انسان نمیتواند به خودش مطمئن باشد . چون موجود عجیبی است . بخاطر همان غرایز است . خانمی فرمودند ، من شوهر دارم . با یک جوان ارتباط پیامکی دارم و یکسال است که من ، آن آقا را نمازخوان کرده ام . خانم چه میگویید ؟ حالا ادامه بدهید ، ببینید چه میشود ؟ بعد می بینید که گناهش خیلی بیشتر است . آقایی می گویند ازدواج کرده ام ولی با دختر دانشجویی ، فقط برای کمک ، ارتباط دارم . خوب شما میتوانید از طریق موسسات کمک کنید . چرا به این دختر خانم ؟ این ها کلاه شرعی و دامهای شیطان است .
انسان نمیتواند به خودش مطمئن باشد . چون موجود عجیبی است . بخاطر همان غرایز است . خانمی فرمودند ، من شوهر دارم . با یک جوان ارتباط پیامکی دارم و یکسال است که من ، آن آقا را نمازخوان کرده ام . خانم چه میگویید ؟ حالا ادامه بدهید ، ببینید چه میشود ؟ بعد می بینید که گناهش خیلی بیشتر است . آقایی می گویند ازدواج کرده ام ولی با دختر دانشجویی ، فقط برای کمک ، ارتباط دارم . خوب شما میتوانید از طریق موسسات کمک کنید . چرا به این دختر خانم ؟ این ها کلاه شرعی و دامهای شیطان است .
دختری که خواستگار ندارد چه کند ؟
باید دید علت چیست ؟ آیا دختر یا خانواده دختر کاری یا رفتاری کرده اند که کسی به خواستگاری او نمی آید؟ اگر چنین چیزی بوده ، ما در روانشناسی اصلی بنام اصل مواجه با پیامدهای طبیعی رفتار داریم . یعنی ممکن است پدر یا برادرشان کار خلافی کرده اند که مردم می ترسند به خواستگاری این خانم بیایند . خوب این تقصیر خودشان است . نباید این کار را نمی کردند . حالا شاید نه ، خانواده محترمی بودند و خداوند صلاح ندانسته و تا بحال خواستگاری نفرستاده . هیچ اشکالی ندارد . شما میتوانید خودتان را در محافل زنانه ارائه کنید . یعنی اگر ویژه گی خوبی دارید ، ارائه کنید . بیشتر ازدواج ها در این محافل صورت میگیرد . خانمی ، جوانی خوبی دارند و دنبال عروس میگردند. خانم ها بیشتر د رمحافل زنانه دنبال عروس میگردند و بیشتر خواستگاری ها در همین محافل است .
حالا اگر این کار را هم کردید و باز خواستگار نیامد ، من فکر میکنم خداوند الان صلاح نمیداند که شما ازدواج کنید . دختران عزیز ، ببینید ما این طرف دیوار هستیم . آن طرف دیوار و ته دیوار را نمی بینیم . خدا آن بالا است . هم آن طرف دیوار و هم ته دیوار را می بیند . او میداند الان ازدواج به صلاح شما نیست . شاید به صلاح شما نباشد . شاید یکسال دیگر یا دو سال دیگر به صلاح باشد. شاید اگر از شما نطفه ای منعقد شود ، دنیا را به آتش بکشد . بدانید آنچه مقدر شما است خواهد شد و این همان معنای واقعی قسمت است . حالا اگر تا آخر عمر هم خواستگاری نیاید ، بدانید این همان ابتلاء الهی است و هرکس یک جور امتحان میشود . و بدانید اگر ازدواج نکردید در مقابل این محرومیت ، خداوند پاداشی را به شما خواهد داد.
خواهرم بیست و هشت ساله است و مادر و برادرم ، بی رحمانه خواستگاران را رد میکنند. الان خواستگاری دارد . چه کار باید بکنیم ؟
در ازدواج دختر اجازه پدر و جد پدری شرط است و اجازه مادر و برادر شرط نیست .
- اگر دختری عاشق پسری شود باید چه کار کند ؟
منظور برای ازدواج است . در بالا گفتیم با این جور ازدواج ها موافق نیستیم . نکته دیگری را هم اضافه کنم . من به دخترهای خوبم عرض کنم شما ویژگی بنام عشق ورزی دارید . شما عشق ورز هستید ولی آقایان عشق باز هستند . من میگویم وقتی خانمی عاشق آقایی میشوند ، هشتاد درصد عشق واقعی است . چون خانم ها عشق ورز هستند ولی آقاین عشق باز هستند . نیازهای ویژه ای دارند و در این عشق هایی که خانم ها بطرف آقایان می روند ، خانم ها خیلی لطمه میخورند . مورد داشته ام که آقا هم با ابزار عشق ورزی آمده ، چون می داند خانم عشق ورز است و اگر با ابزار عشق بازی بیاید خانم متوجه میشود و آقا این را درک کرده است و با ابزار عشق ورزی می آید و بعد متاسفانه لطمه های جدی به دختر خانم وارد میشود . اگر شما میخواهید با این عشق وارد محرمیت بشویید با همان توضیحات بالا می گویم من صلاح نمیدانم .- دختر هجده ساله ای هستم و از ترس اینکه مبادا فرصت مناسبی برایم پیش نیاید می خواهم ازدواج کنم . آیا این درست است ؟
-
خیر . این کار را نکنند . هنوز فرصت زیاد دارید . این کار را کسی میکند که مثلا بیست و هشت سال دارد و مطمئن است فرصتی برایش پیش نمی آید . شما در ابتدای فرصت ها هستید . - من خیلی سخت گیر هستم و خواستگارانم را فقط با دلایلی که برای خودم مهم است ، رد می کنم . لطفا راهنمایی بفرمایید .
اگر واقعا ایشان دقت میکنند و اصولی دارند و دست از اصولشان بر نمی دارند و عجله نیمکنند ، این خیلی خوب است . ولی اگر وسواس است ، این یک اختلال است . خیلی مشکل ایجاد میکند . بودند کسانی که مثل این خانم سخت گیری کرده اند و حالا سنشان بالا رفته اند و فرصت ها را از دست داده اند . این اشتباه است . تا یک زمانی خواستگار می آید و بعد ، کم میشود . شما برای ازدواج باید دنبال شرایط مطلوب نسبی باشید . شما دنبال نسبتا خوب باشید . یعنی70 درصد خوب است و این مطلوب است . دنبال خوب مطلق نباشید . فقط خدا مطلق است و حضرات معصومین و کسانی که پا جا پای آنها گذاشته اند و گرنه ما هیچ کدام معصوم نیستیم . شما از همین اول بگویید : او 30 درصد نقاط منفی خواهد داشت . بعضی ها مته به خشخاش میگذارند و وسواس به خرج میدهند و بعد ازدواج میکنند و می بینند طرف کلی مشکل دارد . ما همه گل هستیم ولی خار هم داریم و بی خار نیستیم . طرف 70 درصد خوب باشد ، کافی است که وارد زندگی شوید و بعد با احتیاط و صبر و مشاوره هم به شما کمک می کند ، شما این خارها را می کنید ، بدون اینکه دستتان خونی شود و اگر نتوانستید ، دور آن زرورق می پیچید مثل خار گل که دورش می پیچید و از گل استفاده می کنید . شما هرگلی را بگیرید ، خارش را نمی کنید . در قضیه ازدواج مطلق گرا نباشید .آرمان گرا نباشید . گیرتان نمی آید و اگر با این فکر بروید ، مشکل پیش می آید و شوکه میشوید . گل رز که نماد عشق است پر از خار است .
دختری بیست و دو ساله هستم و بخاطر رفتار جدی با آقایان کسی به خواستگاری ام نمی آید . چطور رفتار کنم ؟
اگر منظورش از رفتار جدی ، سنگینی و وقار است این خیلی خوب است . و این دستور دین است . و این جور به دختر خانم ها دستور می دهیم که موقر باشید . متین باشید .سنگین باشید . قهقهه هایی که در شأن یک دختر مسلمان نیست . و نگاه های معنا دارنباید به آقا بکند . دستور داریم که خانها نباید خضوع در قول نداشته باشند . در آیه شریفه قرآن داریم : خانم ها خضوع در قول نداشته باشید یعنی اینکه با طنازی و کرشمه و ناز حرف نزنید . و در ادامه آیه می فرماید : و شاید کسی که در دلش مرض باشد و بیمار است به طمع بیفتد . یکی از علل جدی مفاسد اجتماعی همین رفتار خانم ها است . اگر منظور خانم ها این است که خوب است . ولی اگر منظورشان این است که من وقتی با آقایان برخورد می کنم با تشر و قشقرق راه می اندازم . دین این را نمی گوید .
کسی که دنبال ازدواج است اتفاقا دنبال یک خانم موقر و متین است . و مادری می گفتند : پسر من مار هفت خط و خال است ولی می گوید یک خانم محجبه و متدین برایم گیر بیاور .
توصیه ما این است که این کار را نکنید لزومی ندارد . حالا بفرض مطلب را به شما گفتند قشقرق لازم نیست . بنده خدا وحشت می کند . آقا می گوید این که الن این جوری است خدا نکند وارد زندگی بشود . این کارها لزومی ندارد .- 305 – دختری بیست ساله هستم و به پسر عموی بیست و چهار ساله ام علاقه دارم و می خواهم با او ازدواج کنم . ولی ازعلاقه ایشان خبر ندارم . چه کار کنم ؟
مشکل این خانم خیلی جدی نیست . چون ایشان پسر عمویشان است و با یک راه کار می توانند بفهمند که خواهان ایشان هستند یا نه . ولی کسانی هستند که طرف غریبه است و خانم در دانشگاه و یا در محل کار این مشکل را دارد . و برای این ها سخت تر است البته نباید خانم انتخاب کند بلکه کاندیدا می کند . ولی برای آن هم راه حل داریم . شما که خیلی مشکل ندارید من توصیه می کنم که دختر خانم ها این جور مسائل شان را به مادرشان بگویند . البته به دختران دم بخت می گوییم نه دختر چهارده ساله . اما خانمی که بیست سال دارد و دم بخت است چرا نباید این مسائل را با مادرشان نگویند . شما در باره آینده و زندگی با مادرتان حرف بزنید . اینکه بعضی ها می گویند خجالت می کشیم درست نیست . این یک حیای عاقلانه نیست . حضرت رسول فرمودند : ما دو نوع حیا داریم ، حیای عاقلانه و حیای احمقانه . این حیای خوبی نیست که شما به مادرتان نمی گویید . این حیا خوب است که شما پسرعمویتان را دوست دارید و به او نمی گویید . این حیای عاقلانه است . چون اگر شما برویید و از او خواستگاری کنید مشکلات زیادی دارید . شما به مادرتان بگویید . مادر شما با زنموی شما در ارتباط است . کافی است مادر شما دو بار از این پسر تعریف کند و بگوید شما چه پسر خوبی دارد . و این تابلو است که یعنی ما دختر دم بخت داریم . اگر شما میخواهید بسم الله . این محترمانه است و اگر آنها بخواهند ، عکس العمل نشان می دهند . همان موقع هم مادر پسر می گوید : دختر شما هم یک خانم به تمام معنا هستند . این یعنی اینکه ما در ذهنمان هست ولی الان آمادگی نداریم . اگر عکس العملی نشان ندادند ، شما باید یک واسطه را بفرستید البته واسطه باید متعهد باشد و معلوم نشود از طرف شماست . اینکه خودش دیه این دو جوان بهم می خورند ، مطرح کند و باز خورد آنها را بگیرد . این یک راه کار است که به خانواده اعلام کنند . مادرهایی هستند که یک چنین کاری را می کنند و از پسر تعریف می کنند ولی قصد ازدواج در ذهنشان نیست ، دقت کنند چون طرف فکر می کند شما چراغ سبز نشان داده اید و بعد عاشق دختر شما میشود و بعد میشنود شما دخترتان را شوهر دادید و بعد گله میکنند و شما می گویید : ما چنین قصدی نداشتیم و فقط تعریف کردیم . مادرها مواظب باشند . دختر خانم هایی که قوم و خویش نیستند ، باید واسطه داشته باشند نه پیک .حتما خانمی را واسطه بفرستید چون اگر آقا باشد در آینده مشکل درست میکند که این آقا کی بود ؟ خانمی مسن و متعهد . کسی که تعهد داشته باشد و نرود بگوید :من پیک فلانی هستم . این را واسطه کنند و بعد واسطه هم باید قدم به قدم جلو برود که آیا شما قصد ازدواج دارید ؟ و بعد قدم به قدم و تا وقتی قطعی نشده ، نباید نامی از شما بزبان بیاورد . چون ممکن است طرف زمینه ازدواج نداشته باشد و یا نامزد داشته باشد .- من عاشق هستم ولی از سخنان کارشناس برنامه خوشم نمیآید . نمی دانم چرا ؟
خوب بخاطر اینکه ما شمشیر را برای این عزیزان از رو بسته ایم . حکم یک دوای تلخ را دارد . حکم یک تیغ جراحی را دارد . الان تلخ است ولی ما خیر و صلاح شما را می خواهیم و می خواهیم در زندگی خوشبخت بشویید . - بعضی از پدر ها و مادرها بدون اطلاع فرزندان ، خواستگار را رد می کنند . آیا این کار درست است ؟
اگر ایشان واقعا شرایط ازدواج را نداشته باشند، این کار درستی است . مثلا دختر خانم شانزده سال دارند و تحصیل می کنند و هنوز به رشد عقلانی نرسیده اند ، و مادر صلاح نمی داند که ایشان ازدواج کن. خوب چه لزومی دارد مادر این را بگویید ؟ گفتن این مطلب باعث میشود دختر بهم بریزد زیرا او یک گلوله عاطفه است و ذهنش مشغول میشود و در بعضی موارد ، وقتی می فهمند خواستگارکیست ، با او رابطه برقرار می کنند . اگر این است بهتر است که دختر نفهمد . ولی اگر دختر شرایط ازدواج را دارد ، باید دختر با مادر در این رابطه صحبت کند . حیا نکنند . این حیای غیر عاقلانه است . چه کسی بهتر از مادر است . شما ملاک ها ی ازدواجتان را به مادر می گویید و حالا مادر ملاک های اولیه شما را می داند و وقتی خواستگار زن می زند اول با مادر شما صحبت می کند و مادر ملاک های اولیه شما را می داند و بر اساس آن ملاک ها و با مشورت با شما به آنها جواب می دهد . و اگر دیدند شرایط اولیه شما را ندارند ، نباید اجازه بدهند . زیرا این بنفع شماست .
331 – چرا بعضی از آقایان در هفته دو سه بار به خواستگاری می روند و وقتی به جلسه دوم خواستگاری می رسند ، دیگر نمی آیند ؟
این ها کار اشتباه می کنند . کسانی که در هفته به دو تا خواستگاری می روند البته همه نه ولی بیشتر آنها بیمار هستند و اختلالات روانی دارند . بیماری وسواس در انتخاب همسر دارد . مورد داشتم که طرف چهل و چهار سال داشته و گفته من به اندازه موهای سرم به خواستگاری رفته ام . ولی هنوز به جایی نرسیده ام . خوب ایشان وسواس دارند. اگر مادر ملاک های اولیه را تلفنی بپرسد ، جلوی این جور رفتار ها هم گرفته می شود. وقتی بدون سوال اجازه می دهید آنها در هفته چند خواستگاری می روند ولی اگر سوال کنید می فهمند که خواستگاری به همین راحتی هم نیست .
332 – آیا درست است آقایان هم زمان به خواستگاری می روند؟
خیر این درست نیست . چون آدم گیج میشود . باید ببیند یک مورد به نتیجه می رسد یا نمیرسد . ممکن است اتفاقی خانواده دختر بفهمد شما دیروز به خواستگاری دیگری رفته باشید و این خیلی بد است . این جسارت و توهین است و گذشته از این همه چیز قاطی میشود . و خودتان گیج میشوید . اگر بخواهید مقایسه کنید ، باز هم گیج میشوید و خوبی ها ی هر کدام را می بینید و آرمان گرا میشوید .
دختر بیست و چهار ساله ای هستم که ازدواج نکرده ام و مردم با گوشه و کنایه با من صحبت می کنند . لطفا بگویید این کار را نکنند .
بله خودتان عرض کرده اید . چون ما مسلمان هستیم این کار اسلامی نیست و در ضمن انسانی هم نیست . حالا اصلا ممکن است خود خانم نخواسته اند ازدواج کنند . شما فکر نمی کنید دل دختر بشکند . از دل شکسته بترسید چون خدا می فرماید : من در دل شکسته هستم . حالا دختر خانمی که به هر دلیل ازدواج نکرده اند ، باز رفتار مردم به رفتار خود دختر خانم بر میگردد . اگر انزواجویی کنید و د رمحافل و مجالس شرکت نکنید ، برایتان بدتر است . چرا این کار را می کنید . در مجالس عروسی شرکت کنید و بروید و بیایید . نشاط داشته باشید . کلاس هنری بروید . من خانم هایی دارم که سنشان بالا است ولی همه نوع فعالیتی می کنند و سرشان گرم است و افسرده هم نیستند و کسی فکر نمی کند که این ها ازدواج نکرده اند . این افسردگی شماست که باعث پچ پچ های مردم میشود . از این لاک خودتان در بیایید . شما طوری رفتار کنید که هزار تا خواستگار داشتید و خودتان نخواستید ازدواج کنید . چرا موضع انفعالی می گیرید .
خواستگاران زیادی دارم و شرایط مطلوبی هم دارم . ولی خواستگاران می روند و دیگر نمی آیند . علت چیست ؟
اینکه خواستگاران می روند ، معنایش این نیست که شما عیب دارید . اصلا شاید خانواده پسر خودشان را در شأن شما نمی دیدند و همتای شما نبودند . آنها مشکل داشتند و تناسب نمی دیدند . بعضی مواقع در خانواده عده ای مخالف و عده ای موافق هستند . مفهومش این نیست که شما عیب دارید . اما در مواردی هم به خودتان بر می گردد . یکسری عوامل جانبی هستند . مثلا شما در محله نامناسبی هستید . ممکن است خواستگار می آید و محله را که می بیند دیگر نمی آید . گاهی تجملات زندگی شما طرف را می ترساند و فکر می کند شما هم باید این جوری زندگی کنید . و ایشان از پس شما بر نمی آیند . گاهی توقعات شما بالا است . گاهی شما دشمن و بدخواهی دارید . و خواستگاران را منصرف می کند . کلا ً سعی کنید از شما کینه ای در دل دیگران ایجاد نشود . با این افراد ارتباط برقرار بکنید و دلشان را بدست بیاورید . زمینه دشمنی و عناد را از بین ببرید . حضرت علی (ع) می فرمایند : یک دشمن زیاد و هزار دوست کم است . گاهی رفتار و ظاهر خانم است . مثلا رویشان را زیادی می گیرند یا خیلی باز ظاهر می شوند . مثلا رفتار بدی با والدینشان می کنند . توی حرف مادر می پرند . یا اخمی به مادر می کنند . این رفتار از چشم ها پنهان نمی ماند . گاهی با کوچکتر ها رفتار بدی می کنند . البته جای کوچکتر ها در فضای خواستگاری نیست . گاهی آداب را رعایت نمی کنند . گاهی پررویی یا کم رویی می کنند . گاهی پرحرفی و گاهی کم حرفی می کنند . گاهی ترشرویی و گاهی صمیمیت زیادی می کنند . گاهی لحن کلام آمرانه و با تحکم است . این ها چیزهای کوچکی است ولی یک واقعیت است . این ها را دقت کنید . اگر صلاح الهی باشد ، آنچه مقدر شما باشد همان می شود .- دختری بیست و سه ساله هستم و هر خواستگاری که میآید ، مادرم بدون مشورت با من به خواستگاران جواب رد می دهد . لطفا من را راهنمایی کنید .
اگر سن ازدواج دختر خانم نرسیده باشد و در دوره نوجوانی هستند ، بعضی از دختر خانمها در بعضی از مناطق ویژگی هایی دارند که از همان سنین نوجوانی خواستگار دارند ، اینجا مادر جواب منفی میدهد بدون اینکه دختر بفهمد . بنظر من این کار خیلی خوبی است . دختر خانم در سن ازدواج نیستند و خواستگار هم دارند ولی مادر آنها را رد می کند این به نفع شماست زیرا شما آمادگی ازدواج ندارید . در ضمن با گفتن آن فقط نظام فکری شما بهم می ریزد که او کی بود ؟چی بود ؟ و گاهی متاسفانه به این می کشد که با طرف رابطه برقرار می کنند . ممکن است زمینه سازی برای گناه ایجاد بشود . خوب گفتن آن چه لزومی دارد ؟ اما الان مصداق ما دختر خانم بیست و سه ساله هستند . در مورد ایشان باید بگویم که دختر و مادر باید مثل دو تا رفیق باشند . ایشان الان در سن ازدواجشان هستند . و کاملا آمادگی ازدواج دارند . یکی از مهمترین موضوع صحبت مادر و دختر در این سن باید موضوع ازدواج دخترشان باشد . بعضی ها می گویند که زشت است . خوب این چه زشتی دارد ؟ اینکه حیای عاقلانه نیست حیای احمقانه به تعبیر پیامبر است . اینکه مادر و دختر راجع به ازدواج با هم صحبت نکنند و حیا کنند ، این خیلی بد است . با هم حرف بزنید و دختر خانم ملاک هایشان را به مادر بگوید . معمولابرای خواستگاری به مادر میگویند . اگر مادر ببیند شرایط اولیه را دارد و ملاک هایی که دخترشان دارد این آقا دارا هستند ، آنها برای خواستگاری را می پذیرند ولی اگر ببیند که ملاک ها را ندارد ، جواب رد به آنها می دهد . این جواب رد دادن مادر شما خوب است چون مادر شما مطمئن است که ایشان ملاک های مورد نظر شما را ندارد و به درد شما نمی خورد . اگر به شما بگویند ، نظام فکری شما بهم می ریزند . اگر اجازه بدهد که ایشان بیایند و به جایی نرسد شما لطمه روحی می خورید . ولی اگر شرایط را دارند ، برای اینکه مادر به دخترش شخصیت بدهد بگوید اجازه بدهید که من با دخترم مشورت بکنم و بعد به شما جواب بدهم این خوب است . جوانان از این شکایت دارند که مادر می داند که خواستگار ملاک های دخترش را دارد ولی ملاک های خودش را ندارد و آنها را رد می کند . این خیلی بد است . مادرهای عزیز بچه های شما می خواهند ازدواج کنند البته با عقل و منطق نه عشق های کر و کور کننده . حالا خواستگاری آمده و شرایط را دارد و مشکل جدی هم ندارد ، چرا مخالفت می کنید ؟ دختر خانمی می گفتند : پدر من همه ی خواستگاران را رد می کنند و میگویند تا مدرک دکترا را نگرفتی ، نمیشود ازدواج کنی . خوب تا آن موقع سن ایشان بیست و هشت سال میشود و فرصتها را از دست می دهند . شما که با این دلایل غیر منطقی خواستگاران را رد می کنید فکر نمی کنید که سن دختر شما بالا می رود و فرصت ها را از دست می دهد ، بعد ناراحت می شوید . در ایران خانواده ها هم با هم ازدواج میکنند . رضایت پدر و مادر خیلی مهم است . همه با هم باید به یک جمع بندی برسند .- مدتی است که به یک آقا علاقه ی زیادی پیدا کرده ام و عاشق او شده ام ، حاضرم بدون او نفس نکشم . نمی دانم او هم من را دوست دارد یا خیر . چطوری به او بفهمانم که خیلی او را دوست دارم ؟
پاسخ – من به این خانم می گویم که عشقی که شما نسبت به این آقا پیدا کرده اید عشق یک طرفه است که در روانپزشکی آن را از اقسام جنون می دانند . با توجه به اینک شما گفته اید که بدون او نمی توانید نفس بکشید ، نگرانی ما بیشتر است و خواهش می کنم که تا شما لطمه های جدی نخورده اید و کار به روانپزشک نکشیده ، ایشان را فراموش کنید . ما راه کارهای فراموشی را هم قبلا گفته بودیم . زیرا در زندگی شما اختلال ایجاد می شود و به زندگی شما لطمه می خورد البته امیدوارم که تا الان این اتفاق نیفتاده باشد ولی اختلال ایجاد می شود . این عشق های یک طرفه لطمه هایش برای خانم ها خیلی بیشتر است . اگر آقایان دچار چنین عشقی بشوند هم امکان خواستگاری دارند و هم برای آنها خط قرمزها مانع نیست و می توانند خواستگاری کنند و می توانند از طریق خانواده متوجه بشوند که این خانم آقا را دوست دارد یا خیر . خانم ها خط قرمز دارند و شأن آنها هم اجازه ی چنین کاری را به آنها نمی دهد و به دلیل اینکه ممکن است مشکلاتی پیش بیاید ، ما آنها را از خواستگاری منع کرده ایم . بررسی ها نشان می دهد که وقتی خانمها دچار عشق یک طرفه می شوند ، یک سوم انرژی آنها از بین می رود . و دچار افت یک سوم انرژی می شوند . اگر محصل باشند دچار افت شدید تحصیلی می شود . عشق یک طرفه هیچ فایده ای ندارد . آلمانی ها می گویند که عشق یک طرفه مانند پرسش بدون پاسخ است . یعنی شما سوالی بکنید و کسی پاسخ شما را ندهد . الان شما عاشق آقایی شده اید و در مواردی صلا روح آقا هم خبر ندارد و خود خانم هم می داند که آب در هاونگ کوفتن است . ما داشته ایم که خانم مثلا عاشق یک ورزشکار یا هنرپیشه یا شخصیت علمی شده است ، خانم می داند که هیچ دسترسی به آن آقا ندارد . یک وقت عاشق هم کلاسی اش می شود و آقا را می بیند و آقا هم خانم را می بیند ، خانم می گوید که من می دانم او هم عاشق من است ولی ابراز نمی کند . شما خانم که این حرف را می زنید مرد شناس نیستید . اگر این آقا شما را می بیند و ابراز علاقه نمی کند و نگاهی به شما نمی کند ، او واقعا عاشق شما نیست و شما را دوست ندارد . آقایان خیلی نمی توانند این جور احساسات شان را نگه دارند و پنهان کنند . اگر شما جلوی این عشق خودتان را نگیرید در زندگی دچار اختلال جدی می شوید . و ما گاهی مجبور هستیم که طرف را به روانپزشک ارجاع بدهیم . غیر از اینها ، شما فرصت ها را از دست می دهید . مثلا اگر ایشان 20 سال شان باشد و می خواهند صبر کنند تا آقا به خواستگاری شان بیاید و ممکن است که چند سال طول بکشد و در این مدت شما خواستگارانی دارید که بخاطر آن آقا ، شما به خواستگاران جواب رد می دهید و فرصت ها را از دست می دهید . اگر در روایات این جور عشق ها را نهی کرده اند بخاطر همین آفت ها و آسیب هاست . رسول اکرم فرمودند : کسی که عاشق می شود و این را می پوشاند و عفت پیشه می کند ، خدا او را می بخشد و داخل بهشت می کند . با این روایتافراد را تشویق می کند که دست از این عشق ها بردارند . جای دیگر می فرمایند : کسی که عاشق می شود و به آن بی توجهی می کند و عفت پیشه می کند و می میرد ، او شهید بحساب می آید . این خانم باید با این مشکل مقابله کند . همه ی خانم هایی که دچارعشق یک طرفه هستند با آن مقابله کنند . زیرا هم آب در هاونگ کوفتن است و هم اختلال در نظام زندگی ایجاد می کند . البته این عشق های یک طرفه برای آقایان هم زحمت دارد . ما داریم آقایانی که دو سال است که عاشق خانم است ولی می ترسد که جواب منفی از خانم بشوند و بخاطر این جواب منفی استرس و و حشت دارد و جلو نمی رود . این آقایان هم لطمه می خورد ولی به اندازه ی خانمها لطمه نمی خورند . حالا گاهی آقا در محیط کار یا دانشگاه به خانم نگاه ویژه ای دارد و خانم هم این را احساس می کند ، در اینجا به خانم ها می گویم که آقایان عشق باز هستند و شما خیلی به این نگاهها خوش بین نباشید . معلوم نیست که ایشان نیت سالمی به این معنا که می خواهند با شما ازدواج کنند داشته باشند . خیلی از آقایان هستند که می خواهند با نگاه شان خانمی را جذب کنند ، ماهها این را ادامه می دهد ، متانت را حفظ می کند و مدیریت شده جلو می آید تا دل خانم را بدست بیاورد و سوء استفاده بکند. خیلی از آقایان از این نگاهها حظ بصری می برند . بارها گفته ایم که حس زیبا شناختی آقایان از طریق چشمشان ارضاء می شود و از نگاه کردن لذت می برود و این یک واقعیت است . بخاطر همین گفته اند که در این نگاهها قصد ریبه باشد حرام است . حالا ما فرض می کنیم که نگاهی که این آقا می کند یک سیگنال سبزی است که خانم من شما را برای ازدواج می خواهم . خوب ، بالاخره آقا باید اقدام بکند . اگر آقا در زمان متعارفی اقدام نکرد ، عقل حکم می کند که شما خواستگاران تان را رد نکنید چون این کار ریسک است . اولا ما نمی دانیم که پشت این نگاهها چه انگیزه ای است ، حالا با قصد اینکه نیت ازدواج دارند ، باید در زمان متعارفی اقدام بکنند .
آیا شما راه کاری دارید که بفهمیم آقا از خانم خوشش می آید یا خیر ؟
عشق های این چنینی که نمی تواند بدون طرف نفس بکشد ما را خیلی نگران می کند و این نشان دهنده ی یک عشق آتشین صرفا احساسی و مبتنی بر عاطفه و غیر عقلانی شکل گرفته است . بفرض که طرف زمینه ی ازدواج داشته باشد ممکن است که همتای خانم نباشد و ما نگران هستیم که نکند این یک عشق کر و کور کننده باشد . اصرار من بر این است که این عشق را فراموش کنند وبه خواستگاران شان جواب مثبت بدهند . حالا یک وقت می گویند که عشق یک طرفه نیست که به اختلال روان پزشکی باشد بلکه من از آقایی خوشم آمده که عقل هم در این کار دخیل است و فکر می کنم که این آقا می تواند شریک خوبی برای زندگی آینده ام باشد ، حالا باید چکار کرد ؟ این راه کاری که می گویم پیامدهایی دارد ولی چون جوانان اصرار می کنند من می گویم که در اینجا می توانید از یک واسطه ای استفاده کنید که اطلاعات را به شما برساند . البته پیک باشد نه واسطه زیرا بین پیک و واسطه فرق است . واسطه یک خانم جا افتاده باشد ولی آقا نباشد زیرا اگر این ازدواج هم سر بگیرد یک نقطه ی کوری خواهد ماند که آقا می گوید این واسطه مرد چه کسی بود و چه رابطه ای با همسر من داشته ، پس واسطه ی مرد صلاح نیست . این خانم جا افتاده حتما باید متاهل و مورد اعتماد باشند . ایشان ظاهرا خودشان به این نتیجه رسیده اند که کسی در محیط کار یا دانشگاه این آقا هست که به درد او می خورد واز او سوالاتی بپرسد و در ابتدا اسم این خانم را نبرد . ابتدا بپرسد که قصد ازدواج دارد یا خیر و اگر ندارد که قضیه منتفی است ولی اگر قصد ازدواج دارد ، بپرسد که با دانشجو ازدواج می کنید یا خیر و اینکه دوست دارید که با خانم چادری ازدواج کنید یا خیر و سوالات را بپرسند و اگر خانم شرایط را مهیا دیدند ، بگویند که من گمان می کنم که فلانی می تواند گزینه ی مناسبی برای شما باشد . خوب است که روی ایشان فکر کنید . البته این هم آفات دارد . بالاخره این کارها مخفی نمی ماند . یعنی در آینده احتمال دارد که قضیه لو برود که این خانم متاهل پیک این دخترخانم بوده است و مشکل ایجاد بکند . پس قطعا پیک نباشد زیرا پیک کسی است که دختر خانم خودش آنرا می فرستد . اگر دخترهای می خواهند این کار را بکنند خودشان این کار را بکنند زیرا آفت آن کمتر است . زیرا این راز زندگی شما است و شما دراید راز زندگی تان را به دوست تان می گویید . دوست شما می خواهد پیک شما باشد . امام صادق (ع) فرمودند : رازتان را به دوست تان نگویید شاید فردا او دشمن شما باشد . اگر کسی که شما به او علاقه دارید کار راحت تر می شود . مثلا فکر کنید که پسر عمو یا پسر عمه دخترخانم هستند، اینها با هم رفت و آمد دارند و همدیگر را دائم می بینند . فرض من این است که وقتی دختر خانم به سن ازدواج رسید باید حرف دلش را به مادرش بزند و دراینجا نباید حیا کند و اینجا حیای ، حیای عاقلانه نیست و به مادر می گوید که فلانی می تواند همسر خوبی برای من باشد و مادر می تواند قراین و نشانه هایی بیاورد مثلا مادر بگوید که این علی آقای شما چقدر نازنین است و خیلی دوست داشتم که پسری مثل ایشان داشتم . این دیگر تابلو است . و این چراغ سبزی است که من علاقه دارم ایشان داماد من بشود . اگر از طرف آنها هم عکس العملی بود معلوم می شود که آنها هم فکرهایی دارند ولی اگر هیچ عکس العملی نداشتند و بازخوردی نداشتند معلوم می شود که آن آقا احساسی نسبت به این دختر خانم ندارد یا اصلا نمی خواهند که با نزدیکان ازدواج بکنند. اگر اینجا با دختر خانم اصرار داشته باشد می تواند در بین نزدیکان یک واسطه ای با همان شرایطی که گفتم پیدا کند تا بیند که بالاخره طرف او را دوست دارد یا خیر و از سر در گمی نجات پیدا کنند .
یعنی با ایشان رابطه عاطفی دارند . این مانند سوال قبل است ولی من یک نکته را هم عرض کنم . در سوال قبلی دوست بوده ولی در اینجا ایشان همسر شما بوده است .و قضه حساس تر است . بالاخره شما سالها با ایشان زندگی کردید و اگر این مشکل اعتیاد را هم نداشتند ، شاید باز هم با ایشان زندگی می کردید. ممکن است شما پشیمان بشوید و بگویید : ای کاش درستش می کردم و از او جدا نمی شدم . شما هم مدت سه تا شش ماه را صبر کنید ، اصلا ممکن است ، اطمینانی به شما دست بدهد که ایشان دارند ترک می کنند . حیف است به زندگیتان بر گردید بویژه اگر فرزند هم داشته باشند. و یک خانواده از هم نپاشد. یک موقع طرف از همسرش جدا شده و طرف معتاد هم نبوده و اصلا علاقه ای هم ندارد که برگردد، ولی باز ما می گوییم سه تا شش ماه صبر کنند . چرا ؟ اولا هیجانات فرایند طلاق که خیلی بد است ، رنج و فشار و هیجانات و استرس هایش خیلی زیاد است ، همچنین احساس کینه ای که نسبت بهم دارند ، بخاطر این مسائل شش ماه صبر کنند تا یک حالت عادی بدست بیاورید . من موارد زیاد داشته ام که از طرف جدا شده است و به اولین خواستگار جواب داده تا روی طرف را کم کند . ممکن است کسی در یک ماه هم به این قطع علقه برسد . شما اطمینان نسبی پیدا بکنید که این رابطه قطع شده و هیجانات فروکش کرده و شما بخاطر رو کم کردن ، این کار را نمی کنید .
من امروز بعد از رای دادن که در حال امدن به خانه بودم صحنه هایی دیدم که احساس کردم با این وضع اسلام در خطر است.
(ابن نوشته رو به روی در کتاب خانه در نقطه وسط شهر رشت (سبزه میدان) قرار گرفته است)
برای همه روشن است که حجاب برای همه خوب است ... چه مرد چه زن اما باید با بی حجابی به روش درستی مبارزه کرد.اگر به این عکس ها خوب نگاه کنید متوجه میشید که بر روی زمین و دیوار نوشتند "مرگ بر بی حجاب" این کسی که این ها را نوشته باعث نفزت بی حجاب ها از اسلام می شود.ایا پیامبر این گونه با بی گناهان مبارزه می کرد؟
ما باید مثل پیامبر با محبت و دوستی وارد شده و راه فرهنگی را پیش بگیریم.
ما بعد از 30 سال انقلاب در مورد حجاب چه کردیم؟ ایا بهتر شد؟ اگر خوب دقت کنیم میبینیم بدتر شده.بهتر نیست از خشونت دست بکشیم؟
اگر در حرف این مسئولین به ضاهر ..... بنشینیم می گویند که کار فرهنگی کرده اند ... ایا کار فرهنگی کافی بود؟
تمام کار این ها اینه که تو خیابان یک پرچم میزنند و 1 ماه بعد می کننش تا سال بعد که مناسبت حجاب بشه؟
ای مسئولین فرهنگی حجاب از شر کت گاز و راهنمایی و رانندگی یاد بگیرید که چقدر تبلیغ می کنند و فر هنگ مردم را 180 در جه نسبت به مصرف گاز و فرهنگ رانندگی عوض کردند.
بهتر نیست از سنین کودکی بر روی حجاب کار شود ؟ این طور نشود که از 20 سالگی با یک ماشین این دختر معصوم رو دستگیر کنید.
به همه و همه هشدار می دهم .... یک هشدار جدی ... اسلام رو با این حرف های خشن بد جلوه ندید. تو رو خدا به نام اسلام این حرف ها رو نزنید اسلام این نیست که هر کی بد باشه باید طرد بشه .... هشدار می دهم از این کار ها دست بکشید.
جهیزیه ، یک مقدار وسایل اولیه ای است که خانواده دختر خانم به دامادشان میدهند . که درابتدای زندگی کمکی به ایشان باشد و با توجه اینک آغاز زندگی یشان است ، خیلی درگیر مشکلات نشوند . و دغدغه ها یشان کمتر بشود و این یک لطفی است که خانواده دخترخانم به این زوج جوان می کنند . بنابراین وظیفه نیست و جهیزیه واجب نیست . لذا وظیفه شرعی و قانونی خانواده دختر نیست و عرفی است . و اسلام حکمی ندارد و سفارشی هم نداریم . دراسلام ، چیزی به اسم جهیزیه نداشته ایم. درعروسی حضرت علی (ع) ایشان زره شان را به 500 درهم فروختند وآقا قسمتی از مهریه را که از همان پول بود ، به یاران دادند تا جهیزیه تهیه کنند ولی جهیزیه نبود . در واقع جهیزیه ای بود که آقا ، از پول مهریه تهیه کردند . مهریه دین است واگرآقا بپذیرد برآقا واجب میشود و به لحاظ قانونی وشرعی ، خانواده پسر نمیتوانند مطالبه ی ، جهیزیه بکنند . خانواده دخترخانم دادند ، لطفی میکنند یا حتی خیلی ها اصرار دارند در مقابل مهریه ای که داماد تقبل کرده ، به تناسب آن مهریه جهیزیه بدهند . در حالیکه بین مهریه و جهیزیه هیچ ارتباطی نوجود ندارد . حال اگر خانواده آقا پسر مهریه سنگینی را پذیرفته اند اشتباه کردند . نباید زیر بار مهریه سنگین میرفتند . حالا که رفتند ، عروس نباید در قبال مهریه سنگین ، جهیزیه زیاد بیاورد . گاهی از پدر ها گله دارند از دختر خانم ها یشان ، که می گویند آقای دهنوی شما به دخترها تذکر بدهید که انتظار جهیزیه سنگین دارند . انتظار دارند ، وام بگیریم و کارهای طاقت فرسا برای تهیه این جهیریه انجام بدهیم . دختر خانم ، شما هم این جور توقعی نداشته باشید و خانواده خود را وادار نکنید. این یک لطف از طرف خانواده دختر خانم است . همه حرفهایی که این خانم گفته اند که مادر شوهر گفته جهیزیه ات کامل نیست ، این یک پیش کش است و اسب پیش کش را ، دندانش را نمی شمارند و بدتر از این گفته تا کامل نشود اجازه عروسی ندارید . لطف بفرمایند این را درحد یک پیش کش ببینید و این رایحه خوبی ندارد و آدم نگران میشود که نکند این ، شروع یک اختلافی بشود .این ازدواج این قدر مهم است که نباید به خاطر کارهای پیش پا افتاده خراب شود. البته جهیزیه خوب است و زندگی را راه می اندازد ولی این قدر ارزش ندارد که یک زندگی را خراب کند . دغدغه ایجاد شود ، دل چرکین بشود ، نگذارید بخاطر برخورد این چنینی شما ، به این پیوند خدشه ای وارد شود .
من و همسرم تصمیم گرفته ایم که جشن عروسی نگیریم ولی خانواده هایمان راضی نیستند . ما چه کار کنیم ؟
جشن عروسی در اسلام مستحب است و نیکو است و اولیا ءاله هم برای ازدواج خودشان جشن میگرفتند آقا رسول اکرم برای عروسی حضرت فاطمه جشن گرفتند و ولیمه دادند که مستحب است . پیامبر فرمود : ان من سنن المرسلین الاطعام عندالتزویج و از سنن مرسلین است و سنت انبیاء این بوده که طعام عروسی میدادند . چقدر روایت جالبی درباره طعام عروسی داریم . امام صادق (ع) فرمود : الطعام العرس تحب راحیه من الجنه . طعام عروسی ، بوی خوشی از بهشت دارد . عرض کردند این چیست ؟ آقا گفت : به امر خدا ، فرشته ها مقداری مشک از بهشت می آورد و به این غذا می زند و غذا بوی خوش میگیرد . پس ببینید خانم از اصلش خودتان را محروم نکنید . اما حالا کیفیتش بستگی به موقعیت مالی و اجتماعی خانواده شما دارد . اسلام روی کمیت خیلی تاکید نکرده اصل ولیمه دادن مستحب است و آن جشن . اگر برای شما از لحاظ مالی سخت است در حد توان مالی خودتان .اصل را از بین نبرید . در کشور ما چون آداب و رسوم مختلفی وجود دارد ، آقا و خانم می فرمایند : ما مجلس عقد مفصلی گرفته ایم و الان چون عروسی است ، می خواهیم هزینه آن را صرف زندگیمان بکنیم ، اگر این است ، کار خوبی است . چون در اسلام ولیمه یک بار است و شواهد تاریخی و سیره اولیا ءاله و هم عروسی حضرت علی (ع)با فاطمه (س)یکبار بوده است و ازدواج حضرت رسول (ص)هم یکبار ولیمه بوده است . ما از شواهد تاریخی استفاده می کنیم که یکی بوده دو تا نبوده .این کار خیلی خوبی است متاسفانه در کشور ما این جشن بر اساس آموزه های دینی ما نیست و منافات دارد آموزه های دینی تکرار ندارد ولی حالا یک مراسم عقد مفصل و بعد عروسی مفصل در بعضی از شهرهای ما متاسفانه یک جشن نامزدی و ..و این زیا ده روی است در بعضی استان ها به این سمت و سو میروند که جشن را یکی بگیرند بعضی ها عقد مفصل می گیرند عروسی را با شیرینی و مختصر و نزدیکان درجه یک و یک سفر زندگی را شروع میکنند . بعضی ها عقدر را مفصل نمی گیرند و عروسی مفصل می گیرند واقعا این ها به زندگی صدمه میزند . اگر نظر شما این است ، خوب است ا. لبته عده ای دارند و برایشان مهم نیست . خدا بیشتر بهشان بدهد ولی تعداد بسیار زیادی هستند که مجبورند ، برای مراسم ها ، قرض بگیرند و وام بگیرند و بعد این ها کمر شکن است باید این وام ها پس داده شود و زندگی را سخت می کند. یک ضرب المثل ایرلندی میگوید : اگر در شب عروسی زیاد خرج کنی ، مهمان های خود را یک شب خوشحال و خودت را یک عمر ناراحت خواهی کرد. بله میهمان ها می روند و شما میمانید با یک عالمه گرفتاری و قرض ،مشکلات فشار می آورد و روی سیستم عصبی فشار می آورد و آقا پرخاشگر میشود و این آقا باید با اضافه کاری و کیفیت زندگی پایین می آید و ازدواجی که باید مایه آرامش باشد، باعث استرس و اضطراب میشود . مردم ما باید به این سمت و سو بروند . یکی از مشکلات اصلی جوانان که از ازدواج شانه خالی میکنند ،همین است.
|
خیر . این کارها ، انگیزه مهمی برای جدایی نیست . موردی بود که آقا میگفتند : من میخواهم در دوران عقد ازهمسرم جدا شوم . زیرا انگشت ها یش کشیده نیست . هر انسان عاقلی میداند ، این ها انگیزه واقعی برای جدا شدن نیست . مواردی داشتیم که می خواستند جدا شوند ، چون قد خانم کوتاه بود . چاقی و لاغری ، هیچ کدام نمیتواند انگیزه جدایی باشند . مثلا موردی داشتیم که تنبلی چشم داشتند یا موردی داشتیم که خیلی مهم نبود . بیماریهای خاص ، بحث دیگری دارد . مثل اینکه ، لکه کوچکی روی بدن خانم بوده و نفهمیده ام وخانم هم فکر نمی کرده مهم باشد یا مثلا ، جایی خراش برداشته و جایش مانده است . هیچ کدام ازاین ها ، نمی تواند عامل جدایی باشد . پانزده درصد طلاق ها دردوران عقد اتفاق می افتد و یکی ازعوامل جدی آن ، همین مسائل بی اهمیت است . گاهی سرچشمه اش همین علت ها است ولی بها نه ی دیگری را مطرح میکنند . چرا جوانان ما این اندیشه را دارند ؟ فکر میکنم ، علت این است که اهمیت ازدواج برایشان حل نشده و نمی دانند که ازدواج ، مهمترین رویداد زندگشان است . لذا این جوری برخود میکنند و شاید بخاطرهمین است که ، درست ازدواج نمی کنند و نکات مهم را در ازدواج رعایت نمی کنند و احساسی رفتارمی کنند و عاقلانه ازدواج نمیکنند و چون اهمیت ازدواج برایشان حل نشده ، راحت می خواهند جدا شوند . نکته دیگر اینکه ، متوجه پیامدهای جدایی نیستند . مخصوصاً دختران عزیر . بله شما عقد کرده اید و دوشیزه خانم هستید و اگر بخاطر این مسائل کم اهمیت جدا شوید ، درست است که این جدایی در زمان عقد بوده ، ولی روی سرنوشت شما ، اثر میگذارد و این یک واقعیت است . چون فرصت های شما خیلی کم میشود و فرصت ها از بین میرود . البته نباید این طور بشود . چون نمیخواهم صحه بگذارم . خواستگار می آید و وقتی می فهمند ایشان ، در عقد بوده اند و بهم زده اند ، جلو نمی آیند یا آقا خواستگاری می رود و خانواده دختر ، وقتی می فهمند که آقا عقد کرده ، پس می زنند . نباید این جوری باشد و این چیز خوبی نیست . یکی از فلسفه های دوران عقد، همین دوران تجدید نظر بودن آن است و اگر یک دلیل واقعی ، برای جدایی پیدا کردند ، از هم جدا شوند و بعد ، هیچ مشکلی پیش نیاید . گاهی بدی های طرف را خوب می بینند ، این بخاطر عشقی است که آنها را کر و کورکرده است و بخاطر همین ، مثلا قد دختر و انگشتان او را نمی بینند . اگر پدر شوهر قول بدهد برای پسرش خانه بخرد و بنا به دلایلی زیر قولش بزند و خانه برایش رهن کند ، آیا خانم حق دارد با توجه به این بدقولی ، اقدام به طلاق کند ؟ خیر. پدر شوهر کار خوبی نکرده ، المومن وعده وفا . کار قشنگی نکرده ولی این نمی تواند عامل جدایی باشد . شما نباید برایتان مهم باشد . حتی به روی خودتان هم نیاورید و تغافل کنید . این از ویژگی های انسان کریم است . با این برخورد احساس گناه خواهند کرد ، محبتشان به شما بیشتر خواهد شد و توجه بیشتری می کنند و محبت شوهر به شما ده برابر بیشتر میشود و بخاطر این محبت ، تلاش بیشتری خواهند کرد و خودشان خانه تهیه خواهند کرد. میخواهیم عروسی کنیم و مادرم راضی نمیشود و می گوید باید عروس را طلاق بدهی، با اینکه همسرم را دوست دارم ولی بخاطر حرمت مادرم ، می خواهم زنم را طلاق بدهم . بنظر شما درست است؟ من گمان نمیکنم این مادر بخاطر دلایل واهی این تقاضا را از پسر بکند. قابل قبول نیست . زیرا مادر می داند که طلاق یکی از مبغوض ترین کارهاست و عرش الهی را میلرزاند . احتمالا اینجا باید مشکلی باشد که چنین الزامی می کنند . مثلا یک تنش جدی بین مادر و عروس پیش آمده یا عروس منتخب مادر شوهر نبوده و مادر هم مجبور شده و محبتی به عروس ندارد و حتی اگر هم این باشد ، من صلاح نمیدانم. الان دو جوان عقد دائم هم هستند . مراسمی گرفتند ، هزینه ای صرف شده ، بحث آبروی خودشان است . و لطمه ای که به پسر و دختر میخورد . لذا من تقاضا میکنم از این اصرار دست بردارید و ببخشند . حتی اگر تنش و مشکلی بوده ، عفو کنند. بزرگان باید ببخشند . عروس خانم ، اگر شما هم جسارتی کردید ، بروید، تفقدی کنید . از دلشان در بیاورید ، معذرت خواهی کنید . اشکالی ندارد. این کار باعث ، قوام زندگی شما میشود . در دین چقدر دستور داریم که عذر خواهی کنید و برادر عزیز، به شما عرض میکنم ، شما هم میتوانید ، نقش داشته باشید . روابط بین مادر و همسرتان را مدیریت کنید. حتی با دروغ ، تا بتوانید این مشکل را حل کنید . انشاءاله این اتفاق بیفتد و مادر عروس خانم را ببخشند . حالا اگر این اتفاق نیفتد و کار به اینجا برسد ، شما نباید از مادر اطاعت کنید . اینجا جایش نیست . مراجع تقلید ما فرموده اند : کانون خانواده مهم است و صرف پدر و مادر ، نمیتواند عاملی باشد که بسمت طلاق بروید . اطاعت وقتی واجب است که اولاٌ اطاعت ممکن باشد و ثانیا مفسده ای نداشته باشد که این مفسده دارد . انشاءاله کار به اینجا نکشد ، که پسر به حرف مادر گوش کند. پدر خانمم میگوید : اول خانه و ماشین بگیرید ، بعد عروسی کنید و گرنه طلاق . آیا این حرف درست است ؟ معمولا این جور حرفها را قبل از عقد میزنند . من نمیدانم چرا الان میگویند . من با این شرط ها ، حتی قبل از عقد هم موافق نیستم . پدرها عزیز ، برای جوانان خوب و سالم چنین شرط هایی گذاشتن جفا است. اگر یک جوانی سالم و متدین است و اخلاق هم دارد و امکانات نسبی هم دارد و جربزه کار را هم دارد ، شما خانه و ماشین را شرط نکنید . حالا شاید احتمال میدهم قبلا شرط کرده اند و گفتید ما به این شرط به شما دختر میدهیم که بعد از عقد ، خانه و ماشین هم تهیه کنید . حالا اگر هم شرط کرده اید و این آقا هم به خاطر هر دلیلی نمیتواند آنرا تهیه کند ، بهتر است ، شما از این شرط خود دست بردارید . شما به جدایی فکر نکنید . جدایی به این دلیل ، واقعا مبغوض الهی است و هیچ تردیدی ندارم اگر شما به این سمت بروید که طلاق دخترتان را از این آقا بگیرید ، این ازهمان علل کم اهمیت و غیر منطقی است که عرش خدا را میلرزاند . این کار رانکنید . مهم این است که ایشان در حد شان دختر شما امکاناتی برایش تهیه کند . بعضی ها تلقی میکنند که هم دین و هم شرع مقدس ، گفته باید به زنش نفقه بدهد . مسکن و خوراک و پوشاک و دارو و این مسکن ملکی باید باشد یعنی باید برای این خانم مسکن بخرد . خیر، این طور نیست . هم درعرف و هم در شرع ما ، آقا باید در حد شان خانم و موقعیت اجتماعی او مسکن تهیه کند ، هر چند استیجاری باشد . من می ترسم اگر شما به این شرط اصرار بورزید ، این آقای داماد چون همسرش را دوست دارد و آبرویشان در خطر است و نمیخواهد به این جدایی بکشد ، خدای نکرده به راههای خلاف کشیده شوند ، که پول هنگفتی در بیاورد که پدر خانم را راضی کند و بتواندعروسی کند. خوب این برای شما بد است حالا حتی با وام و بدبختی و جلوی دیگران دست دراز کند ، این پول را تامین کند و خانه و ماشین بخرد . شما فکر نمیکنید ، این قرضها و وام ها باید پرداخت شود . ایشان وارد زندگی میشوند و از همان اول بار اقتصادی و مالی زیادی دارند . یکی از عواملی جدی تنش ها دراول زندگی بین خانم و آقا همین مشکلات اقتصادی است و دودش به چشم دختر شما میرود . ممکن است شما ایشان را وادار به این کار بکنید ، ایشان هم خانه و ماشین بخرند و به هرحال عقده کنند و بخاطر فشاری که شما آورده اید ، بعداً بخواهند عقده گشایی کنند و انتقام بگیرند . اگر اینها همدیگر را دوست دارند و شرایط اولیه را هم دارند ، بگذارید سر زندگیشان برود . به هر حال فرض ما این است که ، جوان خوب است . سخت نگیرید. همسر من در دوران عقد ، خواب دیده که بهم نمیرسیم و این خواب او را دچار تردید کرده است. باید چه کنیم ؟ در بحث ازدواج درموردخواب زیادسوال داشتیم خانمی گفته بودند که من خواب دیده ام که کسی خواستگارم بوده و الان سه سال است که منتظر هستم شما ازدواج خودتان را نمیتوانید برخواب مبتنی کنید حتی اگر زویا صادقه هم باشد این نمیتواند مبنای ازدواج ما باشد این ها عقد هستند این خواب نمی تواند مبنای زندگی قرارگیرد که ارتباطشان را قطع کنندو باعث جدایی در زندگی بشود این خواب هایی که ما می بینیم معمولا عواملش مربوط به دوران بیرون و بیداری ما است مثلا تشنگی گرما سرما حتی نوع پوشش آدم میزان پوشش اینها هم موثر است حتی محل خواب موثر است بیماری که انسان تب داشته باشد این ها جدا در خواب ها دخیل هستند گاهی افکار ما باعث خواب هایی میشود در مورد شما فکر میکنم چنین چیز هست در دوران عقد هستند و در آستانه ورود به زندگی زناشویی هستند بروز مشکلات بحث محفلی که میخواهند بگیرند خانه ای که می خواهند بگیرند این ها واقعیتی است و مشکلاتی است که طبیعی است و ما رانگران نمیکند و لذت زندگی به همین چیزهایش است این مشکلات استرس در ایشان ایجاد کرده است القاعات دیگران ممکن است باعث چنین افکاری بشود و منشا آن افکارایشان است در حقیقت خواب های که تشویشهای روانی ما باعث آن خواب بشود در اصطلاح به آن اسفاس احلام و به آن توجه نمیکنیم شاید ایشان بگویند هیچ کدام از آنها و عوامل در آن دخیل نیست چون خوابها ی ما مربوط به عالم دیگر است و ظاهرش نمیتواند برای ما تعیین کننده باشد چرا چون تعبیرو تاویلی دارد که گاهی با ظاهر خواب جفت و جور نیست گاهی کاملا خلاف ظاهرش است ممکن است بگوید رویا ی صادقه است برای آدمهای معمولی حجت ندارد برای پیامبران حجت است مثل خوابی که ابراهیم در مورد ذبح اسماعیل دیدند چرا در پیامبران حجت است زیرا در آنها نوعی وحی و الهام است و عمل به آن واجب میشود و حجت شرعی دارد اگر همسر ایشان می شنوند یا عزیزان مجردکه خواب میبینند که فردی به خواستگاریشان آمده و الان طرف سه سال است نیامد ه و این خانم معطل شدهداند حتما نباید به این خوابها توجه بکنند و یک صدقه های توصیه میشود و به خدا توکل کند وارد زندگی بشود دغدغه ها از بین میرود مقوله خواب د رکشور ما خیلی جدی است و تعبیر کردن آن هم همینطور هر خوابی میبینند نگران هستند تعبیر میکنند و کسی که تعبیر میکند معلوم نیست تعبیر خواب بلد باشد و نظام زندگی بهم میخورد خواب شما در زندگی اختلال ایجاد میکند به خواب توجه نکنید. مادرم و پدرم از هم جدا شده اند و فکر میکنم من هم مثل آنها بشوم . جرات ورود به زندگی مشترک را ندارم . چه کارکنم ؟ اینها را در مقوله خرافات باید گنجاند در دوران عقد این چه ربطی به زندگی پدر و ماد رشما دارد این افکار خطرناک است و دخترم جلویش را بگیر چون اثر تلقینی دارد و درموردتلقین مطالبی را گفتم تلقین خیلی مهم است یک دانش است تلقین به نفس و ممکن است روی زندگی شما و آینده شما اثر بگذارد و یادمان باشد رفتار ما بازتاب اندیشه ماست ما هرجور که فکر کنیم همان جور عمل میکنیم و اینکه شما را دچار یاس و ناامید می کند و یکی از تلخ ترین مسائل در دوران عقد یاس و ناامیدی است حضرت علی میفرمایند:قتل قتوت صاحبه.یاس صاحبش را میکشد این فال بدزدن است و ازآن نهی شده است وروایت داریم که تطیر فال بد زدن است و درحد شرک به خدا است شما چرا فال بد میزنید که چون پدرو مادرم از هم جدا شده اند من هم همینطور می شوم شما فال خوب بزنید و از زندگی پدر و مادرتان درس بگیرید و ببینید اشتباه آنها چه بوده و چه کردند که کارشان به آنجا کشیده ، شما این کار را نکنید. در واقع تفعل به خیر بزنید . حضرت علی (ع) می فرمایند : تفعل بالخیر تتجح . تفعل به خیر بزنید کامیاب میشوید . رسول گرامی اسلام میفرمایند : تفعلوابالخیر تجدوه .فال خوب بزنید تا به آنچه میخواهید برسید. شخصی بنام سهیل بن عمر فرمانروای دشمن بودند ، نماینده کافران قریش بود و پیامی آورده بودند حضرت علی(ع) پرسیدند نامت چیست ؟ گفت سهیل . آقا رو به یاران کردند و گفتند : قدسئل علیکم امرکم. امر شما بر شما آسان میشود . ما داریم ، فال خوب بزنیم . اگر شما ادامه دهید دچار مشکل میشوید . شاید منظورشان این است که من چون فرزند طلاق هستم خلاهایی در من ایجاد کرده است این ممکن است جای نگرانی باشد ، فرزند طلاق هستند . البته معلوم نیست دچار خلأ باشند ، داریم افرادی که بچه طلاق هستند خیلی خوب و طبیعی و بهتر از بچه هایی هستند که پدر و مادر بالای سرشان بوده است. اما مواقعی خلاهایی هم دارند اگر دغدغه شما این خلاها است شما میتوانید خلأ ها را از بین ببرید. قبل از ورود به زندگی مشترک چیرهایی نیست که ما نتوانیم از بین ببریم . تلاشتان را بیشتر کنید، رابطه تان را با خدا بیشترکنید ، در محافل مذهبی بیشتر حضور داشته باشید ، خودتان را بیشتر دوست داشته باشید ، اعتماد به نفس خودتان را بالا ببرید ، خودباوری را بالا ببرید با توکل به خدا و امید به خدا وارد زندگی بشوید و با این افکا رمقابله کنید. من و همسرم برای ورود به زندگی مشترک مشکلی نداریم ولی اختلافات دو خانواده ، بر سر مسائل کم اهمیت ، یکسال است که عروسی ما را به عقب انداخته است . چکا رکنیم ؟ ما واقعا به این جوانان یا خانواده آنها باید چیزی را عرض کنیم . من عاجزانه ازخانواده های عزیز تقاضا میکنم برسر مسائل کم اهمیت سخت نگیرید . ممکن است اگر شما ادامه بدهید اینها دچار تزلزل شوند و مشکل ایجاد شود . یک مقدار فداکاری و ایثار و گذشت ، این خطاب به این زوج جوان .به شما که همدیگر را دوست دارید بروید در کنار خانواده هایتان و صحبت کنید با مهربانی و محبت متاسفانه بعضی از جوانان ما با داد و فریاد و تهدید میخواهند مشکل را حل کنند . جوانان ، این جواب نمیدهد با مهربانی و محبت مجابشان کنید کسانی را واسطه کنید که ذی نفوذ باشند پدر بزرگ و مادر بزرگ. همانطور که شما به حرف پدر و مادرتان گوش میدهید ، آنها هم به حرف پدرشان و مادرشان گوش میدهند .اگر جواب گرفتید که هیچ و اگر نگرفتید هردوجوان یک التیماتوم به خانواده هایتان بدهید و بگویید اگرشما ما را راه نیندازید خودمان یک خانه میگیرم و میرویم . البته جواب میدهد و اگر جواب نداد ، آقا که خانه ای بگیردف می آیند جهیزیه را هم میدهند و حمایت های مالی هم میکنند . امیدوارم به این جاها نکشد و پدرها و مادرها خودشان مسئله را حل کنند. دوسال است عقد کرده ام وهنوز مسائلی را در مورد شوهرم میبینم و میشنوم که اطلاع نداشتم . این باعث تردیدم در ازدواج با ایشان شده است . لطفا ً راهنمایی بفرمایید . من با عقد طولانی موافق نیستم . به جهت همین است که نقاط ضعف برجسته میشود ، کم کم تردید ایجاد میشود . ما قبلا عرض کردیم ، یکسال برای دوران عقد مناسب است مگرضرورتی باشد و واقعا نگذارید ازدوسال بیشتر باشد مگر اینکه دلیل خاص داشته باشید . شما می بینید ومیشنوید ، این را قبل ازعقد باید انجام میدادید ، گوشها را بازمیکردید و چشمهایتان را باز کنید . قبل از عقد باید دو تا چشم دیگر هم قرض کرد و با چهارچشم دید ولی حالا عقد کرده اید ، پس چشمهایتان را ببندید . اگردر مسائلی که شما می بینید و میشنوید ، موردی هست ، آنرا به حساب سی درصد نقاط منفی ایشان بگذارید. ما همه گل هستیم ولی گل بی خار نیستیم . همه سی درصد نقاط منفی داریم . اگر موردی وجزئی است وکلان نیست ، حمل بر صحت کنید . تغافل کنید . برای آن محمل درست کنید . یکی ازدستورهای دین است که تغافل کنید . خودت را به ندانستن بزن . از شریفترین اخلاق انسان کریم ، این است که تغافل کند. وجه خوب را برداشت کنید . مثلا همسرشما موبایل را برمیدارد و صحبت میکند ، صدای خانمی را میشنوید . شما میتوانید دو جوربرداشت کنید . یکی اینکه بگویید نکنند این خانم نامحرم است و شوهر من با او رابطه ناپسند دارد ، این یک برداشت است . حضرت علی (ع) فرمودند : وامر اخیک علی احسن . کار برادرت را به وجه احسن و نیکو قرار بده . یک وجه آن این است که بگویید مادرش بود یا خواهرش بود یا نه خواهرزاده اش بود . محمل بسازید . شاید همکارش بود که با او کار داشت . حالا یک چیزی از او شنیده اید ، بگویید برای قبل از ازدواجش بوده والان نیست . بله من شنیدم که او رفتاری داشته ، بله او برای قبل از ازدواجش بوده ، بگو توبه کرده است . اینها وجوه احسن است . اگر این کار را بکنید ، دلتان چرکین نمی شود . این برای آن است که کانون خانواده ازهم نپاشد . کینه و بد دلی ایجاد نشود . اینها برا ی قوام خانواده است . به قول سهراب سپهری چشمها را باید شست . حالا اگر نه ، ازامور کلان است ، شما ازاعتیاد ایشان میشنوید ، از رابطه نامشروع ایشان میشنوید، حالا اگرموردی را شنیدید که میتوان ازآن گذشت ، می گذرید ولی اگرآنقدر دارید میشنوید ، که درشما تردید جدی ایجادشده ، که نکند ایشان کاسب کار است و روشش ارتباطات نامشروع است یا خانم متدینی هستید که ازمجاری مختلف میشنوید که ایشان شراب خوار است ، نماز نمی خواند یا مثلا اعتیاد دارد اینها از امورکلان است . یکی از امورعقد بستگی همین است برای رفع این ابهامات است . دوره تجدید نظر است واگر واقعاً می بینید طرف شرایط شما را ندارد و در اینجا بی دقتی کنید و چشم پوشی کنید و بگویید انشاء اله درست میشود ، اینجا جایش نیست . الان دوران عقد است و شما دوشیزه هستید ، لطمه کمتری می خورید ، البته فرصت ها راازدست میدهید . البته ارزش دارد ، اگر وارد زندگی بشوید فرصت ، به مراتب بیشتر از دست میرود . فرزندی هم داشته باشد خیلی بدتر است . اینجا دفع افسد به فاسد میکنیم . بین بد و بدتر بد را انتخاب میکنیم که دچا ربدتر نشویم . ادامه متن در ادامه مطلب.......... |
حاج آقا فرموده اند : خانم متدین ، نمیتوانند با یک آقای غیر متدین وارد زندگی زناشویی بشوند . سوال من این است که ، اگر خانمی در توان خود ببیند که میتواند با این آقای صحبت کند و او را به راه بکشاند ، آیا بازهم نمیتوانند با هم ازدواج کنند ؟ و آیا ازدواجشان به صلاح هست یا خیر ؟
من به خانمی که شما سوالشان را مطرح کرده بودید عرض کردم، نگفتم جدا شوید .گفته بودم اول سعی کنید اصلاحشان کنید ، اگرمیتوانید چنین کاری را بکنید . اگر انسان بکنفر را زنده کند گویی تمام مردم عالم را زنده کرده است . خوب اگر واقعا این خانم چنین توانمندی را دارند ، در دوران عقد این کار را انجام دهند . بعد از عقد نگذارند . البته بدانید چون دوران عقد دوران حاکمیت عشق و عواطف است ممکن است این آقا بصورت مقطعی به این سمت بیایند . بصورت مقطعی شراب و سیگار را کنا ر بگذارد و واقعا نماز بخواند و به مسائلی که برای شما مهم است ، پایبند شوند ولی ما مواردی داریم که با ورود به زندگی مشترک به اصل خویش بر می گردند . این را دقت کنید . این یک هشدار است . مواردی داریم که لطف خدا هم شامل حالشان شده وادامه داده اند . اگر میتوانید درهمان دوران عقد اینکار را بکنید . آقایی فرموده بودند : می خواهم با خانم مسیحی ازدواج کنم وایشان را مسلمان کنم . گفتم نکنید ، خانمی گفته بودند : می خواهم با آقایی ازدواج کنم که مشکل اخلاقی دارد ، می خواهم با ازدواج اصلاحش کنم . گفتیم : ازدواج یک مسئله مهم در زندگی شما هست ، ریسک نکنید . توجه داشته باشید . حالااگر این خانم بگوید من این قدر توانایی را دارم که بعد از ازدواج رسمی ایشان را اصلاح کنم ، این را رد نمیکنیم . ما چنین موردهایی را داشتیم . اما بیشترعکس این را داشته ایم که آقایان ، بیشتر خانم ها را هم عقیده خودشان میکنند . این یک هشدار است . ما شواهد عینی و تجربی داریم و هم آموزه های دینی هم این را تأکید میکنند . امام صادق میفرماید : به گروهی از مردان زن ندهید . چرا چون زن از تربیت شوهرش اثر میپذیرد و این آقا خانم را بر دین خودش وادار میکند . زیرا آقا یک نقش تکیه گاهی دارند و خانم ها دنبال تکیه گاه میگردد و نقش حمایتگری دارد . خانم دوست دارد آقا حمایتش کند ، نقش اقتدار هم دارد . طبیعی است ، زنی که همسری مقتدر و حامی دارد از او اثر میپذیرد . لذا دقت کنید ، این را باز هم میگویم ، این ریسک رانکنید . حالا شاید سوال میکنید دهنوی این آقایی که این مشکلات را دارد و با خانمی متدین عقد کرده چه کار کند ؟ چون ایشان همتای شما نیستند ، دوران عقد ، دوران تجدید نظر است خوب ایشان چه کارکنند ؟ با همتای خودشان ازدواج کنند . خدا برای هرکس همتایی آفریده است . تاکید من این است که می گویند من دحتری متدین هستم و از خانواده مذهبی با این مشکل مواجه شده ام ولی نه یک خانم که خودشان متدین نباشند و از یک خانواده مذهبی نباشند ، احتمالا بتوانند با شراب خواری این آقا کنار بیایند . حالا آقا نمار نمی خواند خانم هم خیلی برایش مهم نیست و جالب است برعکس هم داریم . خانمی غیر متدین باشند ما توصیه نمی کنیم با یک آقای متدین ازدواج کنند چون از همان روز اول مشکلاتشان شروع میشود ، آقا اگر مذهبی باشد می گوید نماز جمعه و خانم میگوید توچال ، این ها دو تا فکر و دو تا اعتقاد هستند . آقای متدین ، باید با خانم متدین باشد . نوریان را نوریان طالب هستند . می توانند همتای هم باشند . پنج ماه است که عقد کرده ایم و حالا فهمیده ام که همسرم مشروبات الکلی مصرف می کند و سیگار هم میکشد و نماز هم نمی خواند و به مسائل دینی پایبندی ندارد . من دختری متدین و از خانواده مذهبی هستم . آیا درست است با او عروسی کنم ؟ این جا مشکل اخلاقی مثل سوال قبلی نیست . این مورد مشکل اعتقادی مطرح است . شراب می خورد و دین ما اجازه نمی دهد و خیلی هم سخت دین ما ایستاده است . اگر شما خانمی بودید که خیلی به مسائل دینی معتقد نبودید ، می شد با ایشان کناربیایید زیرا همتای یکدیگر بودید ولی شما خانم متد ین هستید و ازیک خانواده مذهبی ، خیلی بعید است که بتوانید با ایشان کنار بیایید . زیرا مشروبات الکلی برای پدر ومادر نماز خوان شما باعث آبروریزی و برای خانواده شما خیلی بد است و نماز هم نمی خواند . برای بچه ها الگو می شود وبچه ها هم نماز نمی خوانند و مثلا نجس و پا کی هم برایشان مهم نیست . اهل غسل و حرام وحلال هم مهم نیست . نمیتوانید با ایشان کنار بیایید . در مورد قبلی ، خانم متدین و غیر متدین فرق نمیکند ولی در این مورد فرق میکند . در اینجا غیر متدین کنار می آید ولی برای شما خیلی سخت میشود . مگر اینکه شما بتوانید ایشان را اصلاح کنید . اگر کسی یک نفر را زنده کند ، گویی تمام افراد دنیا را زنده کرده است . ما داشته ایم ولی کم و سخت است . این همت و قدرت بالای این خانم را لازم دارد تا مشکلات اعتقادی و رفتاری آقا را اصلاح کند . نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که ، تا آنجایی که راه دارد و امکان دارد شما آن بیت را خراب نکنید ولی در آنجا که می بینید اگر در زندگی وارد شوید ، دچار بدتر میشوید . اینجا دفع افسد به فاسد کنید . یعنی طلاق بگیرید و جدا شوید . خلاصه مباحث کفویت و همتایی خانم و آقا را بفرمایید. همتایی خیلی مهم است . یعنی در اعتقادات همتای هم باشند . اگر در جهات دیگر همتایی نباشد ممکن است با سختی و مشقت ادامه دهند ، اما اگر اعتقادات و معتقدات مشترک نداشته باشند ، واقعاً زندگی سخت میشود . لذا همتایی مذهبی مهم است . هر دو مسلمان هستند . از دو مذهب متفاوت . این موضوع چهار اشکال دارد که در کتاب ذکر شده ، مراجعه بفرمایید . بعد همتایی خانوادگی است که خانواده ها باید همتا ی هم باشند . یادمان باشد در ایران خانواده ها هم ، با هم ازدواج میکنند برخلاف غرب . همتایی فرهنگی خیلی مهم است یا ممکن است دو نفر در یک شهر هستند ولی دو قومیت و دو نژاد متفاوت دارند . مانند شهر های جنوبی ما که اینها واقعا دو فرهنگ متفاوت دارند . در زندگیهای آن ها مشکلات زیادی بوجود می آید و زندگیشان سخت میشود . اگر در دو شهر متفاوت باشد ، باز هم سخت میشود . اگر دوتا کشور باشد ، طبیعی است که کار خیلی خیلی سختتر میشود . گاهی در یک شهر و یک محله و یک کوچه هستند و اختلاف فرهنگی که الان گفتیم ندارند ولی اختلاف فرهنگی ناشی از اعتقادات دینی دارند . مثلا آقا رعایت پوشش ندارند ، از نظر نگاه رعایت نمیکنند ، از نظر ارتباطات رعایت نمیکنند . با نامحرم هم دست میدهند و اهل مشروبات الکلی هستند . ببینید این دختر و پسر با هم، هم کفو و همتا هستند ولی از نظر خانوادگی ، فرهنگ ها ی متفاوت دارند . از نظر فرهنگ خانوادگی بهم نمیخورند . این ها بعداً دچا رمشکل جدی میشوند . فرهنگ طبقاتی هم مهم است . از نظر اقتصادی نباید فاصله زیادی داشته باشند . خوب است که خانواده دخترخانم ، سطحشان پایین تر باشد . مثلا در خانواده پدرش ، دختر خانم نمره اش دوازد ه بوده و حالا در خانه شوهر از نظر امکانات ، نمره اش پانزده باشد و لذت بیشتری میبرد . همتایی تحصیلی مهم است. بهتراست آقا یک مقطع تحصیلی از خانم بالاتر باشد . دیگر همتایی ظاهری است . چهره ، رنگ پوست حتی رنگ پوست مثلا سفید و سیاه ، بعداً مشکل خواهند داشت . از نظر قامت و قد ، از نظر زیبایی خیلی فاصله نداشته باشند . از نظر قامت بهتر است دختر خانم یک مقداری کوتاهتر باشند . چشم نوازتر است . اما این ها شروط کمال ازدواج است . این ها شروط اصلی نیستند . حالا ممکن است ، اینها هم قد هم باشند ، ممکن است خانم بلندتر باشد ، در این جور جاها اگر شما آدم حساسی نیستید اشکالی ندارد . اما اگر آدم حساسی هستید و آستانه شما پایین است مثلا روی تکه پرانیها و نگاههای دیگران حساس هستید ، اینجا ما صلاح نمیدانیم . سعی کنید در ظاهر هم همتای هم باشید . چندی پیش به سبب ارتکاب جرمی که انجام داده ام ، هر جا که خواستگاری میروم به من جواب رد میدهند . آیا به خاطر جرمی که قبلا مرتکب شده ام باید این جوری با من رفتار شود ؟ بخاطر این جرم طبیعی است که ایشان فرصت ها را ازدست داده اند . خیلی از فرصت ها را از دست داده اند . من زندان رفتم و حبس را کشیده ام و الان همان آدم قبلی هستم . لذا تاکید میکنم مراقب باشید این چیزها مسیر زندگی را عوض نمیکنند اما معنایش این نیست که شما حق ازدواج ندارید . فقط مهم این است که شما حبس را گذرانیده اید و توبه کرده اید و بنا ندارید راه قبلی را ادامه بدهید اگر حق الناسی هم بوده ، داده اید . اگراین ها را عمل کرده باشید و خودتان هم بخواهید رویکرد زندگی خودتان را میتوانید عوض کنید . دیگر با دوستان بد نگردید ، با شرورها رابطه نداشته باشید ، محافل گناه نرویید ، اگر خودتان روی خودتان کار کنید و توبه کنید خدا هم کمک میکند و ذهن مردم را پاک میکند . خداوند مقلب القلوب است اثرگذار است . او موثر واقعی است آن موقع زمینه برای ازدواج آماده میشود ولی یک مقدار توقعات را پایین بیاورید . یعنی اگر شما توقع دارید با یک خانواده ای که قبل از رفتن به زندان وصلت کنید خوب این دیگر امکانش نیست من پیشنهادم این است که یکی دو سال صبر کنید تا دید مردم عوض شود و خاطرات گذشته از بین برود . ثابت کنید به مردم که آدم دیگری شده اید ولی اگر به دلایلی نمیتوانید صبر کنید میخواهید ازدواج کنید که جلوی انگیزه و انحرافات را بگیرد ، خوب است ولی باید با یک خانواده مشابه وضعیت خود ازدواج کنید . همتایی در ازدواج . یعنی اینکه نه خانم خودش به زندان رفته باشد بلکه پدر یا برادرش سوء سابقه داشته باشند . البته اینها برای افرادی است که مرتکب خلاف جرم شده اند و گرنه افرادی که بر اثر اتفاق یا سانحه به زندان رفته اند روی صحبت ما با آنها نیست . درباره کفویت و همتایی توضیح دهید . اولین بحثی که در ازدواج مطرح می شود ، مسئله کفویت است و آن بخاطر اهمیتش می باشد . اگر ما این ملاک ها را رعایت کنیم ، مشکلات در مسیر ازدواج و راه زندگی خیلی کم تر خواهد شد . قبلا اصل کفویت مطرح شد ولی حالا این ملاکها چی هستند؟ این ملاک ها خیلی مهم هستند . یکی از این ملاکها دیانت است . البته مخاطب ما در این بحث متدینین هستند . خانم متدین باید با آقای متدین ازدواج کند . حالا اگر فاصله ، دو سه نمره باشد اشکالی ندارد . ولی اگر فاصله زیاد باشد ، ما اصلا صلاح نمیدانیم .این ها مشکل ایجاد میکند . اینکه ما دیانت را اول مطرح میکنیم ، بخاطر تاکید اولیاءالله است . رسول گرامی فرمودند (ع) : اذا جاء کم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه . اگر برای دختر شما خواستگاری آمد که از اخلاق و دینش راضی بودید ، دخترتان را به ازدواجش درآورید . و اگر شما این کار را نکنید فتنه و فساد بزرگی در جهان رخ خواهد داد . معلوم است که قضیه خیلی مهم است که طرف ما باید در ازدواج متدین باشد . در اینجا خانم و آقا فرقی نمیکند .هر دو باید به این نکته توجه کنند . این دو میخواهند با هم زندگی کنند . پس هردو باید متدین باشند . اگر یکی متدین است و یکی متدین نیست با هم ازدواج نکنند یا اینکه بگویند : طرف متدین دست طرف غیر متدین را می گیرد و بالا می برد ، این درست نیست . و همین باعث تنش در زندگی خواهد بود . و یک نکته مبهم در این جا این است که منظور ما از دیانت ، دیانت واقعی است نه ظواهر دین . مورد داشتم و متاسفانه کم نبوده که خانم ، آقای اهل نماز و مسجد و بسیج را متدین حساب کرده است و دیگر نرفته ببیند که به واقع متدین است یا نه . غالبا کسانی که در مسجد نماز میخوانند ، متدین هستند ولی چون مسئله مهمی است ، ما میگوییم احتیاط کنید . اکتفا نکنید . خانم میخواهند با آقا ازدواج کنند صرف اینکه آقا ، نماز خوان و هیئتی است کافی نیست و باید تحقیق شود . دین واقعی ، پرهیزگاری ، حیا ، حجب ، عفت ، امانت داری ،پاکدامنی عمل به احکام شرایع دینی است . این ها خیلی مهم است .امام صادق (ع) فرمودند : کسی که حیا ندارد ، دین ندارد . چرا این قدر بر دیانت تاکید شده است . به دو دلیل ، یکی اینکه اگر خانم و آقا متدین باشند ، دست هم دیگر را می گیرند و در مسیر تکامل الهی ، میتوانند بهمدیگر کمک کنند . وقتی حضرت علی (ع ) با حضرت فاطمه (س) ازدواج کردند . حضرت محمد (ص) چند روز بعد به دیدار آنها رفت و از حضرت علی (ع) پرسید : علی جان فاطمه را چگونه دیدی ؟ آقا فرمودند : نعم العون علی طاعة الله فاطمه چه خوب یار و همکاری است بر طاعت الهی . این یک نکته که تاکید بر دیانت است . و دلیل دوم اینکه اگر طرفین دیانت داشته باشند ، در تنش ها زندگی ، به یکدیگر ستم نمیکنند . فردی میخواست دخترش را شوهر بدهد ، پیش امام حسن عسگری (ع) رفت و گفت : دخترم را به چه کسی بدهم ؟ آقا فرمودند : به مرد متدین بده . زیرا اگر دوستش داشته باشد اکرامش میکند و اگر مورد غضبش قرار بگیرد ، به او ستم نخواهد کرد . چه کنیم که بعد از ازدواج پشیمان نشویم ؟ یکی اینکه برنامه ما را جدی ببینند . و پیگیری بفرمایید و نکاتی که ما عرض خواهیم کرد را گوش کنید . مسئله کفویت خیلی مهم است . اگر طرف هم کفو شما باشند ، چرا پشیمان بشویید ؟ بحث ازدواج های احساسی با منشا غیر منطقی را مطرح خواهیم کرد و مواظب باشید ، ازدواج ، تحمیلی نباشید . آیا عدم تناسب در مسائل اقتصادی و دیگر مسائل در ازدواج مهم است ؟ مثلا در مسائل اقتصادی ، اگر فاصله خیلی زیاد باشد ، ممکن است در آیند ه مشکل ایجاد شود ؟ تجربه نشان داده که این جور ازدواج ها به صلاح نیست . اگر فاصله کم باشد اشکال ندارد . کفویت همه جا مهم است . ما حتی می گوییم در رنگ پوست و قیافه هم باید کفویت را در نظر گرفت. فرهنگ و شخصیت اجتماعی هم مهم است . پسری که در وضعیت متوسط هستند اگر با خانمی که در وضعیت خیلی بالای مالی هستند ازدواج کنند ، ببینید چه مشکلی پیش خواهد آمد ؟ حالا ممکن است از نظر تحصیلات هم کفو هم باشند .اولا این دختر در فضایی بزرگ شده اند که به ایشان خیلی توجه شده است و پدر ، تمکن بالایی داشته است . حالا ایشان میخواهند وارد فضایی شوند که از خانه خودشان خیلی کوچکتر است . حتما ایشان رنج خواهند برد . نه . میگویند ایشان یک دختر خود ساخته ای هستند و ناراحت نمیشود . شما خانواده ها را چه کار می کنید ؟ وقتی پدر و مادرخانم می بینند دخترشان ، از یکسری امکانات محروم هستند ، مسلما ناراحت میشوند . در ضمن مگر شما نمیخواهید با خانواده و اقوام ایشان رفت و آمد کنید ؟ مسلما اقوام ایشان هم مثل ایشان ، تمکن مالی دارند و مرفه هستند . شما رفت و آمد می کنید ، خودتان رنج می برید و یا خانم با اقوام شما رفت و آمد می کند و احساس حقارت می کند . در اینجا تناسب برقرار نیست . لذا من صلاح نمیدانم . حالا اگر خانواده دختر بخواهند پسر را حمایت کنند ، مرد غرور دارد و میخواهد مقتدر باشد . بندرت پسری دوست دارد ، داماد سرخانه باشد و پدر خانم از ایشان حمایت کند و به او کمک کند معمولا زیر بار نمیرود . اگر هم به اضطرار قبول کنند ، احساس میکنند غرورش لطمه دار شده است . ما توصیه مان این است که خانم سطح مالی شان از آقا پایین تر باشد . این مطلوبتر است . و آقا سطح مالی شان بالاتر باشد . چون این دختر خانم در فضایی زندگی کرده اند که بعضی امکانات را نداشتند و بعد از ازدواج ، این امکانات را دارند و برایشان لذت بخش است . ولی خانمی که قبلا همه امکانات را داشته اند ، می بینند امکاناتی را هم از دست داده اند و ناراحت میشوند . اگر کسی دیانت داشته باشد آیا لازم است شرایط دیگر را هم ، داشته باشد ؟ امام صادق (ع) میفرماید : من خطب الیکم فرضیتم دینه و امانته کائنا من کان فزوجوا . اگر کسی دختر شما را خواستگاری کرد ، اگر از دین و امانتش راضی بودید ، هرطوری هست دخترتان را به ازدواج او درآورید . نه منظورحضرت این نیست که شما به ویژگی های دیگرش کار نداشته باشید. الا اینکه او یک متدین به معنی واقعی ، دین دار به معنی واقعی باشد . ولی خوب یکسری ویژگی هایی هم هست ، مثل سن و تحصیلات هم مهم است . من نظرم این است که ویژگی های دیگر را مد نظر قرار دهید . معنایش این نیست که صرفا دین داشت ، کافی است . منافاتی ندارد . فرد دین دار است ما از تحصیلات و سربازی و شرایط دیگرش هم می پرسیم . این ها با فرمایش حضرت منافاتی ندارد . در اینجا باز مسئله همتایی و کفویت مهم است . قشنگی ، پول و اخلاق مرد ، کدام مهمتر است ؟ هر سه این ها مهم است . ما می گوییم کفویت باید باشد . قشنگی ملاک است و باید باشد . فاصله نباید زیاد باشد . پول هم باید در حد امکانات اولیه باشد . ولی اخلاق مهمتر است . مکرر داشته ام ، قصری از طلا برای خانم درست کرده است ولی بد اخلاق است . خانم دوست دارد تمام زندگیش را بدهد و یک لحظه خو شی را با آقا داشته باشد . آقا به او بی حرمتی نکند . و قشنگی یکسال بیشترنیست و عادی میشود . این می رود و اخلاق می ماند . اگر دختر خانم توانستند آقایی را پیدا کنند که هر سه را داشته باشد ، خیلی خوب است . اگر شما بتوانید جمع کنید این اولی است . ولی از همه مهمتر اخلاق است . آیا قیافه هم جزء مسائل هم کفوی است ؟ بله قیافه هم همین جور است . آقایان ، قیافه برایشان خیلی مهم است و برای خانم ها چیزهای دیگر مهم است . بعدا توضیح خواهیم داد. آیا خانواده و پدر و مادر دو طرف ، باید هم کفو باشند ؟ بله می گوییم خانواده که عام تر هم بشود . یعنی خواهر و برادر هم شامل آن می شود . عزیزان، خانواده ها هم ، باید هم کفو باشند . زیرا در ایران دو نفر نیستند که با هم ازدواج می کنند بلکه خانواده ها هستند که با هم ازدواج میکنند . در غرب است که دو تا جوان با هم ازدواج می کنند . در غرب یک فرهنگ ویژه ای دارند که واقعا دیدنی است . فرزندان تا 18 سالگی تحت کنترل پدر و مادر هستند و بعد آزاد می شوند و ازدواج می کنند و کاری هم به خانواده ندارند . در غرب ، به چشم خودم دیده ام که پدر و مادر خبر ندارند که فرزندشان ازدواج کرده است . و در آنجا چیز عجیبی هم نیست . در آنجا ، طرف ده سال است که ازدواج کرده اند و پدر خانمش را نمی شناسد . بعد از چندین سال به فکر می افتد که پدر خانم را ببیند . او را به رستوران دعوت می کند و او را می بیند و هر کس پول خودش را حساب می کند و می روند . این واقعیتی است و مال غرب است. برای ما نیست . در آنجا خانواده بنیان ندارد . و جایگاه ندارد و این مسئله آنها را واقعا دچار مشکل کرده است . این چیز خوبی نبوده و آنها هم به بن بست رسیده اند . و فهمیده اند اشتباه کرده اند و بنیان خانواده باید قوی باشد . در ایران خانواده واقعا جایگاه دارد . حالا دختر و پسری که عاشق شده اند و کر و کور شده اند و ازدواج میکنند و می دانند که از نظر خانوادگی هم کفو نیستند . ولی ازدواج می کند . بدانید آنها پدر شوهر و مادر شوهر شما هستند و بعداً جایگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ بچه شما را دارند و باید به این ها توجه شود .
|
- خانم من در دوران عقد ، کنجکاوی زیادی در زندگی خصوصی و خانوادگی من میکند ، وقتی به اومیگویم چرا این قدر وارد زندگی خصوصی من میشوید ، میگوید آقای دهنوی گفته که دوران عقد دوران شناخت عمیق است و این کنجکاوی ها باعث مشکلاتی در زندگی ام شده است . لطفا در این باره توضیح دهید.
- بله . درست است که دوران عقد ، دوران شناخت عمیق تر ، برای تفاهم بیشتر و ورود بهتر به زندگی مشترک است ولی نکته ای را عرض کنم ، این دوره ، زمان بسیار خوبی برای شناخت است چون فضا، فضای مناسبی است . شما آن محدودیت دوران نامزدی را ندارید ، دلهره و استرس از بین رفته و رو دربایستی ها کمتر شده ، رابطه راحت تر شد ه و محرم هستید ، الان همدیگر را در موقعیت های مختلف می بینید ، در منزل دوستان و مسافرت ها فامیل همدیگر را میبینید و پاگشا میشوید . حضرت علی (ع) فرمود : فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال . جوهر آدمها درمحیط های مختلف خوب شناخته میشوند.
این ها را ما گفتیم ولی ورود به حریم شخصی افراد را نگفتیم . کنجکاوی نکنید . شناخت پیدا کنید . ببینید خانمها ، آقایان یک گستره فعالیت های عمومی دارند که خودشان اطلاع میدهند و اگر سوال کنید راحت جواب میدهند و استنکاف ندارند . این گستره فعالیت عمومی است ولی یک حریم خصوصی دارند ، که این تبدیل به تجسس میشود . بله شما در دوران نامزدی میتوانید تجسس کنید به این معنا که بروید دنبال عیب طرف و خانواده اش و آن را پیدا کنید . چون ازدواج امر مهمی است . دین در اینجا به ما اجازه میدهد ولی الان دیگر ازدواج کرده اید . حق تجسس ندارید . ولا تجسسوا . پس شناخت پیدا کنید ولی تجسس نکنید و آقا هم همینطور و بدانید اگر زیادی تجسس کنید طرف مقابل را مقاوم میکنید . دیگر همان مقدار اطلاعاتی را هم که میخواست بگوید ، نمیگوید و مقاوم میشود.
بسیار وسوسه میشوم که درباره گذشته خانمم ، بدانم . آیا درست است ، درباره روابطش از خودش بپرسم ؟- خیر . اصلا درست نیست . این سوال به جایی نیست و مشکلات زیادی دارد . نفس" سوال کردن " جالب است . آموزه داریم : حسن سوال نصف العلم . شما سوال کنید تا علمتان زیاد شو د . ولی این سوال کاملا بیجا است و نهی شده است و در قرآن داریم : لاتسئلوا عن اشیاءانتبدو لکم تسعد . از چیزهای سوال نکنید که اگر آشکار بشود ناراحتتان میکند .
شما الان این سوال را میکنید . که اگر درووغ بگوید ، شما او را وادار به دروغ کرده اید و چه بسا دروغ هم بگوید . چون میداند زندگیش خراب میشود . حالا اگر راست بگوید ، شما را بهم مبریزد و شما ناراحت میشوید و محبت کم میشود . و به زندگی شما لطمه میخورد . مثال قوم بنی اسرائیل که در آن داستان گاو ، یکنفر کشته شده بود و میخواستند قاتل را پیدا کنند . پیش موسی رفتند و گفتند : شما کمک کنید تا قاتل را پیدا کنیم . حضرت موسی گفت : گاوی را بکشید و تکه ای را به هر قسمت آن بزنید زنده میشود و قاتل را می گوید . آنها گفتند چه گاوی باشد و چه رنگی باشد. گفتند خدا گفته رنگ زرد باشد ، باز سوال کردند ما ابهاممان از بین نرفته ، موسی گفت گاویی باشد که برای شخم زدن نباشد ، به زحمت گاو را پیدا کردند . حالا اگر سوال نمیکردند یک گاو را میکشتند و تمام میشد . عزیزان چرا سوال میکنید؟
- برخی میگویند : رفتن دختر به منزل خانواده شوهر ، در عقد بستگی ، زمانی که شوهر درمسافرت است ، خلاف شأن دختر است . آیا این درست است؟
- از نظر شرعی که مشکل ندارد و عقلاً هم مشکل ندارد . ممکن است عرفاً چنین چیزی را نپسندند . البته من در این زمینه اطلاعی ندارم . شما عرف را درحد توان عمل کنید . ما نمیخواهیم خیلی ضد عرف عمل کنیم . چون یکسری آدابی هست که در یک شهری جا افتاده و همه دارند به آن عمل میکنند واگر یک نفر بخواهد خط شکنی کند ، مشکل پیدا میکند . خوب است این آداب اشتباه را کم کم از بین ببریم البته شرعاً این کار زیارت است و در باب زیارت روایت داریم . رسول اکرم (ص) میفرماید : زیارت مودت را میرویاند ، مودت محبت را زیاد میکند یعنی عشق و محبت ایجاد میکند . عقل هم حکم میکند اعضای این خانواده با هم رفت و آمد کنند . ببینید این کار شما ، چقدرمحبت در دل خانواده ایجاد میکند . آن ها میگویند عروس ما بدون شوهرش هم میآید و ما را می بیند پس ما را دوست دارد . بله یک وقتی شوهرش هست و عروس را به خانه خودشان می آورد ، می گویند بخاطر شوهرش آمده ولی وقتی شوهر نباشد میگویند آمده ، ما راببیند . درضمن خود شوهر هم خیلی خوشحال میشود . چون آقایان هم تعصب نسبت به خانواده شان دارند و دوست دارند خانمشان به خانواده خودش احترام بگذارد . پس آقا هم خیلی خوشحال میشود که خانم بدون حضور وی به دیدارخانواده اش برود .
اگر شما از این رفتار غیر عرف مورد تهمت واقع میشوید یا ازآن آسیب می بینید این کار را نکنید و یا شاید خانواده طرف ، این را نپسندند و دوست دارند عروس با شوهرش بیاید . خانم ها برای اینکه روحیات خانواده همسرشان را بدست آورند ، بهترین فرد ، همان شوهرشان است . چون همسرشان کامل خانواده اش را می شناسد . از شوهرشان راجع به این موضوع سوال کنند . این خیلی لازم است چون خانم را زودتر به مقصود میرساند ومرد هم خوشحال میشود و میگوید خانواده من برایش مهم است و دارد از من میپرسد و میخواهد خودش را به آنها نزدیک کند . بعضی مواقع اگر خانم به خانه خانواده آقا برود و آنجا بنماند ، ممکن است خطراتی داشته باشد . یا آقا دوست دارد با خانمش به منزل خانواده اش برو د ولی اگر این مشکلات نیست می تواند رفت و آمد کند و این کار توصیه میشود بشرطی که مشکلاتی که گفتیم نباشد. - خانواده شوهرم در دوران عقد به خانه ما نمی آیند . من از این مسئله خیلی رنج می برم و فکر میکنم خانواده شوهرم ، من را دوست ندارند ، لطفاً راهنمایی کنید.
- نه معنایش گمان نمی کنم چنین چیزی باشد . این به همان تفاوت فرهنگ ها برمیگردد . گاهی آدمهایی را داریم که در دوران عقد ، ارتباط برقرار نمی کنند مگر به ضرورت . مثلاً محفل خاص و ویژای باشد. ارتباط بینشان مرسوم نیست . خوب این یک اختلاف فرهنگی است . پس خانم عزیز آن طور نیست که شما رنج ببرید که مثلاً شما را دوست ندارند یا اینکه یک تبپ شخصیت درون گرا هستند . شما اگر بپرسید شاید با دیگران هم همینطور هستند .اصلاً نمی جوشند . با عمه و خاله خودشان هم رفت و آمد ندارند . اگر بیایند عروس خانم خوشحال میشود . جلوی خانواده سرافراز میشود که خانواده شوهر به دیدنشان آمده است و مخصوصا ، اگر هدیه هم بیاورند ، عروس خانم روحیه میگیرند. این خیلی خوب است. ما میخواهیم تأکید کنیم ولی متاسفانه بعضی ها این کار را نمیکنند فرض کنید کسی عمداً نمی آید کار خوبی نیست ما نمیخواهیم صحه بگذاریم ولی حالا این طور شده است . شما که شوهرتان را دوست دارید ، این فکر شما باعث میشود کم کم برخوردهایتان با خانواده همسر عوض شود و شما به آنها اظهار علاقه نکنید و این روی ارتباط شما با همسرتان هم اثر می گذارد . این بد است . شما به آنها هم علاقه دارید پس شما بیایید و بی اعتنا شوید ودلتان را دریایی کنید و این ها را به دل نگیرید و برایتان مهم نباشد. مهم است ولی حالا که نیست شما زندگیتان را خراب نکنید .
آیا میزان رابطه پسر و دختر در عقد می تواند روی محبتشان تاثیر گذار باشد ؟ مثل رفت و آمد.- بله اگر رفت و آمد کم باشد خانم دلسرد میشو د و ناامید میگردد . اگراین خانم ، در حد نیاز ارتباط برقرار نکند دلسرد میشود ولی اگر زیاد ارتباط باشد و بیش از حد متعارف ، ممکن است در آقا ایجاد دلزدگی بکند و گذشته از این ، در رفت و آمد بیش از حد ، خانواده دختر هم اذیت میشود . آقا معمولا خانم را در منزل پدری او می بینند . محدودیت فضا و محدودیت امکانات هست . من توصیه میکنم به خانم های محترم اصرار نکنید زیرا خانم ها بخاطر شدت عواطف ، بیشتر میگویند آقا بیا و رفت و آمد کن و از مشکلات منزل غافل هستند حتی به رغم میل باطنی خانواده شان هم عمل میکنند و اصرا می کنند . درست است شما عشق ورز هستید و شدت عواطف دارید و عشق در خانم ها یک پدیده غیر منقطع است و به قول فرانسوی ها عشق قلمروی سلطنت زن است . این درست است و شما خانم ها یک حس رضایتمندی و موفقیت را با عشق ورزی بدست میآورید و وقتی احساس محبت می کنید احساس موفقیت هم میکنید .اگر زیادی ایشان را به سمت منزل بکشانید ، همان حالت دل زدگی ایجاد میشود و یک احساس درماندگی و به دام افتادن که سعی می کند خودش را کناربکشد . اجاره بدهید در حد متعارف و کم باشد . بگذارید دلتنگ شما بشود ، احساس دلتنگی پیدا کند . جیران خلیل جیران نویسنده مسیحی جمله زیبایی دارند که می گویند ستون های معبد هم ازهم فاصله دارند . گاهی فاصله آشیانه عشق را تقویت کنید . بگذارید این فاصله ها در دوران عقد باشد.
- دخترخانمی می گفتند : من در دوران عقد هستم . پدرم اجازه نمیدهد با شوهرم بیرون بروم . حتی به خرید . چه کارکنم ؟
- در حد عرف خوب است . بعضی ها بیشتراز حد عرف سخت گیری میکنند ، پسندیده نیست . این ها عقده ایجاد میکند . ممکن است یک حالت انتقام جویی را بوجودآورد که دودش به چشم خانم میرود . این ها به هم محرم هستند و اجازه دارد هر جورلذتی را از هم ببرند ولی ما نمی خواهیم خارج از عرف باشد که خدای نکرده آبروی خانواده در خطر بیفتد. حداقل در حد عرف سخت نگیرید .
-در دوران عقد هستیم شوهر در شهرستان زندگی میکند کمتر می توانیم همدیگر را ببینیم بنظر میرسد این دوری دارد به سردی روابط ما می انجامد راه کا رخواسته بودند. - واقعا فاصله ملاقات ها خیلی طولانی نشود و دیدارها خیلی به تاخیر نیفتد و خانم در حد توان هزینه کنند، بروند و همسرشان را ببینند و اگر در عرف مشکل ندارد آقا برود . اگر مشکل کاری هم ندارد این مهم است . چون باید یک جوری همدیگر را ببینند ، اگر سفر هم هزینه ا ی برایشان دارد ، این قدر این هزینه دارای آثار و برکاتی هست که جلوی هزینه های دیگر را میگیرد . منظورم این است اگر توانش را هم ندارند بازاین کار را بکنند . چرا اصرار به دیدار حضوری داریم ؟ البته راههای تلفنی ، پیامک هم خوب است البته وقتی که از باب ضرورت امکان حضور کمتر است میتواند با چت کردن همدیگر را ببینند یا تلفن و ایمیل هم خوب است ولی در آموزه های دینی ما ، کنار هم بودن تاکید شد ه است و اظهار محبت است . یک روایت از حضرت رسول داریم : وقتی که زن و مرد کنا رهم می نشینند و با کلام شیرین بهم محبت می کنند برای آنها ثواب هفتاد حج مقبول نوشته میشود . اعتکاف خیلی صواب دارد اگر این اعتکاف در مسجدالنبی باشد خیلی ثوابش بیشتر است و حضرت فرمودند : جلوس الامرءعند عیالة احب الی اله من اعتکاف فی مسجدی هذا . اگر آقایی کنار خانمی بنشیند و محبت کند ، ثوابش از اعتکاف در مسجدالنبی بیشتر است . ارتباط حضوری بهتر است . امکانات دیگر مثل تلفن خوب است نامه هم خوب است مثل اوایل جوانی ما . در دوری مثلا آقا سرباز بودند و نامه های پر از عواطف برای خانم می نوشتند .
- مدت عقد بستگی چقدر باید باشد ؟
ما نمی توانیم زمان بدهیم . ما نمی توانیم یک حداقل و یک حداکثر را بگوییم . چون فرهنگ ها و آداب ها متفاوت است . مبنای من اعتدال است . نه افراط و نه تفریط . اگر مدت زمان عقد طولانی بشود ، خسته می شوید ، در این رفت وآمدها ممکن است بین اعضای خانواده تنش هایی ایجاد شود ، در این مدت طولانی نقطه ضعف ها پررنگ بشود ، حساس بشوند و در آنها تردید ایجاد شود ، بار اقتصادی برای خانواده دختر خانم دارد . پس این مدت را طولانی نکنید مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشید . مثلا آقا هنوز درسشان تمام نشده ، سربازی شان تمام نشده ، بواقع امکانات اولیه مادی را ندارند
یا اینکه مسائلی در دوران عقد بستگی پیش آمده که به تردید رسیده اند و می گویند : شش ماه دیگر به تاخیر بیندازیم تا ببینیم چه میشود تا نگراناز بین برود . در ضمن خیلی کم هم نکنید . اگر این دوران اصلا نباشد و یا خیلی کوتاه باشد ، فواید آن از بین می رود. یکی از فواید دوران عقد بستگی ، شناخت عمیق تر و فراهم آوردن زمینه تفاهم بیشتر است . فرصت تجدید نظر را به دو طرف می دهد . ممکن است شما همه نکات را رعایت بکنید و بعد ببینید مشکل جدی پیش آمده پس وقت تجدید نظر همین الان است زیرا وارد زندگی بشوید ، کار سخت تر میشود . وقتی همزمان عقد و عروسی بکنند خانم دیگر دوشیزه نیستند و جدا شدن سخت تر میشود ولی اگر عقد کرده باشند، مشکلات کمتر است هرچند که خانم فرصت ها را از دست می دهد ولی باز بهتر است . این دوران ، دوران کار ورزی ازدواج است . حالا اگر خانم در دوران زندگی خود را آماده نکرده اند ، این فرصت خوبی است و آقایان هم عقل معاش پیدا کنند یعنی مدیریت پول داشته باشند . در این دوران ، ارتباط عاطفی کم کم قطع میشود تا طرفین راحت تر این کار را انجام دهند . دیگر اینکه خانواده ها آمادگی برای ازدواج پیدا می کنند .- میزان رفت و آمد در دوران عقد باید چگونه باشد ؟
میزان رفت و آمد ، تابع فرهنگ و آداب و رسوم هر شهری است این را هم نمی توانیم زمانی را تعیین کنیم . خوب است آقا پسر این سوال را از دختر خانم بپرسند تا فضای فکری او و همچنین فضای خانه ایشان را بفهمند . در ضمن فقط به حرفهای دختر خانم اکتفا نکننند و باز خورد خانواده را هم بعد از مدتی ببینند . نکته اش هم این است که خانم هستند و عاطفی هستند و دوست دارند و به شوهرشان محبت دارند و دوست دارند همیشه پیش شان باشد . به محدودیت های خانواده دختر خانم را هم توجه کنید . آنها می خواهند دامادشان را تحویل بگیرند و یا گاهی فضای خانه محدود است و یا نوجوان در خانه دارند . حتما برای رفت و آمد برنامه داشته باشید . بی خبر به آنجا نروید . شما دوست دارید همسرتان را در پوشش مناسب ببینید . این ها را دقت بفرمایید . در رفت و آمد تعادل داشته باشید . اگر برنامه تلفنی تان این است که هفته ای یکبار زنگ می زنید ، یکدفعه سه هفته دیگر زنگ نزنید . و با دختر خانم تماس نداشته باشید . این کار در دختر دغدغه ایجاد می کند . وقتی به خانه همسرتان می روید ، مدتی را با خانواده اش باشید . اگر می خواهید تفریح یا مسافرت بروید رضایت خانواده را کسب کنید و عرف خانواده را در نظر بگیرید . در جلوی دیگران به همسرتان محبت کنید و احترام بگذارید ولی عشق ورزی باید در خلوت شما باشد . حتما برای خانم هایتان هدیه بخرید . البته آقایان هم هدیه دوست دارند ولی خانمها بیشتر دوست دارند . روایات زیادی در مورد هدیه دادن داریم . به توصیه ام به آقایان این است که به عرف عمل کنید . به پدرهای عزیزهم می گوییم : سخت گیری نکنید و به آنها اعتماد کنید تا خاطرات خوشی برای آنها باقی بماند .- در ارتباطات بعد ازعقد ، برای خانم و آقا محدودیتی وجود دارد ؟
از زمانی که محرم میشوند ، هر گونه ارتباطی برای آنها حلال است چون دیگر زن و شوهر شده اند . در عرف جامعه ما ، قسمتی از ارتباط را به بعد از عروسی موکول می کنند . بنظر من این را خیلی جدی بگیرید . دختر خانم ها مواظب باشند . با هم ارتباط دارند و رابطه عاطفی هم دارند ولی باید آن قسمت را هم رعایت کنند . اگر خدای نکرده به جدایی بکشد چون خانم دیگر دوشیزه نیستند ، پسر باید مهریه را کامل بدهد . و بعد دختر خانمی که جدا شده اند ، خیلی فرصت ها را از دست می دهند . الان دیگر یک بیوه هستند و دوشیزه نیستند . ممکن است در موضع تهمت هم قرار گیرند که نکند ایشان مشکلی داشته اند که به جدایی کشیده شده است .- یک ماه است که عقد کرده ام و همسرم برای برقرار کردن ارتباط عاطفی دچار اضطراب میشود . مشکل کجاست ؟
در گروهی از خانم ها این مشکل برای مدت زمان محدود پیش می آید . به جهت شرم و حیا و این بزرگترین اتفاق زندگی شان بوده و دچار اضطراب میشوند . اگر در حد شرم و حیا باشد و چند روزی باشد ما را نگران نمی کند و به آقایان توصیه می کنم در ایجاد ارتباط عجله نکنید و شتاب زده عمل نکنید . گفتگو کنید . امید بدهید . حرفهای عاطفی بزنید و حتی پیشانی همسرتان را ببوسید . با یکسری عشق ورزی های عاطفی که در او دغدغه ایجاد نشود ، شروع کنید . خانم آرامش می گیرد و اضطرابش از بین می رود . ولی یک ماه استمرا ر ما را نگران می کند . شما به مشاور مراجعه کنید . ممکن است حالت این دختر خانم عللی داشته باشد . مثلا مسائل ارتباطی را یاد نگرفتند و مشاور به او یاد می دهد . یا ریشه در مشکلات روحی و روانی در زمان کودکی ایشان دارد که اینجا به روانشناس بالینی ارجاع می دهند . ممکن است تصویر خشنی از یک مرد را دیده یا شنیده اند . ممکن است مشکل جسمانی باشد و هورمون هایی ترشح نمی شود . اگر در این یک ماه ، روند رو به رشدی داشتند ، باز خوب است و نگران کننده نیست . در همه نهادهای دولتی مرکز مشاوره وجود دارند . مهم این است که جایگاه مشاوره در کشور ما جا بیفتد . در غرب این جایگاه خیلی بالایی دارد . پس می توانند به مراکز مشاوره ازدواج مراجعه کنند .- یک دختر و پسر در دوران عقد ، از چه راهی می توانند از هم شناخت کامل پیدا کنند ؟
این سوال خوبی است . چون دوران عقد ، دوران شناخت عمیق تر و بیشتر از همدیگر برای تفاهم بیشتر در زندگی زناشویی است . در دوران نامزدی هم دنبال شناخت هستیم ولی برای انتخاب ولی دراینجا برای تفاهم و تکامل است که وقتی وارد زندگی رسمی میشوید بهتر زندگی کنید . در این دوران دیگر اضطراب های قبل از عقد وجود ندارد . رودربایستی هم نیست . ارتباطات بیشتر است . الان محرم هم هستند و گفتگوها محدودیت ندارد و شما در موقعیت های مختلف قرار می گیرید . در جمع خانواده های هم قرار می گیرید . در تعامل با خانواده طرفین ، روحیات آنها را می شناسید . میهمانی زیاد می روید و شما را پاگشا می کنند . در این موقعیت ها ، افراد جوهره خودشان را نشان می دهند و حضرت علی (ع) می فرماید : در دگرگونی های احوال است که جوهره اش اشخاص معلوم میشود . خانه دوستان همسرتان می روید و رفتار او را با دوستانش می بینید . به این موقعیتها دقت کنید تا نسبت بهمدیگر شناخت پیدا کنید . البته شناخت در خانوا ده هایی که تک جنسی هستند سخت تر است . مثلا سه تا خواهر هستند یا سه تا برادر هستند .- چگونه می توانیم جلوی مشکلات دوران عقد بستگی را بگیریم ؟
البته ما آسیب هایی در این دوران داریم . اول کاری که می توانید بکنید که مشکلی در دوران عقد پیش نیاید ، این است که ذهنیت ها را پاک کنید . ذهنیت بد خود را نسبت به مادرشوهر و خواهرشوهر و مادرزن پاک کنید . این در کشور ما یک بحث فرهنگی شده است . عزیزان ما این قدر سوژه برای لبخند داریم که احتیاج به این سوژه ها نیست. بله شما لبخندی هم می زنید ولی نمی دانید با این کار آنرا تثبیت می کنید . اگر درخانواده طرف ، دیدید حساست هایی نسبت به شما دارند ، شما به آنها حق بدهید و کاری نکنید که فکر کنند شما فرزند او را گرفته اید . پس ذهنیت ها را اصلاح کنیم . نکته دوم این است که از یادآوری گذشته پرهیز کنید . حالا فرایندی خواستگاری انجام شده و روی مهریه چانه زده شده ، ای کاش این اتفاق نمی افتاد ، ولی حالا افتاده شما فراموش کنید . در جاهایی که شیطان می خواهد وارد شود همین جا است که می گوید یادت هست چه بلاهایی سرت آوردند ، این وسوسه ها را با گفتن لااله الا الله از خود دور کنید . به گذشته فکر نکنید . خانم ها و آقایان از خواستگاران گذشته و کاندیداهای گذشته خود صحبت نکنید . این ها بدبینی ایجاد می کند . دل ها را چرکین می کند . گاهی با افتخار ، تعداد دوست دختر های خود را به خانمشان می گویند . شما با این کار زندگی تان را نابود می کنید . سوم اینکه سعی کنید وسوسه نشوید . مثلا یک نقص کوچکی در خانم می بینید . مثلا خراش کوچکی در بدن است . در اصل انتخاب شک می کند . در اینجا هم وسوسه می شوید . شما نباید آرمان گرا باشید . شما با کسی ازدواج می کنید که هفتاد درصد نقطه مثبت دارد . با این وسوسه این طو رمقابله کنید که بگویید من باهر کس ازدواج می کردم سی درصد نقطه منفی داشت . جلوی وسوسه های دیگران را بگیرید . مثلا می گویند : از الان به شوهرت رو نده یا گربه را دم حجله بکش . این ها نسخه های شیطانی است . نسخه های الهی نیست . پرهیز از مقایسه خیلی مهم است . شما که شوهرتان را با شوهر دوستتان مقایسه می کنید ، فقط نقاط مثبت او را می بینید و نقاط منفی او را خانمش می داند و شما نمی دانید . پس مقایسه نکنید . توقعات بی جا نداشته باشید . مثلا آقا دیگر به مادرش توجه نکند و آقا هم انتظار دارد خانم دربست مال ایشان باشد و بدون اجازه آب نخورد . این ها توقعات بی جا است . قهر هم آفت بزرگی است . راه ساختن قهر کردن نیست . قهر نکنید . به این آسیب های دوران عقد توجه کنید .- چرا عشق های دوران عقد ، بعد از عروسی کم میشود ؟
این عشق مجازی نفسانی است و از نوع عشق خوب است . این دو بهم محرم هستند و عشق ورزی می کنند و ثواب هم دارد . اقتضای دوران عقد هم این است که عشق ورزیها طولانی باشد و بعد از عروسی این عشق فروکش می کند و کاملا محسوس است . البته این طبیعی است . علت آن هم ، محدودیت دوران عقد است . دوری و دوستی . مخصوصا اگر پدرخانم سخت گیر باشد و اجازه ندهد که داماد به منزلشان رفت و آمد بکند . در زمان عقد حریص هستند اما بعد از آن که محدودیت برداشته شد ، شکل محبت عوض میشود . محبت از بین نمی رود ، عشق از بین نمی رود ، فقط شکل آن عوض میشود . مثل شکوفه و میوه است . در دوران عقد ، عشق مثل شکوفه است و بوی خوبی دارد ، خوشگلتر و لطیف تر است . ولی وقتی وارد زندگی میشوند ، این عشق مثل میوه است . به قشنگی شکوفه نیست و عطر آن را ندارد ولی میوه خیلی خوب است . داستان این است . نگران نباشید . البته به شرط اینکه این شکوفه به میوه تبدیل بشود . ما باید توجه کنیم و درخت عشق را آبیاری کنیم . چون ممکن است شکوفه بریزد . یکی دیگر این است در دوران عقد همه چیز از دور است و همه چیز منظم و مرتب است . نقاط منفی شما در دوران عقد به چشم نمی آید . وقتی کنار هم باشید ، آن سی درصد نقاط منفی به چشم می آید . شما باید در زندگی مشترک ، نقاط منفی همدیگر را تحمل کنید . برنامه ما را دنبال کنید . خانم و آقای پیری را می بینید که تحمل دوری همدیگر را ندارند . حالا اگر درگیری و بی حرمتی ایجاد کنیم، این عشق از بین می رود . من در محافل میگویم : آقایانی که در دوران عقد آرزو می کردید یک ساعت بیشتر پیش خانم بمانید ، چرا حالا آرزو می کنید به یک ماموریت بروید و از خانم تان دور باشید ؟ یک اتفاقی افتاده است . شما همان آدمها هستید .
تعداد صفحات : 14