اشکال دارد چون ربطی به ازدواج ندارد . عیب ها را به کسانی می گویید که در تحقیق موثر هستند نه به همه بگویید . به خانواده های عزیز که تحقیق می کنند باید بگویم که این عیب ها باید در قفسه سینه شما بماند . اگر به ازدواج ختم نشد ، نباید دلیل آن را بگویید . این اشکال شرعی دارد . و این ها باید مخفی بماند .   
      آیا در تحقیق باید به بدگویی ها هم توجه کنیم ؟
      من یک نکته در مورد تحقیق عرض می کنم . گاهی در تحقیق از پسر یا دختر بدگویی می کنند . اگر پسر یا دختر عیبی دارند بگوینداشکالی ندارد . اما بعضی ها بنا حق بدگویی می کنند . این یک رفتار ناشایستی است . علت های آن گاهی دشمنی یا حسادت و یا با هم خرده حساب شخصی با هم دارند و گاهی خودشان خواستگار دختربوده اند وچون جواب منفی شنیده اند ، این کار را می کنند . حالا شما با مادر پسر حساب شخصی دارید ، چرا از پسر او بدگویی می کنید . در قرآن داریم : دشمنی یک گروه شما را به آنجا نکشاند که بی عدالتی کنید . این به تقوی نزدیکتر است . خیلی قت کنید . ممکن است گاهی عیبی را با کلام نگویند با لحن و یا با سکوتشان می گویند . با این کار در دل طرف تردید ایجاد می کنید . من تقاضا می کنم این کار را نکنید . علامه امینی به این مکاشفه رسیده اند که این افراد بعد از مرگ ، به عذاب شدید الهی دچار میشود . حالا شما در مورد یک آقا پسر تحقیق می کنید و یک نفر هم خیلی تعریف می کند . آیا شما به آن یک نفر بسنده می کنید ؟ شاید او دوست طرف است و دارد از او تمجید می کند و برعکس این هم صادق است . که بعضی ها بغض دارند. شما باید از چند مجرا بروید .به بدگویی یک نفر توجه نکنید . 
      چطور باید بفهمیم که حرفهای خواستگار راست است ؟
      ما راه کار زیاد داریم . تناقض گفتگوهای در جلسات خواستگاری یعنی عدم صداقت طرف . یا اینکه فقط نقاط مثبت خودش را می گوید و از خودش تعریف می کند . این خود ش آدم را به تردید می اندازد . مگر میشود انسان نقطه منفی نداشته باشد . ما همه گل هستیم ولی خار داریم . گاهی طرف نقاط منفی را می گوید و طرف تعجب می کند ولی خوشحال میشود و دلگرم میشود . و از شما تشکر می کند که صادقانه با او در میان گذاشتید . راه بعدی سوالات معکوس است . مثلا شما تردید کرده اید که طرف اهل معاشرت نیست و شما خیلی اهل معاشرت هستسد . بپرسید که اگر همسر شما اهل معاشرت نباشد شما چه عکس العملی از خود نشان می دهید ؟ یک جور وانمود کرده که اهل معاشرت است ولی دراینجا جواب می دهد خیلی هم خوب است . من هم این جوری بیشتر دوست دارم . این خیلی خوب است و اینجا خودش را لو می دهد . یکسری ادعاها هست که باید با عمل ما هماهنگ باشد . باید ببینید ادعاها با عملش تناسب دارد یا خیر . مثلا آقا می فرماید من کتاب دینی و تفسیر قرآن مطالعه می کنم چون می داند شما علاقه به این مطالب دارید ، و شما بپرسید راستی نظر شما در باره سوره ای که می فرماید : زن  و مرد لباس همدیگر هستند چیست ؟ گاهی می گوید می خواهم ادامه تحصیل بدهم ، شما به گذشته ایشان توجه کنید . به رفتارهای طرف توجه کنید . ادعا می کند به آداب دینی اهمیت می دهد . ببینید نماز را سروقت می خواند یا خیر . و به آن مقید است یا نه.  آیا اهل غیبت است ؟ آیا به کسی تهمت می زند یا خیر ؟  یا طرف ادعای اخلاق می کند. ببینید با دیگران چطور برخورد می کند . با مادر و پدرش چه رفتاری دارد . آیا به آنها احترام می گذارد و جلوی دیگران بلند میشود و توی حرف دیگران می پرد یا نه . مثلا می خواهید ببینید آدم منظمی هست یا خیر . ببینید به قول و قرارهایش عمل می کند و سر موقع می آید یا نه . قرار است ساعت شش به جلسه خواستگاری بیاید ولی ساعت نه است و هنوز نیامده است . پیامک داریم که خانم می گوید من مردد هستم و فکر می کنم آقا برای دارایی پدرم آمده است . می توانید بگویید من می خواهم مستقل باشم و به مال پدرم متکی نباشم . راه کار زیاداست . اگر شما می خواهید به جوهره طرف پی ببرید ، ما سفر کوتاه با دو خانواده را پیشنهاد می کنیم  و منع شرعی نداریم . در سفر شرایط عوض می شود . خانم می توانند عکس های آقا را ببینند و اتاق آقا را ببینند . این ها راه کار است و زیاد است . 
       
      ما چطور دوستان و آشنایان خانوادگی طرف را پیدا کنیم  . تحقیق کنیم ؟
      از طریق معرف می توانید این کار را انجام دهید . از خود طرف هم می توانید بپرسید هیچ اشکالی ندارد . آدرس و شماره تلفن آنها را بگیرید . اگر احتمال می دهید که این افراد خوبی های طرف را می گویند ، می توانید از آنها شماره تلفن دوستان دیگر را بگیرید . رودربایستی نکنید و از خود طرف بگیرید . هیچ اشکالی ندارد . شما هر جا می خواهید پذیرش شوید نام چند تن از آشنایان را می خواهند . اینجا هم فرقی نمی کند و مهمتر است . 
      چطور می توانیم به تحقیق ها اعتماد کنیم ؟
      ممکن است این اتفاق بیفتد . با این روشی که ما گفتیم احتمال خطا خیلی کم است . حالا اگر این راه ها را برویم و نرسیم ، ما به وظیفه عمل کرده ایم . ما مامور به وظیفه هستیم مسئول نتیجه نیستیم . خیلی از خانواده ها که ازدواج کرده اند و دچار مشکل    شده اند ، حسرت این تحقیق را می خورند . و می گویند ای کاش ما این راه کارها را       می دانستیم . و این قضیه را جدی می گرفتیم . ما می گوییم کاری بکنید که پشیمان نشوید . ممکن است این کارها را کرید و نتیجه نگرفتید . ما دنبال مطلوب نیستیم . سی درصد برای نقاط منفی طرف بگذارید . نکته دیگر توسل به ائمه است و به خدا توکل کنید و چاره ای جز توسل نداریم  و دعاهای کتاب بحار الانوار جلد صد در  باب النکاح را بخوانیم و توسل کنیم . ما یک موقع به خانم ها گفتیم که وقتی می خواهد خواستگار گریه کنید . همه خندیدند و گفتند مگر مجلس عزا است . گفتم نه منظورم این است که به درگاه خدا تضرع و گریه کنید . خدایا ما کور هستیم . هرچه به صلاح و مصلحت ماست همان بشود . و خودت اراده ات را بر اراده ما حاکم کن . این توکل و توسل مهم است . صرفا توکل و توسل و دعا کافی نیست و از طرف دیگر صرفا تحقیق را انجام دهیم ، هم درست نیست . با توکل زانوی اشتر ببند . هردو باید با هم باشد .
    سامان امیری بازدید : 85 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    اگر برای دختر خواستگاری بیاید و دختر قبول نکند آیا نفرین پسر ، کارساز است ؟
    خیر. گفته بودیم کارساز نیست . نگران نباشید . این یک عامل خود تحمیلی است .

  • آیا ممکن است آه طرف مقابلی که ، به او جواب منفی داده اید ، دامن ما را بگیرد ؟
    ما در فرهنگ اسلامی چیزی بنام نفرین و آه داریم . نفرین همان لعنت است یا همان دعای منفی است . خداوند در قرآن به دشمنان و کسانی که به زنان پاکدامن تهمت      می زنند لعن کرده است . در موارد مهم و این چنینی لعن داریم . ما داریم مومنان و دوستان را نفرین نکنید حتی اگر به شما بدی کرده باشد . رسول اکرم (ص) می فرماید : مومنی را نفرین نکنید چون ممکن است نفرین به خودتان برگردد. سیره اولیاءالله این نبوده که  در مسائل عادی زندگی به کسی نفرین کنند . و به این خانم عرض می کنم این فکر درستی نیست که شما می کنید . چون شما ستمی به او نکرده اید . چاره ای ندارید . شما باید با یک نفر ازدواج کنید . حالا بالاخره اگر طرف نفرین هم کرد ، خدا باید اثرگزار باشد و خدا می داند شما ستم نکرده اید . خدا جلوی اثر نفرین را میگیرد همان طور که جلوی دعای ما را می گیرد . این ها آسیب است . به خواستگار مطلوب جواب محکم بدهید و دغدغه به خودتان راه ندهید .
  • سامان امیری بازدید : 76 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
    • اگر بین دو دختر  ، یکی کمی زیبا و دین دار و دیگری زیبا و کمی دین دار مردد باشیم . کدام را انتخاب کنیم ؟
      قطعا گزینه اول بهتر است یعنی کمی زیبا ودین دار . زیبایی مقطعی است و چیزی که در زندگی خانم ها  می ماند ، دین و ارزش اخلاقی و نقش مادریشان است .
      ما باید از چه مصادیقی کمک بگیریم تا بفهمیم یک فرد ، به معتقدات دینی پایبند است یا خیر؟
      این به خود طرف برمی گردد. ما نمی گوییم ببینید او دیندار است یا خیر ؟ این دقیقا به خود شما برمی گردد . ببینید چه به چه مصادیقی حساسیت دارید . مثلا شما به عمل به واجبات حساس هستید، حتما این را سوال کنید . حتی در مورد خمس و زکات هم بپرسید چون این ها مربوط به زندگی مشترک شما میشود . ممکن است شما تا فرزند نداشته باشید خیلی برایتان مهم نیست که طرف نماز بخواند یا نه ولی وقتی که فرزند دارید ، برایتان مهم است چون آقا نقش الگویی برای فرزند را دارد . حتی مستحبات هم در خیلی از زندگی ها تنش ایجاد میکند . خانم دوست دارد زیارت برود ولی آقا نمی رود . آقا مستطیع است ولی می گوید من عربستان نمی روم .من اروپا می روم . این تفاوت های اعتقادی مشکل ایجاد می کند . یکی از طرفین به محافل مذهبی علاقه دارد و دیگری علاقه ندارد . مثلا شرب خمر هم در زندگی مهم است . اگر شما می دانید طرف و خانواده اش متدین است ، احتیاج به پرسیدن ندارد . این سوالها را می توان غیر مستقیم پرسید .  مثلا  اگر همسر شما  کاهل  نماز باشد ، آیا برای شما مهم است ؟ با این سوال می توانید از نظر آقا ، در مورد نماز مطلع شوید . اگر یکی از نزدیکان اهل شراب باشد رابطه شما با او چگونه خواهد بود ؟ با این سوال می توایند نظر طرف را در مورد شراب بدانید . غیر مستقیم مطرح کنید و رودربایستی نکنید .
    • دخترخانم بیست ساله ای هستم . خواستگاری دارم که اخلاقش خیلی خوب است ولی اهل نماز نیست . آیا این اشکال دارد ؟
      باز این به خودتان برمی گردد که چه تیپ آدمی هستید . اگر نماز و روزه برای شما مهم است ، شما نمی توایند با این آقا زندگی کنید ولو ایشان سمبل اخلاق باشند . کسی که نماز نمی خواند معمولا به خمس و زکات هم توجه نمی کند . یا خیلی به نجس و پاکی اهمیت نمی دهد . شما باید ریسک نکنید . مخصوصا پدر که نقش الگویی در خانواده دارد و در آینده بچه های شما هم به پدر نگاه می کنند و نماز نمی خوانند . بنظر من از خیر این آقا بگذرید .
      406 – خواستگاری دارم که خیلی مهربان است و شرب خمر می کند . آیا می توانم با او ازدواج کنم؟
      ببینید کسی که نماز نمی خواند در واقع یک گناهی بین خود و خدای خود انجام میدهد و  خللی در زندگی ایجاد نمی کند . ولی شرب خمر گناهی است که در زندگی خلل ایجاد می کند . کسی که شراب مصرف میکند خیلی از وقتها ، نمی تواند عاقلانه تصمیم بگیرد و به خانمش بی حرمتی     می کند . جسم آقا نابود می شود . کبد از بین می رود . شراب مساوی سم است و کبد که باید سم های بدن را از بین ببرد ، خود نابود میشود. او بیمار میشود و برای خانم مشکل ایجاد می کند . در ضمن روی مغز هم اثر می گذارد و طف دچار اختلالات مغزی میشود . اراده شخص را می گیرد و روی نطفه اثر می گذارد . و موجب نقص عضو میشود . ما چقدر د رمورد مذمت شراب روایت داریم و حضرت رسول تاکید کردند : دخترتان را به کسی که شراب می خورد ندهید . حضرت علی (ع) فرمودند : اگر در چاهی یک قطره شراب بیفتد و بعد آن چاه را پُر کنند وبعد روی آن مناره ای بسازند و روی آن مأذنه قرار دهند ، من روی آن اذان نمی گویم . نوع احکام ما ، فقط برای صحت و سلامت روح است . مثلا گوشت خوک ، خوک کثیف ترین حیوان است و کثافات خود را می خورد و خود آمریکایی ها هم به این رسیده اند که هر چیزی را که انسان می خورد ، رویش اثر می گذارد . ولی نمی دانم چرا خودشان می خورند .
    •  خواستگارم اهل نماز و روزه نیست ولی قول داده که بعد از ازدواج ، آنها را بجا بیاورد . آیا این طوری مشکل حل می شود ؟
      خیر . تاکید ما این است که وضعیت فعلی طرف  مهم است . حالا اگر ایشان منقلب شده اند و بخاطر آَشنایی با شما ،این تصمیم را گرفته اند ، از حالا شروع کنند . چرا بعد از ازدواج این کار را بکنند . شاید مدتی بگذرد و ایشان این کار را بکنند وشما مطمئن شوید . بعضی ها می گویند : طرف گفته : من اعتقادی به نماز و روزه ندارم ولی بخاطر تو می خوانم . این ارزش ندارد چون بخاطر خدا نیست . این نماز روزه که بخاطر تو است تا زمانی ادامه دارد که تو باشی . یعنی عشق تو باشد . و وقتی عشق ها فروکش کرد ، نماز هم قطع میشود . ریسک نکنید . ازدواج خیلی مهم است . اگر     می خواهید به کسی کمک کنید و او را نمازخوان کنید ، راه دارد و راهش ازدواج نیست. به قول ها خیلی اعتماد نکنید . 
      آیا با ازدواج می توان دین طرف را تغییر داد و آیا خللی در زندگی ایجاد می کند یا خیر ؟
      در این قضیه ما یکسری ممنوعیت شرعی داریم . مثلا خانم مسلمان حق ندا رد با آقای غیر مسلمان ازدواج کند چه مسلمان کتابی باشد چه غیر کتابی . نه ازدواج دائم و نه ازدواج موقت . در آقایان در شرایطی می توانند . من با این ازدواج قطعا مخالف هستم . من می گویم : شما با آقایی که از روی تنبلی نماز نمیخواند ، ازدواج نکنید . الان شما می خواهید با کسی ازدواج کنید که دین دیگری دارد . این ریسک است . از کجا معلوم شما بتوانید این آقا را مسلمان کنید . کار سختی است . بفرض هم که شما توانستید دین او را عوض کنید ، فرهنگ و آداب او را چه کار می کنید . خانواده اش را چه کار       می کنید؟ در قضیه مذهب هم ، همین طور است . به این امید ازدواج نکنید . شما اگر می خواهید کسی را مسلمان کنید با فرد مسلمان ازدواج کنید و بعد با طرفی را که می خواهید مسلمان کنید رابطه دوستی خانوادگی برقرار کنید و او را مسلمان کنید. البته استثنا هم وجود دارد . ولی استثنا نمی تواند مورد زندگی ما قرارگیرد . 
      ملاک های اصلی ازدواج چیست ؟
      اعتقادات مشترک خیلی مهم است . اگر خانم و آقا در اعتقادات مشترک نباشند مسکل پیش می آید . ما به دین کاری نداریم . شما باید ببینید در اعتقادات مشترک هستید یا خیر؟ اگر در این مورد مشترک باشید ، مشکلات دیگر را می توانید تحمل کنید . ولی اگر در اعتقادات مشکل داشته باشند ، زندگی خیلی سخت است . من به خانم ها و آقایان متدین عرض می کنم که اولین سوال شما باید ، درمورد دین باشد . چون اگر طرف شما دین داشته باشد می توانید نواقص او را تحمل کنید . اگر دین نداشته باشد و همه چیز داشته باشد ، برای فرد متدین ، زندگی جهنم میشود . بیشترین اختلافات زناشویی معتقدات دینی است .

    • چه لزومی دارد که در هنگام ازدواج از فرد مقابل بپرسیم که آیا او از لحاظ اعتقادی ( ارزش دینی و ملاک اصلی ازدواج ) با خانواده ی خود هم عقیده است یا خیر ؟ ما می خواهیم با خود فرد ازدواج کنیم نه با خانواده ی او .
      پاسخ – درست است که شما نمی خواهید با خانواده ی ایشان ازدواج کنید و می خواهید با این آقا ازدواج کنید اما قطعاً می خواهید با خانواده ی ایشان ارتباط داشته باشید . چون امکان ندارد که شما ارتباط خود را قطع کنید . اینجا ایران است و به لحاظ آن ساختار سنتی که دارد روابط فامیلی خیلی جدی است . همان صله ی رحمی که اسلام عزیز هم تأکید کرده که چقدر برکت دارد . بنابراین  چاره ای جز ارتباط ندارید . ممکن است بگویید نه من رابطه برقرار نمی کنم . در این صورت از جهت دیگری دچار مشکلی می شوید به این دلیل که شما ارتباط فرزندان خود را با پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، عمو و عمه قطع می کنید ، چون خانواده ی این آقا این افراد هستند . بدانید که بچه ها یک نیاز عاطفی دارند که با مادر بزرگ ، پدر بزرگ و عمو و عمه ارتباط داشته باشند . در این صورت در حقیقت شما آنها را محروم می کنید . در حقیقت می توان گفت ما در ایران مجبور هستیم که ارتباطات فامیلی داشته باشیم . در نتیجه باید دقت کنید . شما نمی توانید با ایشان ازدواج کنید ، به این جهت که بعداً همین افراد ، پدر بزرگ ، مادر بزرگ ، عمو و عمه بر روی فرزند شما اثر می گذارند . نقش الگویی این افراد خیلی قوی است . شما می دانید که چقدر بچه ها مادر بزرگ ، پدر بزرگ و عمه و عمو را دوست دارند . از این افراد اثر می پذیرند . بعد شما دچار مشکل می شوید . اگر بخواهید رابطه ی خود را قطع کنید یک جور مشکلاتی دارد . اگر بخواهید رفت و آمد کنید آنها بر روی بچه ی شما اثر می گذارند . الان فرض بر این است که شما انسان معتقدی هستند و این آقا نیز مانند شما است. یعنی شما دونفر انسان معتقد هستید و دوست دارید که فرزندان شما هم مانند خودتان شوند. وقتی ارتباط برقرار کنید آنها نیز بر روی بچه های شما اثر می گذارند و متأسفانه ما چقدر شاهد هستیم که همین قضایا مشکلات درست کرده است . مشکلاتی که در زندگی دو جوان بحران ایجاد    می کند. بنابراین این مسئله جدی است  و خواهش می کنم که ساده از کنار آن نگذرید . ملاک اصلی در ازدواج ارزش دینی است . این ها مهم است .
    سامان امیری بازدید : 54 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
    • خواستگاری دارم که هرچه می گویم بی چون و چرا می پذیرد . آیا این نگران کننده نیست ؟
      شاید عاشق و شیفته شده اند . عشق ایشان را کر و کور کرده است و تمام هم و غم ایشان این است که به شما برسد . این را خیلی دقت کنید . اگر خانم هرچه را آقا گفت بی چون و چرا پذیرفت ، امکان دارد یکی از عوامل خود تحمیلی باشد . مثلا درخانه تحت فشار است و سنش بالا رفته و فقط       می خواهد ازدواج کند . ازدواج نکردن به مراتب از ازدواج تحمیلی بهتر است . این جور ازدواج ها خیلی خطرناک است . من باور نمی کنم دو نفری که دو تا تربیت و دوتا پدر و مادر و دو تا ژن متفاوت داشته باشند ، این ها مثل هم باشند . مثلا طرف می گوید : من با شما تفاهم صددرصد دارم . مگر چنین چیزی میشود . دو برارد در خانه با یک تربیت و یک ژن ، با هم اختلاف سلیقه دارند . دلیل این را پیدا کنید . وجود تفاوت لازم است . دختر خانمی می گفت من در حسرت این هستم که پدر و مادرم با هم بلند صحبت کنند . اگر علی الظاهر هم باشد ، مطلوب نیست. البته این را هم بگویم که بعضی ها در همان جلسه اول گفتگومی کنند و د رجلسه دوم سوالی ندارند و در واقع می بینند به هفتاد درصد رسیده اند و همچنین می بینند قدرت انطباق دارند و می توانند با بقیه موارد جزئی کنار بیایند . این هم اشکالی ندارد . شما ملزم نیستید تمام سوالات را از طرف بپرسید . ما این فرایند را کامل می گوییم ، تا جوابی باشد برای کسانی که می گویند : در خواستگاری نمیتوان به شناخت رسید.
    •  پسر بیست و یک ساله ای هستم و می خواهم با دختر عمه ام که بیست و پنج ساله است ازدواج کنم . شرطی گذاشته اند که هر چه من بگویم باید گوش کنی . چه کار باید کنم ؟
      گفته بودیم  که آقایان باید در مورد زن سالاری خانم ها سوال کنند . زیرا مردان یک ویژگی بنام اقتدار دارند نه قُلدری و زورگویی .می خواهد تکیه گاه همسرش باشد و همسرش او را قبول داشته باشد . این حرف خانم رایحه خوبی ندارد . یعنی این خانم  می خواهد جلوی اثبات اقتدار این آقا را بگیرد . و سن بیشتر خانم دغدغه ما را بیشتر می کند . بهتر است خانم سه تا هفت سال کوچکتر از آقا باشد . و اگر برعکس باشد هشت اشکال دارد و یکی از آن اشکالات این بود که جلوی اقتدار مرد را می گیرند . دغدغه ما در مورد این خانم بیشتر است . اگر همسن بودند و این شرط را می گذاشتند  جالب نبود ولی حالا که چهار سال بزرگتر هستند ، دغدغه ما بیشتر میشود .اگر شما چنین روحیه ای را دارید ، می توانید قبول کنید و ما حرفی نداریم .
    سامان امیری بازدید : 149 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
    •  سخت گیری در خواستگاری
    •  
    •  دختر خانم بیست و پنج ساله هستم و پدرم با سختگیری ، مانع از ازدواجم شده است .  شما می گویید  چه کار کنم ؟
      معلوم نیست شما بتوانید کاری بکنید . اگر این کار را با محبت و مهربانی البته نه مستقیم بلکه با واسطه مادر و یا پدر بزرگ و مادر بزرگ که ذی نفوذ هستند و به پدر بفهمانند که سخت گیری بیجا اشتباه است البته اگر سخت گیر بی جا باشد ولی اگر سخت گیریی بجا باشد ، ما آن را توصیه می کنیم . مثلا خواستگاری آمده و همتای شما نیست و پدر شما می داند که اگر شما ازدواج کنید ، دچار مشکلات جدی می شوید . یا اینکه شما دلبسته کسی شده اید و کر و کور شده اید و پدر می دانداین ازدواج عاقبت خوشی ندارد . اگر این جور چیزی است ، واقعا بجاست . بارها گفته ام که ازدواج نکردن به مراتب از ازدواج غلط کردن بهتر است . ولی اگر سختگیری ها برای مسائل مادی است مثل مهریه، منزل و پول باشد این اشتباه است . پدران عزیز سخت نگیرید . اگر خواستگار خوبی از نظر اخلاق و دیانت داشتید ، سخت نگیرید . ببینید الگوهای ما مثل پیامبر در این مورد چه می فرمایند . پیامبر گرامی می فرماید : اگر برای دختر شما خواستگاری آمد که از نظر اخلاق و دین او را می پسندید ، دختر خود را به عقد او در بیاورید و اگر این کار را نکنید ، فتنه بزرگی در عالم ایجاد خواهد داد . ویل دورانت می گوید : اگر ازدواجها در سالهای طبیعی اتفاق بیفتد و عقب نیفتد ، انحرافات جنسی که امروز جامعه ما را لکه دار کرده است ، به نصف کاهش خواهد یافت . ولتر می گوید: هر قدر متاهلان بیشتر شوند ، جنایت ها کمتر میشود . این یک واقعیت است . شما سیره عملی رسول خدا را ببینید . حضرت علی (ع) مالی از دنیا نداشتند و تهیدست یه معنی واقعی بودند ولی چون با ایمان بودند ، حضرت به ایشان جواب دادند . دست از سختگیری بردارید . سن دختر بالا می رود و فرصتها کمتر میشود . و ما می ترسیم که شما مجبور بشوید به کسی که درجه پایین تری دارند ، جواب مثبت بدهید و ممکن است ازدواج نکردن برای دختر مفسده به دنبال داشته باشد . گاهی سخت گیری ها در کارهایی است که از طرف می خواهند . مثلا عروسی ها ی آنچنانی و اسراف های آنچنانی . این خیلی خطرناک است . 

    •  بعضی از دختر خانم ها در ازدواج سخت گیری می کنند و به دلایل واهی خواستگاران را رد می کنند . آیا این رفتار ، علت خاصی دارد ؟
      دقت در ازدواج خیلی خوب است . در ازدواج دقت کنید . عجله نکنید و شتاب زده عمل نکنید . در انتخابتان حساسیت داشته باشید . امام صادق (ع) می فرماید : : در ازدواجت دقت کن و ببین چه کسی را در وجودت می نهی و چه کسی را شریک مال و آگاه به اسرار و امانت خود می کنی . دقت خوب است ولی اگر به آرمان گرایی تبدیل شود، بد است .  آرمان گرایی یعنی قانون همه یا هیچ . یعنی من شوهری می خواهم که همه چیز داشته باشد و گر نه شوهر نمی خواهم . دنیا یا سیاه است یا سفید . خیر دنیا را باید خاکستری دید . اگر جلوی این رفتار را نگیریم به اختلال تبدیل میشود و بعد به اختلال هذیانی تبدیل می شود . خانم ها باید به خودشان بگویند : من می خواهم با کسی ازدواج کنم که سی درصد نقطه منفی دارد و هفتاد درصد نقطه مثبت دارد . چون اگر این کار را نکنند ، نمیتوانند انتخاب کنند . بگویند : ما همه گل هستیم ولی خار داریم .  فقط معصومین ما گل بی خار بوده اند . این خانم ها فرصتها را از دست می دهند و چند ماه بعد خواستگار بعدی و همین جور سن بالا می رود و هنوز ازدواج نکرده اند و فرصتها  را از دست می دهند .  ما به خانم های سن بالا گفته ایم که از شروط کمال ، دست بردارید . بعضی ها مغرور میشوند . کمالاتی دارند و خانواده بالایی دارند و می گویند :  هر وقت من اراده کنم ، می توانم شوهر پیدا کنم . ولی این طور نیست . البته شما همان ویژگی قبل را دارید ولی همتایان شما سر زندگی شان رفته اند و شما خواستگار ی که مورد پسند باشد نخواهید داشت . وجود ما آدمها چهار فصل را دارد . در بهار زندگی ازدواج کنید . اگر دیر ازدواج کنید ، مشکلاتی برای شما ایجاد میکند . نشاط شما کم شده است و اختلاف سنی با فرزندانتان بیشتر می شود . ممکن است مشکلاتی در بارداری خانم ها ایجاد شود و در سن بیست و هفت به بالا زایمانهای سخت دارند و در سن چهل و پنج سالگی قطع نطفه سازی دارند . کسانی که این فکر را دارند ، وقتی ازدواج      می کنند ، شوکه می شوند . ولی اگر بگویند : سی درصد مشکل دارد . من الان       نمی دانم  ولی در زندگی می فهمم . بیایید از آرمان گرایی دست بردارید تا از فواید ازدواج استفاده کنید .   
    •  با اینکه پدر ها و مادرها در گذشته با دست خالی ازدواج می کردند چرا برای ازدواج فرزندانشان این قدر سخت گیری می کنند ؟
      شاید یکی از علت هایش این باشد که در بعضی ها روحیه ی مادی گری تقویت شده است . در زمان گذشته این روحیه این قدر نبود . توقعات کم بود و زندگی ها ساده تر بود حتی در بُعد معنوی هم همین جور بود . متاسفانه معنویت هم در بعضی ها  کم رنگ شده است . آن زمانها ایمان قویتر بود و توکل بیشتری به خدا داشتند . شاید علت دیگر آن تجربه های تلخی است که خانواده ها از بعضی از ازدواج ها دارند . بی دقتی ها ، عشق و عاشقی ها ، ازدواج هایی که اصل همتایی در آن رعایت نشده است و والدین نتیجه های آنرا می بینند و سخت گیر میشوند . اگر والدین در ازدواج فرزندانشان دقت بکنند خیلی خوب است . نباید خودشان را کنار بکشند و بی دقتی کنند . اگر در ازدواج فرزندانشان دقت کنند خیلی خوب است . ازدواج هایی که رابطه های قبل از محرمیت در آن هست و قبل از خواستگاری است ، ازدواج هایی که منشا آن عشق های کر و کور کننده است ، در اینجا والدین وظیفه دارند مانع بشوند و سخت گیری کنند . ما      می گوییم تا آنجا که راه دارد شما مانع این ازدواج ها بشوید تا این ازدواج ها شکل نگیرد . این بنفع فرزندانتان است . او الان عاشق شده است و واقعا چیزی نمی فهمد ولی مطمئنا در آینده دعا گوی شما خواهد بود اگر شما مانع این ازدواج بشوید . حالا بعضی مواقع سخت گیری های بی دلیل می کنند که خیلی بد است . سخت گیری هایی که روی سلیقه است . مثلا چون از نزدیکان مادرت است یا چون از نزدیکان پدرت است یا من از بینی این آقا خوشم نیامد ، این چیزها هست و دلایل واهی است . این ها علل         بی پایه ای هست . در اینجا مخالفت خوب نیست و جای هشدار است . به والدین توصیه می کنم که از دلایل سلیقه ای که می توان از آن گذشت ، در ازدواج فرزندانتان خیلی سخت نگیرید . ما چقدر روایت در مورد واسطه گری در ازدواج داریم . اگر شما زمینه ی ازدواج دو جوان را فراهم کنید و آنها را بهم برسانید چقدر ثواب دارد . روایت داریم که بهترین واسطه گری ، واسطه گری برای ازدواج است که دو تا جوان را بهم برسانید و خدا آنها را بهم برساند تا ازدواج بکنند. پیامبر فرمودند که کسی که واسطه گری ازدواج میکند خداوند در بهشت به او حورالعین می دهد . پیامبر فرمودند : کسی که برای ازدواج دو جوان گام برمیدارد و حرفی می زند به ازای هر قدم و هرکلمه ی برای او ثواب یکسال عبادت را می نویسند . حالا اگر شخص مانع ازدواج بشود به همان میزان گناه دارد . اگر دختر خانم ها دچار افسردگی بشوند و فرصت ها را از دست بدهند و به انحراف کشیده بشوند ، مطمئنا بزرگترها که بی دلیل مخالفت میکنند در این گناه سهیم هستند . عزیزان آنجا که لازم است سخت بگیرید ولی آنجا که لازم نیست سخت نگیرید تا ازدواج فرزندانتان به تاخیر نیفتد و بتوانید جلوی آفت های تاخیر ازدواج چه برای آقایان و بویژه برای خانمها را بگیرید .
    •  خواهش می کنم که به پدر و مادر بگویید که چرا به بهانه های مختلف و سخت گیری های غیر منطقی در مسائل مالی ، خواستگاران خوب و مناسب را رد می کنند ؟ من  الان 24 ساله شده ام  و نگران آینده هستم . می ترسم فرصت های زندگی ام را از دست بدهم
      آن چیزی که ما از آموزه های دینی استفاده می کنیم و دین به ما یاد داده است ، این است که در مسائل مالی مثل مهریه ، میزان پول خواستگار ، ماشین و منزل فرموده اند که سخت نگیرید . اگر خواستگاران شما دختر عزیز که 24 سالتان هم هست ، از نظر اعتقادی ، ارزشی ، اخلاقی و ارزش های فرهنگی با شما همتا هستند و یک امکانات اولیه ی مادی هم دارند ، پدر و مادر شما مخالفت می کنند و خواستگاران را رد می کنند قطعا کار شایسته ای نیست . همین که امکانات اولیه مادی داشته باشند کافی است . گاهی خود جوانان و پدر و مادر های عزیز از این مسئله ی مشکلات مادی ترس دارند . اگر یک امکانات اولیه مادی باشد چون بدون این نمیشود . خانواده ی دختر خانم هم حق دارند که اگر امکانات اولیه ی مادی برای یک مراسم ساده  در حد شان نباشد قبول نکنند . ولی اگر یک امکانات مادی اولیه ساده باشد سخت نگیرند . این جوان خودش با انگیزه شروع کند . آرام آرام زندگی اش را بسازد . ما هم برای ارتقاء معنوی و هم مادی در زندگی باید انگیزه داشته باشیم . ارتقائ معنوی که پیدا می کنند . برای ارتقاء مادی هم آرام آرام تلاش می کنند و این خودش در زندگی موضوعیت دارد و لذت بخش است . اگر دو تا جوان کمبودهایی هم در زندگی داشته باشند و خودشان زندگی شان را بسازند و بعد که به گذشته بر می گردند و به گذشته نگاه می کنند ،همان   کمبود ها و سختی ها برایشان لذت بخش است . چیزی که اینجا دین بر آن تاکید کرده است اخلاق و دیانت خواستگار است . ما در این زمینه چقدر  روایت داریم. پیامبر فرمود : اگر کسی آمد که از اخلاق و دینش راضی هستید ، دخترتان را به ازدواج آن طرف در بیاورید .(این را خطاب به پدرها و مادرها می گوید) که اگر این کار را نکنید در زمین فساد و آشوب بزرگی اتفاق می افتد . ازدواج بویژه برای دختران ما آسیب ها و مفسده هایی دارد . همین که فرصت از دست می رود . این دختر خانم عزیز میگوید که من 24 سالم است . البته ما الان خیلی نگران نیستیم ولی اگر بخواهند این جوری ادامه بدهند و به سن 28 سالگی برسند و سن شان بالاتر برود، واقعا نگران کننده است . زیرا فرصت ها از دست می رود . بعضی از والدین جایگاه اجتماعی خوبی دارند ،موقعیت مالی خوبی دارند ، دختر خانم هم از نظر ظاهری شرایط خوبی را دارند مثلا تحصیل کرده اند و جهات خوبی را دارند و غرور هم دارند . بنابراین سخت گیر می شوند بخاطر شرایط خاصی هم که دارند و        می گویند که دختر ما سی سالش هم که بشود خواستگار دارد و اینکه می گویند که فرصت ها کم میشود ، ما این حرف را قبول نداریم . ولی واقعا این جوری نیست . این یک واقعیتی است که وقتی سن دختر خانم بالا می رود . اگر سن دختر بالا برود و هم شرایط مطلوب هم باشد ، این واقعیتی است که فرصت ها کم میشود . دختر شما نقصی ندارد . این دختر همان دختر پنج سال قبل است و بلکه کمالات او هم بیشتر شده ولی کسانی که از نظر سنی همتای دخترشما بوده اند ازدواج کرده اند و چه بسا بچه هم دارند زیرا آنها که برای دختر خانم شما صبر نمی کنند . لذا من خواهش می کنم سخت گیری نکنید . ما داریم دختر خانم هایی که سن شان بالا می رود و دیگر فرصت ازدواج ندارند ، دچار مشکلات روحی ، روانی و افسردگی های حاد میشوند .این هم گناه است و مشکلات درست می کند . آقای ویل دورانت می گوید : اگر ازدواج در سالهای طبیعی انجام شود بیماریهای روانی و انحرافات اخلاقی که چهره ی جهان را لکه دار کرده است  به نصف کاهش خواهد یافت . روایت داریم که اگر کسی ازدواج کند نیمی از دینش کامل میشود . روایت داریم که وقتی جوانی ازدواج   می کند شیطان داد و فریاد می زند که دوسوم دین خودش را از دستبرد من حفظ کرد . گاهی در مواردی سن بالاتر می رود ممکن است زمینه های انحراف هم ایجاد میشود . بالاخره جوان هستند و نیازهای غریزی دارند و این نیازها باید برآورده بشود . ما که نمی توانیم حقیقت را لاپوشانی کنیم و نگوییم . لذا این هم نکته ی مهمی است اگر چه کم است . خیلی از خانم ها محترمه هستند که       سن شان بالا رفته ، بسیار عفیف و پاکدامن که مراقب خودشان هستند و زندگی های پاک و خوبی هم دارند ولی بالاخره زمینه فراهم میشود . پدرها و مادرهای عزیز باید این زمینه را از بین ببرند . ولتر می گوید که هر چقدر تعداد متاهلان بیشتر بشود جنایت ها کمتر میشود . من از والدین بعنوان دلسوز جوانان خواهش می کنم که سخت نگیرید . یک امکانات اولیه کافی است و بگذارید جوانان خودشان زندگیشان را بسازند . بعد از ازدواج در رزق و روزی باز میشود. کسانی که از    بی پولی می نالند ، خودشان را با دیگران مقایسه می کنند . نمی آیند با دوران مجردی شان مقایسه کنند . در حقیقت بعداز متاهلی هیچ موردی پیدا نمیشود که وضع در زمان تأهلش بدتر از زمان مجردی اش شده باشد . ایام ماه ربیع و ایام ماه ازدواج است . نترسید .اگر شرایط اولیه ای آماده است سخت نگیرید و ازدواج کنید .
    • 848 – در مورد سختگیری والدین در خواستگاری توضیحاتی بفرمایید  . 
    • پاسخ – این سخت گیری ها اثرش را در آینده روی آقا می گذارد و بعد آقا انتقامجو     می شود. البته این آقا نباید این کار را بکند ولی این پیامد سختگیری است . مثلا در فرایند خواستگاری در مورد گفتگوی آقا پسر با دختر خانم سختگیری می کنند . ما در کشورمان مناطقی را داریم که اجازه نمی دهند دختر و پسر با هم حرف بزند و اگر هم اجازه بدهند که آنها حرف بزنند خیلی کوتاه اجازه می دهند . شاید بعضی از والدین تلقی شان این است که اسلام اجازه ی این کار را نمی دهد . اسلام دین سختگیری نیست . اسلام اجازه می دهد که دختر و پسر نامحرم با هم صحبت بکنند بشرطی که ضوابط دین را رعایت کنند . بعضی ها تعصبات و غیرت های بیجایی روی این موضوع دارند . گاهی این سخت گیری ها باعث می شود که زمینه ی ارتباط مخفیانه پیش بیاید که این خطراتش خیلی بیشتر است . گاهی پدرها در مورد مسائل مالی سخت می گیرند. آیا خود شما وقتی به خواستگاری خانم تان رفتید خانه وماشین و پول داشتید ؟ ارزش ها هیچ وقت عوض نمی شود . وقتی یک جوان سالم وخوب و متدین آمده است و امکانات اولیه را هم دارد ، شما نباید سخت بگیرید زیرا می دانید که او خدا ترس است و به دختر شما ظلم نمی کند. شما نمی توانید کسی را پیدا کنید که بعد از ازدواج وضع مالی اش بدتر شده باشد و اگر الان هم می نالد بخاطر این است که خودش را با دیگران مقاسیه می کند نه با زمان مجردی خودش . قرآن می فرماید : دختران و پسران مجرد خودتان را به ازدواج هم در بیاورید ، بندگان و کنیزان صالح خودتان را به ازدواج یکدیگر دربیاورید . اگر آنها فقیر باشند خدا از فضل خودش آنها را بی نیاز می کند. این وعده ی الهی است .که بعد از ازدواج درهای الهی به روی آنها باز می شود . پیامبر می فرماید : دخترها و پسرهای مجرد را به ازدواج یکدیگر دربیاورید چون خدا در روزی آنها توسعه می دهد . بعضی ها در مورد مهریه سخت می گیرند . این خیلی خطرناک است . ما روایت داریم که مهریه بالا کینه ایجاد می کند. ما داشته ایم که افرادی بخاطر همین مهریه بالا عقده به دل گرفته اند و بعد که ازدواج کرده اند عقده گشایی کرده اند و اجازه نمی دهند که خانم با خانواده اش ارتباط داشته باشد و خودش هم ارتباط برقرار نمی کند. حضرت علی (ع) می فرماید : در مهریه خانم ها زیاده روی نکنید که باعث دشمنی می شود. ما پیامد اینها را می بینیم . رسول اکرم می فرمایند : در مهریه سخت نگیرید و اندک بگیرید زیرا مرد می پذیرد که مهریه را بدهد ولی در دلش کینه ایجاد می شود.بعضی ها در دوران عقد سخت گیری می کند . دو زوج جوان محرم همدیگر هستند ولی پدر خانم اجزاه نمی دهد که داماد همسرش را ببیند یا در منزل آنها بماند یا اینکه باهم به بیرون بروند. اینها تعصب های بیجا است . از نظر شرع بعد از عقد زن و مرد زن و شوهر هستند و هر گونه ارتباطی می توانند با همدیگر داشته باشند فقط فقهاء گفته اند که بهتر است که خانم در زمان عقد تا زمان عروسی دوشیزه باشد . گاهی خانواده ها آدابی دارند که نه دینی است نه ارزشی و می گویند که باید رعایت بشود. ما با آدابی که عرفی است مشکلی نداریم . گاهی مسائل ساده و پیش پا افتاده مشکل درست می کند. آداب نباید اصل قرار بگیرد .
    سامان امیری بازدید : 113 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    اگر دختر خانم خواستگارانی داشته باشد که بطور رسمی به خواستگاری آمده باشند  و این خواستگاری ها به ازدواج منتهی نشده باشد ، آیا لازم است به خواستگاران بعدی درباره ی  آنها صحبتی بکند ؟
    خیر در اینجا اصلا گفتن ندارد . دنیای خواستگاری با دنیای ارتباط قبل از ازدواج متفاوت است . در مورد این روابط ناشایست گفته بودم که اگر عده ای از آن خبر دارند ، باید آنرا به خواستگار بگویید ولی در مورد خواستگاری این جوری نیست . اگر شما پنجاه تا خواستگار داشته اید و یا پنجاه مورد خواستگاری رفته اید ، اصلا گفتن ندارد . نه تنها لزومی ندارد بلکه ترغیب می کنیم اصلا نگویید . زیرا گفتن آن مشکل دارد زیرا یکی از عوامل بدبینی هایی که در زندگی ایجاد میشود همین گفتن خواستگارها ست . حتی اگر خواستگاری شما به بله برون هم کشیده باشد یعنی فرایند خواستگاری شروع شده باشد و سه ماه هم طول کشیده باشد و مسیر را هم طی کرده باشید وبه بله برون هم رسیده باشید و بعد بهم بخورد ، این هم گفتن ندارد . چون خواستگاری نقص نیست . خواستگاری رفتن عیب نیست . خواستگار آمدن برای خانم عیب نیست . این ها ضوابط خواستگاری بوده و شرع رعایت شده ، نقص و عیبی نیست . نه تنها لزومی ندارد که بگویید بلکه اگر بگویید مشکلات دارد . مگر اینکه در این فرایند خواستگاری صیغه محرمیتی خوانده باشید که این قضیه اش فرق می کند . یک صیغه محرمیت موقتی خوانده شده و دیگران هم می دانند و اگر این جوری شد ، این را باید گفت . البته من با این صیغه ها با ادله ای موافق نیستم . حالا بعضی ها این کار را می کنند و متاسفانه مشکلاتی هم برایشان ایجاد میکند . حالا اگر این جوری شد ، این حتما باید گفته شود . پیامکی داشتیم که آقایی گفته بودند که از وقتی فهمیده ام که خانمم قبل از من خواستگار داشته ،  دچار بدبینی شده ام یا خانمی پیامکی داده بودند که از وقتی فهمیده ام که شوهرم با خانمی قول و قرار ازدواج گذاشته بودند ولی به ازدواج نرسیده ، من به او بدگمان   شده ام . آخر این چه بدبینی است ؟ چرا این کار را می کنید ؟ عزیزان بیایید سعه صدرمان را بیشتر کنیم ، دل هایمان را دریایی تر کنیم ، خواستگاری رفتن و خواستگار آمدن عیب نیست . گفتن ندارد مگر همان صیغه محرمیت که عده ای هم از آن خبر داشته باشند که در اینجا حتما باید گفت زیرا اگر نگفته نشود و طرف بعدا بفهمد که صیغه ی محرمیت خوانده شده است ، اثبات این خیلی سخت است که بگوییم  این صیغه در حد گفت و گو در فرایند خواستگاری بوده است . دوره ی نامزدی به معنای حقوقی با نامزدی که مردم بعد از عقد می گویند تفاوت دارد ولی اگر حتی به دوره نامزدی قبل از محرمیت هم برسد ، گفتن ندارد . در حقوق مدنی از لحظه ی خواستگاری تا قبل از عقد را دوره ی نامزدی می گویند . هر چه تا قبل از عقد اتفاق بیفتد ،  گفتن ندارد . حالا اگر آقا یا خانم از هم سوال کنند که شما قبلا خواستگار داشته اید یا نه ؟ البته این سوال بیجایی است ولی صادقانه بگویید من مثلا سه تا خواستگار داشته ام . این با ارتباط قبل از ادواج فرق دارد زیرا آن رابطه ناشایست بوده و کسی نمی داند و طرف هم توبه کرده است پس گفتن ندارد ولی گفتن خواستگار اشکالی ندارد . در مورد صیغه خواندن چند اشکال وجود دارد . اصلا چرا این صیغه را می خوانند ؟ حالا خواستگاری انجام شده و از زمان نامزدی تا قبل از عقد رسمی صیغه عقد موقت  میخوانند . بعضی ها در دوره نامزدی به معنای حقوقی از خواستگاری تا عقد دائم که به آن دوره ی نامزدی میگوییم ، می خواهد سه سال باشد . در مناطق جنوبی کشور ما نامزدی های دو الی سه ساله مرسوم است . چون این دوره طولانی است یک عقد موقت می خوانند تا به عقد دائم برسند . من با این نوع نامزدی ها مخالف هستم . چون واقعا مشکلات دارد . خیلی خیلی مشکلات ایجاد میکند . پس دلیلی ندارد که شما این دوره را این قدر طولانی کنید و مجبور بشوید عقد موقتی بخوانید . دوره نامزدی تا سه ماه خوب است و بیشتر از آن خسته کننده میشود و نقاط ضعف برجسته میشود و انسان به وسوسه و تردید می افتد و بعضی از خانواده های مذهبی برای همین سه ماه هم این کار را می کنند و عقد موقتی می خوانند تا اینها در کلام و نگاه راحت باشند و بتوانند ارتباط راحت تری برای شناخت بیشتر پیدا بکنند . با توجه به مشکلاتی که پیش می آورد ، بنده می گویم چه لزومی دارد که این کار را می کنید ؟ شما که متدین هستید و بچه هایتان اهل رعایت هستند و میتوانند با رعایت ضوابط شرع با هم حرف بزنند و بهم نگاه بکنند و ضوابط شرع را هم رعایت بکنند و تبادل فکر بکنند و شناخت پیدا بکنند و نیازی هم به صیغه محرمیت نیست . بعضی ها تا نامزدی هم می آیند و وقتی می خواهند عقد دائم بکنند ، می بینند فرصت مناسبی برای جشن نیست مثلا تالار نیست و یا ... و میگویند از حالا تا آن موقع یک عقد موقت می خوانیم . من میگویم لازم نیست عقد همراه با جشن باشد . چه لزومی دارد ؟ شما محضر برویید و عقد بکنید و جشن تان را برای دو ماه دیگر بگذارید . این ها انگیزه های عقد موقت است . من به چند دلیل با آن مخالف هستم . اول اینکه تعهد ایجاد میکند . اینها وقتی عقد موقت میشوند یک جورهایی زن و شوهر بحساب می آیند و ما ترس داریم که در فرایند خواستگاری آقا برسد به اینکه این طرف مناسبش نیست و این ازدواج به صلاح نیست ولی یک جورهایی احساس تعهد می کند و اگر بخواهد آنرا     بهم بزند احساس گناه می کند و این باعث میشود که ازدواجی بکند که خواسته اش نیست . دوم اینکه علقه و محبت ایجاد میکند . امام صادق (ع) می فرماید : وقتی بین زن و مردی صیغه ی محرمیت  خوانده میشود ، خدا فرشته ای دارد که آن فرشته باعث محبت بین آن زن و مرد  میشود . در اینجا نگفته اند که صیغه دائم باشد یا موقت و بنابراین در اینجا محبت و علقه پیش می آید . و ممکن است جوانان دست از اصولشان بر دارند . این صیغه اثر متافیزیکی دارد و احساس ها را نسبت بهم عوض می کند مثلا مادر زن داماد را مثل پسرش دوست دارد و او را می بوسد . سوم اینکه پرونده ی دختر خانم سیاه میشود . اگر به ازدواج منتهی نشود . حالا اگر به خواستگار بعدی نگوید که بعدا       می فهمد و اگر بگوید طرف باورش نمیشود که در حد گفتگو بوده است و می گوید اینها زن و شوهر بوده اند و شاید ارتباطات دیگری هم داشته اند . خیلی از خانواده های دختر تلقی شان این است که وقتی ما عقد موقت کردیم این به عقد دائم منتهی میشود . آخر چه کسی این ار گفته است ؟ ما خیلی موارد داریم که منتهی به عقد دائم نشده است . چون مهریه ی درست و حسابی ندارد و جایی هم ثبت نمیشود و بار حقوقی ندارد و دختر خانم و خانواده اش لطمه می خورند . بوده که بعضی مواقع روابطشان از آن حد خارج شده و دختر خانم مراقب نبوده اند و دیگر دوشیزه نبوده اند یا حتی باردار شده اند و این مشکل را به بحران تبدیل میکند . چهارم اینکه اگر به ازدواج منتهی بشود ، مادر این دختر خانم به آقای داماد محرم میشود ولی اگر به ازدواج منتهی نشود باز هم این آقا به مادر این دختر خانم  محرم می ماند الی ابد . ممکن است در آینده مشکلاتی ایجاد کند . اولا این کار را نکنید و اگر این کار را کردید به این نکته ای که اشاره میکنم توجه کنید . مثلا آقا دختر خانم را سه ماه عقد موقت کرده اند و بعد از  دوماه به این نتیجه میرسند که عقد دائم بکنند و بدون اینکه آقا این یک ماه را ببخشد ، عقد دائم میکند و فقیهان میگویند که این عقد باطل است . چه مطلب را نمی دانسته و این کار را کرده  و چه می دانسته و یادش رفته ، فرقی نمی کند . عقد باطل است . آنها باید صبر کنند تا آن یک ماه بگذرد و بعد عقد دائم بکنند . ببینید چه پیچ و خم هایی دارد . حالا اگر صیغه نود ونه ساله بخوانند عملا این ازدواج دیگر سر نمی گیرد . من نظرم این است که این کار را نکنید البته منع شرعی ندارد . چون بعضی ها گفته بودند که دهنوی با صیغه موقت و حکم خدا مخالفت کرده است . این ها حرف ما را خوب نفهمیده اند . شرع با آن مخالفتی ندارد ولی این مشکلات را ایجاد می کند . خودمان را در این مشکلات نیندازیم .

    •  شوهرم از زندگی قبلی اش چیزی نمی گوید ولی هر وقت در جمع نزدیکانشان قرار می گیریم ، مادر و خواهرش از دخترهایی میگویند که به خواستگاری شان     رفته اند و این مسئله من را رنج می دهد و من فکر میکنم که نکند با آنها ارتباط داشته باشد . آیا کار مادرشوهر و خواهر شوهرم درست است ؟
      اینکه شما به شوهرتان بدبین شده اید غلط است . اینکه قبلا آقا به خواستگاری خانمی رفته اند ، نباید عامل بدبینی باشد . جلوی ورود شیطان را بگیرید و نگذارید که زندگیتان خراب شود و تردیدی نیست که کار مادر شوهر و خواهرش شوهر شما غلط است و کار اشتباهی است چون وقتی مادر شوهر و خواهر شوهر این جور حرفها را می زنند که خیلی وقتها روی عناد و دشمنی هم نیست و هدفشان حرص دادن عروس خانم هم نیست بلکه متوجه پیامدهای منفی آن نیستند گاهی سوژه برای حرف و گفتگو است  یا اینکه به خاطرات قبلی بروند و آنرا زنده کنند و خوشحال بشومند و توجه به پیامدهای منفی آن ندارند ،  این خانم می گوید که رنج می برد . مادر و خواهر شوهرهای عزیز این واقعیت است که ایشان رنج می برند ، شما زن هستید و او را می فهمید . و اینکه ایشان دچار بدبینی شده اند ، آثار منفی همین عمل شماست . الان شما این حرفها را می زنید واین خانم دچار فشار روحی می شود و آرامش از او گرفته میشود ، الان پسر شما برای اینکه آرامش بگیرد ، ازدواج کرده است . خوب شما این حرفها را می زنید و آرامش از عروس خانم گرفته میشود و نمی تواند به فرزند شما آرامش بدهد و نمی تواند حقوق او را رعایت کند  ، باز ضررش به شما می خورد و دودش به چشم شما می رود . ولی خیلی وقتها مادر شوهر به این توجهی ندارد . مگر شما پسرتان را دوست ندارید و    نمی خواهید زندگی با آرامشی داشته باشد ؟ مگر نمی خواهید دغدغه نداشته باشد و سرحال باشد ؟ از نظر جسمی و روحی شاداب باشد و وقتی شما این حرفها را می زنید ،  خانم را دچار مشکل می کنید و حقوق پسر شما هم رعایت نمی شود . حالا اگر درهمین حد باشد خوب است ولی گاهی این بدبینی ایجاد می کند و این بدبینی بین آنها تنش ایجاد می کند و آرام آرام آنها را از هم جدا می کند . این دیگر واقعا گناه است . ما در     آموزه های دینی مان داریم که بین زن و مرد جدایی نیندازید . رسول اکرم فرمودند : اگر کسی بین زن و مرد جدایی بیندازد ، خشم خدا را بر می انگیزد . و او را با هزار سنگ آتش ، سنگ باران میکند . خواهش می کنم از اینکارها دست بردارید .  بالاخره قسمت بوده که پسر شما  با این خانم ازدواج کند و کار دیگر تمام شده است ، این پرونده  را ببندید . و به خانم هم میگویم که زیادی حساسیت نشان ندهید . شما حساسیت نشان   می دهید وبه حرفهای آنها بازخورد نشان می دهید و گاهی ناخودآگاه آنها ترغیب میشوند که تکرار کنند . شما وقتی حساسیت نشان می دهید یعنی نقطه ضعف نشان می دهید ، ما هر جا نقطه ضعف نشان بدهیم به ضررمان است . شما بی اعتنایی کنید و بک لبخند بزنید و واکنش نشان ندهید . در ضمن شما مادر عزیز که این ها را می گویید ، فکر  نمی کنید نکند که ایشان هم مقابله به مثل بکند و بگوید که خواستگار من هم فلانی بوده است و این نظام زندگی را بهم می ریزد و در زندگی آتش بپا می کند .
    سامان امیری بازدید : 93 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    چه مباحثی در باب ضرورت ازدواج وجود دارد ؟

  • من مفصل راجع به ضرورت لزوم ازدواج صحبت کرده ام . در چند جمله مختصراً عرض میکنم. ازدواج اقتضای طبیعت انسان است و خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که دنبال زوج می رود  سبحان الذی خلق الازواج کل ها : منزه است خدایی که موجودات را زوج آفریده . حیوانات و گیاهان و حتی در جمادات هم این زوجیت وجود دارد کسانی که ازدواج نمی کنند به هر حال ضررهایی را متحمل میشوند و از فوایدی محروم میشوند مثلا کسی که ازدواج نمیکند طبیعی است که تشکیل خانواده هم نمی دهند و وقتی خانواده تشکیل نشد اساس خانواده و بنیان خانواده متزلزل میشود و به تبع آن جامعه متزلزل میشود . چون جامعه را هم خانواده تشکیل میدهد و این یک ضرورت است و همان مشکلی است که الان غرب با آن مواجه است . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است البته منظور ما این نیست که خدای نا خواسته آدمهای مجرد شرور و اهل گناه هستند . نه عرض کردم زمینه . لذا ما گاهی مجردهایی داریم که خیلی هم از نظر معنوی بالاتر از متأهل ها هستند و برعکس خیلی متاهل هایی داریم که پرهیزکاری را رعایت نمیکنند . زمینه شرارت در مجردها بیشتر است . رسول گرامی خطاب به شخصی به نام عکاف فرمودند : عکاف ازدواج کن و گرنه تو از گناهکاران خواهی بود . در مورد زمینه شرارت فرمودند : شرورترین امت من عذبها هستند . اینها ضررهای ازدواج نکردن است و ازدواج چقدر فایده دارد. ازدواج باعث حفظ دین و ارتقاء ایمان میشود . چقدر روایت داریم صواب نماز متاهل ار مجرد بیشتر است . غیر از این آرامشی که انسان پیدا میکند . من از جنس خودتان زوج هایی آفریدم تا در کنار هم آرامش گیرید. افراد مجرد ، بویژه خانم ها این آرامش و امنیت روانی را از دست میدهند . و خانم های خیلی بدنبال امنیت روانی هستند و این با ازدواج  امکان پذیر است . شخصیتی که جامعه به شخص متاهل میدهد بیشتر است . فرد متاهل در جامعه مورد تکریم قرار میگیرد و جامعه بیشتر او را قبول دارد و انسان ارتقا پیدا میکند احساس مسئولیت بیشتری بر دوششان آمده است و اگر خداوند هم فرزندی  بدهد تعداد افرادی که مسئولیت در مقابل آنها داریم ، بیشتر است . استعدادهایشان را به کار میگیرند و احساس هایی در انسان وجود دارد مثل محبت کردن ، خوب این با ازدواج امکان پذیر است وقتی ما ازدواج نکنیم به چه کسی می خواهیم محبت کنیم . البته مقداری به خواهر و پدر و مادر ولی بیشتر آن به همسر است . احساس مورد محبت قرا رگرفتن ، احساس تعلق داشتن به خانواده ها .
  • انگیزه هایی که مثلا برای اینکه بحرانهایی را که دارند پشت سر بگذارند یا اینکه از کسی جواب منفی شنیده اند و حالا حتماً می خواهند روی طرف را کم کند . با این انگیزه ازدواج می کند که تحت فشار دیگران است . این ازدواج تحمیلی که این انگیزه خوبی نیست و خیلی مشکلات درست میشود گاهی دیگرانی نیستند و خود انسان به خودش تحمیل می کند مثلا میخواهد روی طرف را کم کند و موارد متعد د دیگری عوامل خود تحمیلی . قبلاً می خوا سته با کسی ازدواج بکند  و نشده  و ارتباط را قطع کرده اما هنوز دلش پیش طرف است و طرف را هنوز دوست دارد ، ازدواج میکند که او را فراموش کند نه تنها مشکل حل نمیشود یک مشکل هم اضافه میشود . چون کسی که دلش با دیگری است چطور میتواند حقوق همسرش را رعایت کند . گاهی افسردگی حاد و شدید دارد یا دوقطبی است . میگوید من ازدواج میکنم که افسردگی ام را از بین ببرم . نه اینطور نیست . ازدواج قرص روان پزشکی نیست که مشکل شما را حل کند . او نیاز به روان پزشک دارد . دیده ام با کسی ارتباط عاطفی برقرار کرده و میخواهد ازدواج کند . می بیند آدم خوبی نیست . میگوید با او ازدواج میکنم و بعد او را اصلاح میکنم . زمان بدتر از این است که میخواهد دین و مذهب طرف را عوض کند . الان دو نفر در دانشگاه دل بهم داده اند بعد میفهمند دو دین یا مذهب متفاوت هستند و میگویند او را هم دین خود میکنم . این ها ریسک است و من صلاح نمی دانم ازدواج با این انگیزه ها اشکال دارد . خوب است با آن انگیزه های که عرض کردیم ازدواج کنیم . 
  •  

    • آیا اگر کسی ، اصلا ً نخواهد ازدواج کند ، گناه کرده است ؟
       اگر منظوراز گناه ، معصیت باشد ، خیر. گناه نکرده است . مگر اینکه بواسطه ازدواج نکردن به گناه بیفتد . فقهاء می گویند : اگر کسی بواسطه ازدواج نکردن به گناه بیفتد ، واجب است  که ازدواج کند . پس در اینجا واجب میشود . اگر ازدواج نکند گناه کرده است .البته بوده اند از بزرگان و علما که ازدواج نکرده اند . بعضی ها میگویند چرا بعضی از علما ازدواج نکرده اند ؟ مثلا  میرزا حسن جلوه و ... این ها ملاک ما نیستند . ملاک ما اهل بیت هستند .علما سیره شخصی شان بوده است . هیچ کدام از اهل بیت نیستند که ازدواج نکرده باشند . پس اگر ازدواج نکند ، گناه نکرده است مگر اینکه بواسطه ازدواج نکردن ، به گناه بیفتد .
    •  مجردی چه اشکالی دارد که حتما باید ازدواج کنیم ؟
      اقتضای طبیعت انسان این جور است که تنها نباشد . ومجرد نباشد . خداوند همه موجودات  را زوج آفریده است . قرآن میفرماید : سبحان الذی خلق ازواجا کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و ممالا یعلمون. حتی گیاهان و حیوانات و انسان را زوج آفریده و حتی چیزهایی را که نمیدانید و بعداً آشکار می شود . خداوند انسان را زوج آفریده و اقتضای طبیعت انسانی است . حالا ما در ازدواج دو نظریه داریم : نظریه نیازهای مکمل و نظریه تشابه . این است که انسان ها در ازدواج دنبال مکمل خودشان میگردند . البته نمیخواهیم نظریه افلاطون را بگوییم که زن و مرد یکی بودند و از هم جدا شدند و به دنبال نیمه گمشده خودش میگردد .این یک واقعیتی است . ما با ازدواج به کمال میرسیم . خانمی نزد امام رضا (ع) آمدند و گفتند : من ازدواج نمیکنم تا به کمال برسم و امام گفتند : با ازدواج به کمال نمیرسید و اگر با مجردی  می شد به کمال رسید ، حضرت فاطمه (س) ا زدواج نمیکردند . پس این اقتضای انسان است . آقای اریک فرو روانشناس  آلمانی میگوید : انسان از لحظه ای که بدنیا می آید تا به لحظه مرگ ، هر کاری میکند ، برای رفع این تنهایی است . شما وقتی مجرد میمانید گذشته از این که ضررهایی  دارد . خانواده تشکیل نمی شود ، به جامعه لطمه میزنید و آسیب های فردی و اجتماعی در جامعه زیاد میشود ، جایگاه خانواده از بین میرود . مثل غرب که من خودم آنجا با چشم خودم دیده ام که خانواده جایگاهی ندارد و این مشکل غرب است . ممکن است کسی که ازدواج میکند به سمت گناه برود و حضرت رسول (ص) فرموده اند : کسی که ازدواج میکند ، فقد احرز شطر دینه نصف دینش را حفظ میکند . چون نصفی از مشکلات اجتماعی بخاطر غریزه جنسی است و نصف دیگر شهوت پرستی و پول پرستی وقدرت طلبی است . انسان با تأهل ، ایمان خودش را ارتقا میدهد و در معرض فساد و آلودگی قرار نمیگیرد .ازدواج این قدر فواید دارد که ما میگوییم خودتان را از این فواید محروم نکنید و ازدواج کنید .
    •  من در سنی هستم که باید ازدواج کنم و از طرفی احساس میکنم میتوانم با تزکیه نفس و تقوی این را عقب بیندازم میخواهم نظر ایشان را بدانم .
      درست است که یکی از انگیزه های ازدواج ارضاع غرایز جنسی است ولی همه اش این نیست . و فایده زیاد دارد . ایشان جوان متدین و خوب میگویند : اگر فقط برای ارضاع غرایز جنسی باشد من میتواننم با تقوی و روزه جلوی این غرایز را بگیرم . پس چه لزومی دارد که ازدواج کنم ؟ نخیر. هدف از ازدواج فقط ارضاع غرایز نیست . در ازدواج انسان به کمال میرسد . احساس شخصیت بیشتر میکند . انسان متاهل را بیشتر درجامعه تحویل میگیرند . احساس مسئولیتش بیشتر میشود . احساس آرامش میکند . این انگیزه خوبی برای ازدواج است . در روانشناسی ، ما میگوییم برای آرامش ، با فامیل هایتان رفت و آمد کنید . وقتی ازدواج میکنید فامیل هاتان بیشترمیشوند . آمار خودکشی مجردها بیشتر از متاهل ها است . این فکر را از سرتان بیرون کنید .
    •  شما گفته بودید با ازدواج به تکامل می رسید .آقای دهنوی سری به دادگاه خانواده بزنید و تکامل را ببینید .
      این اعتراضی به عرایض بنده است که گفتم : جوانان ، ازدواج کنید تا به تکامل برسید .ایشان فرموده اند شما به دادگاه خانواده سری بزنید تا تکامل را ببینید . خدمت این بزرگوار عرض میکنم ما این ها را میدانیم . و از وضعیت دادگاه خانواده اطلاع  داریم . و صحبت این آقا ، موید همه حرفهای بنده است .آنها چون درست ازدواج نکردند به کمال نرسیدند و به دادگاه خانواده رسیدند . اگر این نکاتی را که عرض کردم و عرض خواهم کرد ، رعایت کنیم چرا به دادگاه خانواده برسیم ؟ بروید و بپرسید که شما چرا کارتان به اینجا رسیده ؟ حتما میگویند : بحث عشق های اتوبوسی یا دوستی عشقهای گنا ه آلود بوده یا کفویت را رعایت نکرده اند یا ازدواج شتاب زده یا تحمیلی بوده یا خود تحمیلی بوده . برای ازدواج درست ، باید همه این نکات را رعایت کنید .
      البته ما پیامک هایی هم داریم که میگویند : ما به آرامش رسیده ایم یا از فقر نجات پیدا کرده ایم و این ها هم بوده است . 
      شما میگویید ازدواج کنید تا به کمال برسید . من میگویم به کمال برسید تا ازدواج مناسبی داشته باشید .  نظر شما در این ارتباط چیست ؟
      اگر منظورشان این است تا به کمال مطلوب نرسیده اید ، ازدواج نکنید ، ما این را قبول داریم و حرف خیلی درستی است . ما نظرمان این است که باید شرایط مطلوب نسبی را داشته باشید . اگر نداشته باشید ، برایتان مشکلاتی ایجاد می شود . قبلا اشاره کردم ، رشد فکری ، رشد روحی و شخصیتی ، بلوغ فکری ، استقلال فکری . این ها چیزهایی است که انسان حتما باید داشته باشد . اگر منظور ایشان این است . ما هم قبول داریم . ولی اگر منظورشان این است که به کمال برسند تا ازدواج مناسبی داشته باشیند  یعنی همان کمال الهی است . نه ما این را قبول نداریم . این یک شعار آرمان گرایانه و ایده آلی است . که متاسفانه خیلی مشکل درست کرده است . بویژه این شعارها مال خانم ها است که من تا به کمال نرسم ، ازدواج نمی کنم . و ازدواج نکرده اند و فرصت ها را از دست داده اند و این خطرناک است . خانمی نزد امام رضا (ع) رسیدند و گفتند : من می خواهم با مجردی به کمال برسم . آقا فرمودند : این کار را نکن . ازدواج کن تا به کمال برسی . چون اگر اینطور بود ، حضرت فاطمه (س) ازدواج نمی کرد . و اگر راه رسیدن به کمال مجردی بود ، ایشان ازدواج نمی کردند . من تقاضا می کنم مواظب این عقاید آرمانی باشید . در روانشناسی آرمان گرایی یک اختلال است . نکند دختران خوبم با این اختلالات ، ازدواجشان را به تاخیر بیندازند .

    • چرا عشق را انکار می کنید ؟
      خیر . ما عشق را انکار نمی کنیم . زندگی بدون عشق معنی ندارد و لی چه عشقی ؟ و جایگاه عشق را خواهیم گفت . حالا بحثمان این است که شما عاشق شده اید . روایت از رسول اکرم (ص) است که عشق چیزی ، انسان را کرو کور می کند . ما می گوییم حواستان باشد که این را به ازدواج وصل می کنید. بعد از محرمیت این عشق ، سرد می شود و عقل می آید . این عشق های آتشین بخاطر این شیرین است که باهم نیستند و باید پنهانی همدیگر را ببینند وبهم نرسیده اند . اینکه ایشان نامحرمشان هستند و شیطان هم وارد بحث میشود ، شیرین است . زین حب الشهوات . و اینکه انسان منع میشود . این ها شیرین است . وقتی شما بهم می رسید ، شیرینی آن تمام می شود . شما تا بحال فکر کرده اید فیلم تایتانیک چرا تایتانیک شد ؟ زیرا در این فیلم ، عاشق و معشوق بهم نرسیدند . اگر بهم          می رسیدند این قدر رمان ها و داستان ها نوشته نمی شدند . شیرینی آن عشق ، بخاطر این بود که بهم نرسیدند . اگر بهم می رسیدند دیگر عشقی نبود . بعد از اینکه یهم رسیدند ، چشمها باز میشود و تازه می بیند که طرف ، شرایط لازم را ندار د . تمام هم و غم ما این است که داریم می بینیم جوانان ما ، از این مسئله لطمه خورده اند . اگر شما توانستید عاشق بشوید و کرو کور نشوید ، ما آنجا با عشق شما مخالف نیستیم . این اتفاق بندرت می افتد و استثنا است و معلوم نیست شما از این مورد ، استثنا باشید . عشقی که بعد از محرمیت ایجاد میشود بی شائبه است و میتواند در زندگی ستون باشد . 

     

    •  اینکه شما حدیثی فرمودید که با ازدواج نیمی از دین کامل میشود . آیا این حدیث در همه جا مصداق دارد یا در همان زمان و شرایطی که حضرت به آن جوان فرمودند ، مصداق دارد ؟
      گذشته از این حدیث که بحث دیگری دارد . در تحقیقات نشان داده که منشأ نیمی از جرایم ، غرایز جنسی است و نیم دیگر بخاطر چیزهای دیگر . حضرت رسول (ص) فرمودند : جوان عذب ازدواج کند تا نصف دینش کامل شود . جلوی  نصفی از ناهنجاری ها گرفته میشود . چون نصفش به غرایز جنسی بر میگردد . در مجلات ببینید نصف قتل ها ، منشا آن غریزه جنسی بوده است . چقدر        بی حرمتی ها و خیانت ها . متاسفانه خانمی بخاطر غرایز جنسی به خانواده اش خیانت کرده است . نصف دیگر قدرت و پول پرستی و شکم پاره گی است . این که ازدواج کنید تا نصف دینتان کامل بشود ، ربطی به صدر اسلام و الان ندارد . و برای چندین سال بعد هم که بخواهند زندگی کنند ، این صادق است . البته من سعی می کنم احادیثی را بگویم که سندیت داشته باشد . البته این روایات و احادیث ، ضروریت ازدواج را نشان می دهد .

    •  می خواهم بدانم جایگاه عشق در زندگی کجاست ؟
      عشق یعنی محبت قوی و شدید . مرتبه اعلی محبت را عشق می گویند . عشق مرتبه اعلی  و عالی محبت است و فطری می باشد . در انسان فطری و غریزی است . هیچ کس نمیتواند عشق را رد کند . ما نمیتوانیم منکر عشق بشویم . چون فطری و غریزی است . و خدا قرار داده است . آیه بیست و یک سوره مبارکه روم می فرماید : از نشانه های خدا این است که از جنس خودتان برایتان زوج هایی آفرید که در کنار او آرام بگیرید و بین شما مودت قرار دادیم . یعنی عشق و دوستی قرار دادیم پس ما نمیتوانیم آن را انکار کنیم . این یک واقعیتی است و چرا خدا آن را قرار داده ؟ برای ازدواج . اگر این کشش نبود کسی بسمت ازدواج نمی رفت و خانواده تشکیل نمی شد. این درست مثل غرایز دیگر است مثل غرایز جنسی . یعنی یک نیاز جنسی که غریزی است و خدا قرار داده و اکتسابی نیست . این هم برای بقای نسل است . عشق هست و وجود دارد مثل غریزه جنسی و همانطور که غریزه جنسی را کنترل می کنید ، عشق را هم می توان کنترل کرد . انسان باید تا زمان خواستگاری این عشق را کنترل کند . حالا می گویند چه اشکالی دارد قبل از خواستگاری عاشق بشوییم . همان مشکلاتی که عرض کردم دارد . شما عاشق می شوید و در همین سالهای عاشقی اختلال در زندگیتان ایجاد میشود . آیا عاشقی را پیدا کرده اید که بتواند خوب درس بخواند . عاشقی را پیدا کرده اید که سر کار، حواسش جمع باشد و بتواند خوب کار کند .دائم معشوق در ذهن عاشق است . خود این قضیه که در خانواده های ایرانی آن را قبیح می دانند و استرسها  و هیجانات روحی به دنبال دارد . بعلاوه اگر به ازدواج منتهی نشود شکست روحی بحساب می آید . و اگر به ازدواج منتهی شود معمولا کر و کور می شوند و دست از اصول و شرایطشان دست بر می دارند ووقتی وارد زندگی می شوند چون عاطفه خرج کرده اند ، کم می آورند . بنظر من ، شما باید یک قفل به دروازه قلبتان بزنید و این در را به روی هر کسی باز نکنید . و در هر زمانی باز نکنید . بگذارید آن را به موقع باز کنید . البته منظور ما همان عشق های پاک و مقدس است که جوانان می گویند . و این مشکلات عشق های مقدس است و عشق های آلوده را که اصلا نباید نام آن را عشق گذاشت . و هوس است و به  تعبیر مولانا عشق کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود . که این هوسها زندگی را نابود می کند و چقدر دختراین را داشتیم که بنام عشق هوسبازی می کنند و نام عشق را کثیف می کنند . شما که به خواستگاری می روید میتوانید دروازه دلتان را باز کنید . آنجا اشکالی ندارد . همه جوانان ما ازدواج می کنند طرف را هم ندیده اند . وقتی به خواستگاری می روند ، عشق ایجاد میشود و بعد دوران عقد بستگی شان ، که مثل دو کبوتر عاشق عشق ورزی می کنند . و کنار هم هستند و دیگر حتی فوتبال بین المللی هم برایشان مهم نیست . هر جا می روند با هم و درکنار هم هستند . این عشق است . بزرگان ما را ببینید که عاشق همسرشان بودند . مثل علامه طباطبایی و پرفسور حسابی . برویید در بزرگان حوزه و دانشگاه و تحقیق کنید که چند نفر از آنها قبل از ازدواج ، عاشق همسرشان بوده اند . ماحصل صحبت ما این است که عاقلانه ازدواج کنید و عاشقانه زندگی کنید .
    • آیا فقط آقایان حق عاشق شدن دارند یا خیر ؟
      در زمان خواستگاری ، باید دروازه قلب باز شود و فرقی نمی کند خانم یا آقا همدیگر را می بینند و عاشق می شوند . در اینجا من یک هشدار بدهم وقتی شما به خواستگاری  می رویید یا به خواستگاری شما می آیند ، اگر همدیگر را قبلا ندیده باشید ، سه حالت پیش می آید . یکی اینکه در همان نگاه اول عاشق همدیگر میشوند . یکی ممکن است همدیگر را می بینند یک حالت نفرت در آنها ایجاد شود . حالت دیگر اینکه نه طرف برایتان جاذبه دارد و نه دافعه و یک حالت بی تفاوتی . هشدار من این است که اگر در همان اول عاشق شدید ، دست از اصولتان بر ندارد . این عشق با آن عشق کور و بدون نظارت خانواده ، خیلی فرق می کند . ما دغدغه مان این است که نکند دست از خواسته هایشان بر دارند وگرنه عاشق شدن در اینجا اشکالی ندارد . خانمی می فرمودند : قبل از اینکه خواستگار بیاید من چهل سوال نوشته بودم که بپرسم . وقتی او را دیدم چنان شیفته اش شدم که اصلا سوالی نکردم .این خیلی خطرناک است . و اگر حالت دوم است یعنی طرف را که دیدی حالت نفرت داشتید حتی همه شرایط مطلوب را هم دارا باشد ، تقاضا می کنم با ایشان ازدواج نکنید . بعضی بزرگان می گویند که ببین چه دختر خوبی است تو ازدواج کن خدا عشق را ایجاد می کند . این حرف غلطی است . چون شما از طرف بدتان آمده است ، اگر تمام شرایط شما را هم داشته باشد،   عشق ایجاد نخواهد شد . پس این کا را نکنید . این کار خطرناک است و یکی از عوامل ازدواج های خودتحمیلی است  و اگر حالت سوم بود و طرف همه شرایط نسبی شما را دارد ولی شما نسبت به طرف بی تفاوت هستید . در اینجا شما بگویید بله . در اینجا خدا عشق را ایجاد می کند . اگر بزرگتر ها منظورشان این است که در اینجا عشق بوجود می آید ، ما هم این را قبول داریم . در اینجا نود و پنج درصد خداوند عشق را ایجاد کرده است . 
      من از پدرها و مادر ها تقاضا می کنم فرزندان را تحت فشار قرار ندهند ولی تجربیاتشان را در اختیار آنها قرار دهند .
    •  جایگاه عشق در ازدواج کجاست و آیا باید اول عاشق بشوییم و بعد ازدواج کنیم؟
      عشق بصورت فطری است و خداوند آن را در ما قرار داده است . آیه شریفه می فرماید: یکی از نشانه های خدا برای شما این است که از جنس خودتان همسرانی برایتان آفریده است و بین شما همسران مودت یعنی عشق و رحمت قرار داد . من فکر می کنم ما از این آیه می توانیم برداشت کنیم که عشق بعد از ازدواج بوجود می آید . می توان با اطمینان گفت : پیامبر اکرم و امامان ما ، هیچ کدام قبل از ازدواج ، عاشق همسرانشان نبودند . ولی بعد از ازدواج عشق ورزی و محبت می کردند . نمونه بارز آن پیامبر است که چقدر حضرت خدیجه را دوست داشتند و چقدر مهرورزی می کردند و آنقدر خدیجه را دوست داشتند که نام فرزندشان را ، هم نام مادر خدیجه یعنی فاطمه گذاشتند . حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) هم مثل دو کبوتر عاشق بودند و عشق ورزی می کردند . می توان گفت : جایگاه عشق بعد از محرمیت است . البته یک نکته را هم عرض کنم . الان آقا به خواستگار خانم می روند و دراولین برخورد به دل همدیگر    می نشینند و محبتی هم ایجاد می شود . میتوان این را هم یک درجه پایین عشق نامید . این اشکال ندارد . ما نمی خواهیم سخت بگیریم . ولی جوانان حتما دقت کنند که تا این فرایند به جای خاصی نرسیده ، مواظب این درجه عشق باشند . چون ممکن است دست از اصولشان بردارند . و دیگر اینکه اگر این خواستگاری به سرانجام نرسد ، احساس سرخوردگی و شکست عاطفی می کنند . نکته دیگر اینکه جایگاه عشق بعد از ازدواج است . حالا اگر این فرد منظورش عشق های قبل از محرمیت و در اتوبوس و دانشگاه و خیابان است ، من با این عشق ها مخالف هستم . نکته اش هم این است که این ها عاشق ظاهر هم دیگر می شوند چون از اصول هم خبر ندارند . کر و کور می شوند . روس ها ضرب المثلی دارند که می گوید : عشق و نابینایی خواهران دوقلو هستند . وقتی کر و کور می شوند ، دست از اصول خود برمی دارند .آلمانی م یگویند : آدم عاشق گل رز را بدون خار می بیند . ضرب المثل دیگری دارند که می گوید : ما عاشق زیبا نمی شویم اول زیبایی را در معشوق می بینیم . لذا بلغارها می گویند : معشوقه زشت وجود ندارد . او از نظر عاشق زیباست . به مجنون گفتند که این لیلی خیلی زشت است . او گفت : شما بیایید لیلی را از چشم من ببینید . لیلی ملکه زیبایی است . عزیزان مراقب باشند در زندگی مراقب عشق های این چنینی نشوند . مشکل ایجادمی کند . بدبختی این است که این عشق تا وصال ادامه پیدا می کند و بعد از وصال از بین می رود . اگر این عشق ادامه پیدا می کرد ، می گفتیم : بخاطر این عشق  ، همه بدبختی ها و مشکلات را تحمل     می کنیم . ولی این عشق دفع می شود . چینی ها می گویند : وصال مدفن عشق است . عشق که دفع شد ، احساس می رود و عقل می آید ، چشمها و گوشها باز می شود و   می بینند به درد همدیگر نمی خورند و در دو دنیای متفاوت هستند . و مشکلات بعدی ایجاد می شود . نیازی نیست که شما عاشق بشوید . بر اساس اصول ازدواج کنید و بعد عاشق بشوید . در 95 درصد ازدواج ها عشق ایجاد می شود . ما می گوییم در قلبتان را به روی هرکسی باز نکنید. در خواستگاری ، در قلبتان را باز کنید . 
    سامان امیری بازدید : 70 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
  • آیا درست است بعضی از آقایان در محیط  کار یا در دانشگاه خواستگاری میکنند؟
  •  
  • خیر . هر کاری آدابی دارد چطور مسجد میروید ، آدابش را رعایت میکنید . میهمانی میرویید آدابش را رعایت میکنید . همین دانشجو آیا با زیر شلواری سرکلاس میرود ؟ قطعا نمیرود . زیرا خلاف عرف است و میگویند کلاس درس است قشنگ نیست و کار خوبی نیست . نکته اش هم اینجاست که خلاف شأن خانم  است . واقعا خانم در اسلام شأن بسیار بالا دارد . برخلاف مکاتب دیگر و بارها میگوییم دختر جواهر است طلا و گوهر است . یک دختر کلوخ و سنگ نیست که هرکس می آید یک پا به آن بزند . ما مورد داشتیم ، آقا قصد سوئی نداشته ، به خواستگاری رفته و این قضیه لو رفته ، خیلی هم لو رفتنش چیز عجیبی نیست و ما مورد داشتیم که هیچ رابطه قبلی نبوده و بنده خدا دورا دور میدیده و هیچ رابطه ناشایستی نبوده و رفته خواستگاری کرده و دیگران گمان کردند که رابطه قبلی بوده و هر دو ضربه میخورند و خانم بیشتر .
  • محیط کار و دانشگاه غلط است . بدتر در اتوبوس و خیابانها است . فاجعه است . ما بخیل نیستیم هر کاری آدابی دارد ، الان شما یک نفر را پسندیده اید ، دورادور خانم را پسندیده اید ، قبل از طرح خواستگاری  تحقیق کنید . ببینید از نظر خانوادگی بهم میخورید یا نه . ما الان چقدر مشکل داریم توی همین قضیه ،  آقا دل به خانمی می بندد و خانم هم همینطور ، این دو به هم دل بسته میشوند بعداً میفهمند خانواده های آنها در دو دنیای هستند ، دو قطب متضاد هستند و بعد برای اینها خیلی مشکلات ایجاد میشود . شما از خانواده طرف و از نظر اعتقادی و فرهنگی و طبقاتی تحقیق کنید و اگر زمینه است ، همتایی خانواده است و خانم را هم از نظر زیبایی دیده اید و ظاهر را پسندیده اید بعداً از طرف خانواده تان خواستگاری رسمی کنید و خواستگاری که شروع شد ، چون شاید خیلی ها بگویند من فعلا میخواهم از این خانم خواستگاری کنم و بگویم آمادگی داری با من ازدواج کنی ؟ بعد از شش ماه ، یکسال رابطه داشته باشیم و همدیگر را بشناسیم . خوب من برای این کلی اشکال گفتم . این واقعا چقدر پیام مفسده دارد . گذشته از این ، دراین جور رابطه ها ف شناخت وجود ندارد و ما شناخت پیدا نمیکنیم . فرایند خواشتگاری شروع میشود بعد شما همدیگر را محک بزنید گفتگو کنید .  تحقیق جدی کنید . تبادل فکر با خانواده تان  کنید ، مشاوره کنید ،اگر نیاز شد حتی بعد از فرایند خواستگاری تماس های تلفنی اشکالی ندارد . حالا شما نامزد شده اید ،  خانواده ها نظارت دارند ، این دیگر رابطه پنهانی غلطی نیست . خانواده میداند شما رابطه تلفنی دارید ، رابطه پیامکی دارید ، اگر ضوابط شرع را رعایت کنید مراجع تقلید میگویند اشکال ندارد و حتی میتوانید بیرون بروید . البته من توصیه ام این است احتیاطاً یکی از اعضای دختر خانم همراهتان باشد . اگر دیگران دیدند ، علم غیب ندارند که شما نامزد هستید و خواستگار این خانم هستید . ممکن است به جایی نرسد آنگاه  پرونده  خانم خراب میشود.  به نظر من این وظیفه آقایان است .
  • شما خانم محترم ، با متانت ، با وقار ، با آرامش نه به رفتار غیر عادی ، بگویید آقای محترم هر کاری آدابی دارد . خانم ها ، وقتی از آنها خواستگاری میشو د چند گروه  هستند : بعضی ها ذوق میکنند و جواب مثبت میدهند . مخصوصا اگر آقا شرایط خوبی هم داشته باشد و خانم از قبل دلبستگی داشته ، جواب مثبت میدهد . غلط است . یک گروه دیگر از خانمها قشقرق راه می اندازند که مگر خوتان خواهر و مادر ندارید و برخوردهای خیلی عجیب و غریب میکنند .  من میگویم هر دو برخورد اشتباه است . بهترین برخورد این است که به  آقا بگوییم هر کاری آدابی دارد .  جواب مثبت خانم اشتباه است ، اول ذوق زده میشود و در شأن شما نیست و این بعداً برای شما مشکل ایجاد میشود . کافی است به شما بگویند یادت هست از تو خواستگاری کردم هول شدی ؟ خوب برای شما خیلی گران تمام میشود . اصلا هول هم نشویید و آره هم نگویید . من میگویم دختر عزیزم ، شما روی چه حسابی آره  گفتید . روی ظاهر و همینکه شما در دانشگاه شش ماه ظاهرش را دیدید . امکان ندارد . بگویی بله ، باید فرایند خواستگاری انجام شود ، شکل بگیرد و همه مراحلی که عرض کردیم و در پایان بگویید بله .
  •  و اما آن خانمی که خیر میگوید،  شاید مورد خوبی باشد . جوان سالم و خوب است و میتواند شریک خوبی برای زندگی شما باشد چرا خودتان را محروم میکنید ؟ بله . در یک جا به خانمها توصیه میکنم بایستند ، در این جور موقعیتها با یک جور پرخاشگری و تندی ، که طرف را میشناسید . شخص خوش سابقه ای نیست و تابلو است که این راه می افتد و شما اولی نفری نیستید و قصد سوء استفاده دارد و گرنه این جور برخوردها بنظر من برخورد خوبی نیست .
  • اگر آقا گفتند هر کاری آدابی دارد یعنی چه ؟ پیام دختر خانم را نگرفت چی ؟
  • واله من فکر نمیکنم که ایشان آمادگی ازدواج را داشته باشند ،  اگر پیام را دریافت نکنند ، هنوز به آن رشد عقلانی نرسیده اند . در شرایط رشد شخصیتی ،عاطفی، عقلانی و اجتماعی مهم است و عقل درستی ندارد.
  • حالا اگر یک جوان کم تجربه ای هست میگوید خانم نظرتان چیست ؟ یعنی آقای محترم باید از طریق خانواده تان اقدام کنید . گفتن این هم اشکالی ندارد ولی اینکه بیایید شماره تلفن خانه تان را بدهید هم جالب نیست . من میگویم اگر آقا خواهان باشد از زیر سنگ هم شده شماره شما را پیدا میکند .
  •   وقتی آقایی بدون آداب خواستگاری ، در دانشگاه یا خیابان  خواستگاری می کند  باید چه برخوردی بکنیم ؟
    ما به آقایان می گوییم این کار را نکنید زیرا هر کاری آدابی دارد . شما مسجد می رویید یک آدابی دار د و زیارتگاه می روید یک آداب دارد . ازدو.اج هم آدابی دارد و نباید در کوچه و خیابان و دانشگاه خواستگاری کنید . شان دختر خیلی بالا است . حیف دختر است . اصلا خلاف شان دختر است و ممکن است به شما جواب منفی بدهد و ناراحت شوید . بعضی خانم ها برخورد بدی می کنند و قشقرق راه می اندازند . این چیزها معمولا موضع تهمت است و لو می رود و دیگران برداشت بدی می کنند . ممکن است برداشت کنند که شما سالها با هم رفیق بودید . و آبروریزی میشود . شما که از خانم خواستگار یمی کنید چه جوابی میخواهید . چه جواب بله ، چه جواب نه ، این جواب بهایی ندارد . چه ارزشی دارد . چون این جواب بر اساس ظاهر شما و سطحی است . باید فرایند خواستگاری طی شود تا جواب ارزش پیدا کند . پس آقایان این کار را نکنند . بهترین کار برای خانم ها این است که خیلی مودبانه و قاطع و بدون قشقرق و سرو صدا بگویند : آقای محترم هر کاری آدابی دارد و بریا این کار دیگر سراغ من نیایید . اگر طرف عاقل باشد ، منظور را می فهمد . در جایی که می بینند که طرف منظورش غیر از خواستگاری و فردی شناخته شده است و در پی منظور دیگری است ، باید محکم تر برخورد کنند و طرف را ناامید کنند . در اینجا محکم بایستید . و گرنه برای شما دردسر ایجاد میشود .
  • 871– مدتی است که همکلاسی من نگاههای معنی داری به من می کند بطوری که بقیه دانشجوها هم متوجه این قضیه شده اند . برخورد من با این آقا باید چطور باشد ؟ ( خواستگاری در محل های مختلف از جمله دانشگاه ) 
    پاسخ – خانم ها بدانند که نگاههای معنادار آقایان به خانم ها دو معنا دارد. یک معنایش برای ایجاد ارتباط دوستی است که رابطه ای برای رفع غرایز برقرار بکنند و سوء استفاده بکنند . و دیگر اینکه از این ارتباط لذت ببرند . هشتاد درصد نگاه آقایان به خانم ها این معنا را دارد . یک گروهی از آقایان وقتی به خانم نگاه می کنند قصدشان ازدواج است . یعنی با نگاه به خانم می فهمانند که من شما را دوست دارم و راغب هستم که با شما ازدواج کنم که این حدود بیست درصد آقایان را شامل می شود . توصیه ی من به این خانم این است که شما باید بی اعتنایی کنید . اگر این آقا جزو هشتاد درصد باشد ، بی اعتنایی شما باعث می شود که تیر ایشان به سنگ بخورد . اگر ایشان جزو بیست درصد باشد باز شما باید بی اعتنایی کنید که مورد تهمت قرار نگیرید . اگر شما به نگاههای ایشان جواب بدهید دیگران فکر می کنند که شما با هم ارتباطی دارید و این یک لطمه است . درست است که قصد ایشان ازدواج است ولی معلوم نیست که شما بهم برسید . و اگر بهم نرسید شما لطمه می خورید . اگر شما می خواهید که برایتان مشکل پیش نیاید ، بی اعتنایی کنید . اگر این آقا قصدش ازدواج باشد و شما بی اعتنایی کنید ، این آقا راغب تر می شود. برای رابطه ، آقایان دختران سهل الوصول را خیلی دوست دارند . ولی برای ازدواج ، آقایان خانمی را دوست دارند که سهل الوصل نباشد . اگر قصد این آقا ازدواج باشد نیازی به این نگاهها و بازی ها نیست . و این آقا اقدام می کند . و از شما سرنخی پیدا می کند و شماره ای از شما پیدا می کند و با خانواده شان به منزل شما می آیند . حتی اگر این آقا در دانشگاه به شما پیشنهاد ازدواج داد شما بگویید که هر کاری آدابی دارد . پس رابطه برقرار نکنید حتی ارتباط بصری . ممکن است که آقا بگوید من الان موقعیت ازدواج را ندارم . و واقعا قصدش ازدواج باشد ولی خانم ها نباید رابطه برقرار بکنند . شما بگویید که شما چند وقت دیگر آمادگی دارید و من اگر خواستگار بهتری نداشتم شما می توانید سال دیگر با خانواده تان اقدام کنید . پس به هیچ وجه رابطه برقرار نشود .در ضمن بخاطر پیشنهاد این آقا شما خواستگاران خودتان را رد نکنید زیرا فرصت ها از دست می رود. و معلوم نیست که این آقا به خواستگاری بیاید . زیرا شرایط انسانها عوض می شود و مانع ایجاد می شود. گاهی خانم با اینکه رابطه ای با آقا ندارد ولی به او دلبسته می شود و امید می بندد . دین و سلام وعلیک روز به روز دلبستگی ایجاد می کند و ممکن است که آقا نتواند به خواستگاری بیاید و به خانم لطمه می خورد .
  • تعداد صفحات : 14

    اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 140
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 65
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 55
  • بازدید ماه : 47
  • بازدید سال : 497
  • بازدید کلی : 48,752