loading...
اندیشه های دینی
سامان امیری بازدید : 69 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

مکارم الاخلاق:امیرالمومنین علیه السلام فرمود:هرکس درهنگام بیرون رفتن ازمنزل انگشترش رابه سمت را بخواند و سپس بگوید:(سوره قدر)و کف دست بچرخاند
آمنت بالله وحده لاشریک له آمنت بسرآل محمد وعلانیتهم
درآن روزبدی نبیند(بحارالنوار.ج۱۶)
سامان امیری بازدید : 181 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
  • - دختری هفده ساله هستم . شوهرم ویژگی های یک مرد ایده آل را دارد ولی چون به انتخاب خودم نبوده ، می خواهم از او جدا بشوم . بنظر شما درست است ؟
  • خیر . من برداشتم این است که ، پدر و مادر به او تحمیل کرده اند . کسی به ایشان تحمیل کرده است. ازدواج تحمیلی خوب نیست و به پدرها و مادرها زیاد تأکید کردیم که به جوانها،  ازدواج را تحمیل نکنید. ازدواج امر مهمی است . باید خودشان فکر کنند و تصمیم  بگیرند . می خواهند یک عمر زندگی کنند . از این جهت شما حق دارید که از  کسی که به شما تحمیل کرده ، گله داشته باشید . اما خوب شما خودتان میگویید ، ویژگی یک مرد ایده ال را دارد . حالا چرا می خواهید زندگیتان را خراب کنید ؟ صرف اینکه به شما تحمیل شده ، آیا این میتواند مجوز خراب کردن زندگی باشد ؟ یعنی فکر میکنید با این کار در حق خودتان جفا و ستم خواهید کرد ؟ ملاک برای زندگی زناشویی این نیست . موارد بسیار زیادی داریم که اصلا ازدواج تحمیلی نبوده ، خودشان انتخاب کرده اند و حتی اجازه نظر به خانواده هم نداده اند ، خودشان گشتند و انتخاب کرده اند و صد درصد انتخاب خودشان بوده ولی  الان در حسرت بیست درصد شرایط ایده ال همین آقای شما هستند و دارند میسوزند . پس چرا شما میخواهید زندگیتان را خراب کنید . گذشته از این ، گقتند می خواهم جدا شوم . شما با این کا ر، عرش خدا را میلرزانید چون که طلاق ، عرش خدا را میلرزاند . امام صادق (ع) میفرمایند : ما من شی ابقظ من العزوجل من الطلاق. نزد خدا هیچ چیز بدتر از طلاق نیست . برای این است که خانواده قوام پیدا کند و بنیان داشته باشد . البته حرام نیست . یک روزیی به بحث طلاق میرسیم . طلاق بد است ولی جایز است . شما با این کار به خودتان لطمه میزنید . شما قبلا دختر خانم بودید ولی اگر الان جدا شوید یک واقعیتی است که یک خانمی که یکبار عقد کرده ، اگر جدا شود ، یک مقدار فرصت ها رااز دست میدهد و این طبیعی است . ممکن است آن شرایط مطلوب برای شما پیش نیاید و به این جوان هم لطمه بزنید . ازدواج را به شما تحمیل کرده اند . شما بالاخره بله را گفتید و پذیرفتید . ایشان هم گناه دارند و فرصت هایی رااز دست خواهند داد . ولی درطلاق آسیب پذیری خانم ها بیشتر است . از این فکر خارج شوید و زندگی را جدی بگیرید قدردان این نعمت الهی باشید . این ها وسوسه شیطان است . با این وسوسه ها مقابله کنید . ذکر اعوذبالله  من الشیطان الرجیم و اعوذ بالله سمیع العلیم . ممکن است زندگیتان خراب شود . ما در اینجا وظیفه داریم، مدارا کردن را توصیه کنیم . قبل از ازدواج چشم هایتان را باز کنید و بعد از ازدواج ، یک کمی ببندید . این مورد ، یک مرد ایده ال است . موردی داریم که ازدواج تحمیلی نبوده است وآقا ایده ال و مطلوب نیست .
  •  
  •  آیا ممکن است این ملاکهای همسر گزینی در نسل های مختلف متفاوت باشند ؟ مثلا پدر بزرگ و مادر بزرگ بگونه ای فکر می کنند و پدر و مادر بگونه ای و فرزند به گونه دیگری . چه کار کنیم این ها بهم دیگر نزدیک شوند و کدام بر دیگری اولی است ؟ 
  • هرکسی ، جایگاه  خودش را دارد . پدر و مادر وظیفه شان است که برای ازدواج فرزندان اقدام بکنند. ما در آیات شریفه قرآن داریم : و انکح ایاما منکم و الصالحین من عبادتکم و امائکم . شما ملزم هستید برای ازدواج بچه هایتان اقدام کنید . این دستور قرآن است . پدر و مادر اقدام می کنند ، معرفی میکنند ، زمینه سازی می کنند و پیشنهاد ازدواج بعهده والدین است . ممکن است جوان خجالت  نشود . حتی ممکن است تا احساس نکند که پدر و مادر آمادگی ازدواج او را داشته باشند  خجالت بکشد که  مطرح کند . و انکح ایاما منکم به پسر و دختر مجرد گفته میشود و الصالحین من عبادکم و امائکم ، همان بنده و برده و کنیزه ها هستند که در آن زمان داشتند و قرآن میگوید که برای صالحان آنها هم به فکر ازدواج باشید . زمینه سازی کنند ، برای رفع مشکل مالی اقدام کنند و رایزنی کنند و معرفی کنند . جوان عزیز ، مواردی را مادر و خواهر می بینند و وظیفه این ها است.  حالا اگر فرزند احساس کرد که مورد خوبی است ، می روند و می بینند و ما توصیه مان این است که جوانان به معرفی والدین بیشترتوجه کنند ، مخصوصا مادر و خواهر که برای اولین بار می روند و می بینند ، چون  زن هستند و زن شناس . برای جوانانی که خودشان به خواستگاری می روند و به این آداب و رسوم اهمیت نمیدهند و بعداً دچارمشکل میشوند ، بحثی خواهیم داشت . یکی اینکه او زن شناس نیست و نمیتواند بشناسد ولی مادر میتواند بشناسد چون خودش زن است و او دقت دارد . مادر معرفی میکند ، ممکن است عمه ، دایی ، همکار و همکلاسی در دانشگاه هم معرفی کنند ، اشکالی ندارد .  چقد رخوب است و ثواب هم دارد . روایت از حضرت علی (ع) داریم : افضل شفاعات ان تشفع بین اثنینی فی نکاح حتی یجمع الله بینهما  . بهترین واسطه ، واسطه گری بین دو نفر برای نکاح است تا اینکه خداوند بین آنها جمع کند . ولی الزامی نیست که فرزند شما فردی را که شما معرفی کرده اید ، بپذیرد .
  •  بنظر شما یک جوان باید همسر آینده اش را صرفاً بر اساس انتخاب پدر و مادر انتخاب کند و اگر این طور نیست ، به پدر و مادرها بگویید : این قدر سختگیری نکنند .
  • اگر منظورتان این است که بر اساس ملاکهای والدین ، همسر را انتخاب کنیم و ازدواج کنیم ، خیر.  این اشتباه است . چون شما میخواهید ازدواج کنید و جوان هستید و ملاک برای ازدواج دارید و شما میخواهید با دختر خانم زندگی کنید نه پدر و مادرتان . ولی اگر منظور همین است که من قبل از طرح سوال توضیح دادم ، یعنی همان که مادر و خواهر معرفی میکنند ، توصیه میکنم  مخالفت نکنید. یک مطلب ، این است که ازدید آنها انتخاب کنیم و کسی که از دید آنها مطلوب است ، انتخاب ما باشد . ما در اینجا میگوییم خیر . و یک مطلب اینکه ، آنها معرفی می کنند و شما  حق انتخاب دارید که بپسندید یا نپسندید . تعصب در این مسئله اشتباه است . چه کسی دلسوزتر از مادر و پدر است؟ آنها رایزنی میکنند ، اصلا آداب و رسوم ما این است که آنها رایزنی کنند زیرا شما نمیتوایند به خانواده طرف زنگ بزنید که من میخواهم از دختر شما خواستگاری کنم زیرا این در شأن شما نیست و خانواده دختر هم قبول نمی کنند . پس شما بخاطر معرفی آنها مقاومت نکنید . ممکن است یک همکلاسی و یا یک همکار کسی را معرفی کند مگر شما تعصب به خرج میدهید ؟ پس چرا برای معرفی مادر ، تعصب به خرج می دهید . شما معرفی غریبه را می پذیرید ، خوب معرفی مادر را هم بپذیرید . ولی خودتان را ملزم به انتخاب نکنید. این آقا پسر می گویند : سخت میگیرند . اگر منظور تحمیل است که خیلی خطرناک است . ما در قضیه ازدواج ، یکی خود تحمیلی  و یکی  دیگرتحمیلی داریم . بعضی مواقع مادر تحمیل می کند ، مادر بزرگ ، تحمیل می کند. این خیلی خطرناک است .او میخواهد یک عمر زندگی کند . البته الان ، بخاطر تحصیلات و بالارفتن سطح فرهنگ مخصوصا در شهرهای بزرگ ، تحمیل های قدیم را کمتر داریم . الان یک مدل تحمیل مدرن داریم . به دختر خانم میگوییم این آقا را دوست داشتید ؟ می گوید : خیر . می گوییم : پس چرا قبول کردی ؟ میگوید : بخاطر اشک های مادرم ، آه پدرم ، قهر پدر . این خیلی خطرناک است . به مادر های عزیز میگویم : چرا اشک می ریزید ؟ حالا طرف پسر برادرتان است ومامان  او را می پسندد  و علایقی دارد و سلیقه شما او را می پسندد ،  دختر شما نمی پسندد و به خاطر اشک های شما میگوید : بله . ولی اشک های شما بعداً جانسوز تر خواهد بود . تحمیل عاطفی نکنید . به جوانان هم میگویم : شما این تحمیل را قبول نکنید . الان مقداری اشک می ریزند و بعد خودشان را یک جوری وفق میدهند . ولی بعداً برای مادر جانسوزتر خواهد شد . حالا دخترشان اسمش روی  کسی است و اگر در عقد باشد باز بهتر است ولی اگر ازدواج کرده باشد و فرزند هم داشته باشد و آن موقع بخواهد جدا شود ، اشک های مادر خیلی جان سوزترخواهد بود.
  • آیا این درست است که فرزندان بدون توجه تجربیات پدر و مادر و فقط با متکی بودن به عشق و علاقه ، ازدواج کنند ؟      
  • ما در همه امور زندگی ،  به غیر از والدین مشورت می کنیم . حضرت علی (ع) میفرمایند : هیچ پشتوانی مثل مشاوره نیست . و هیچ پشتوانی محکم تر از مشاوره و مشورت با دیگران نیست . حالا چرا ما در ازدواج ، با پدر و مادر مشورت نکنیم ؟ غریبه ، فقط جایگاه مشاور را دارد . از اطلاعات او استفاده می کنیم ولی دلسوز ما نیست . پدر و مادر دلسوز ما هستند و خوبی ما را میخواهند و با شما رابطه عاطفی دارند . آنها خوبی ما را میخواهند . اصل مشاوره در ازدواج مهم است . روایت داریم : نعم المُظاهرت المشاورة . مشاوره چه خوب پشتیبانی است .  من شاور رجال ، شارک ها فی امورها . کسی که با اهل فن مشاوره میکند در عقل آنها شریک میشود . شما اصل مشاوره را جدی بگیرید و با پدر و مادر جدی تربگیرید  . زیرا آنها یک رابطه عاطفی هم با شما دارند . دلسوزی پدر و مادر کجا  و دلسوزی دایی و مشاور کجا ؟ این ها را جدی بگیرید .
  •  آیا جوانانی که خودشان تحصیلات عالیه دارند و روانشناسی  و جامعه شناسی خوانده اند ، باز هم احتیاج دارند از تجربیات و نظرات پدر و مادرشان  استفاده کنند ؟
  • قطعاً باید از تجربیات آنها استفاده کنند . درست است عاقل و فرهیخته هستند و تحصیلات عالیه دارند. ولی روایت داریم : لا تستغنل العاقل عن المشاوره . آدم عاقل هم از مشاوره مستغنی نیست . بله درست است .علم چیز خوبی است ولی تجربه کجا و علم کجا ؟ تجربه را نمیتوان با تحصیلات بدست آورد . بله تحصیلات دارند ولی تجربه در ازدواج ندارند . پدرها برای پسرها و مادرها برای دخترها  و شاید از جهاتی برای دختر ، مشاوره با پدر بهتر باشد زیرا پدر مرد است و همچنین مادر برای پسر بهتر است . ما نمی گوییم که شما تحصیلات دارید ، مشاوره نکنید . آنها تجربیاتی دارند و شما از آنها استفاده می کنید . حضرت علی (ع) به فرزندش فرمود : پسرم از تجربیات من استفاده کن . من یک باراین مسیر را رفته ام .

  •  رضایت خانواده ها در ازدواج چقدر مهم است و آیا ممکن است نارضایتی والدین ،  مشکلاتی را پیش بیاورد ؟
    خانواده مهم است . در کشور ما دو خانواده با هم ازدواج میکنند . مثل غرب نیست که دو جوان با هم ازدواج کنند . جوانان چاره ای ندارند جز اینکه خانواده ها را ، راضی کنند . وقتی دو خانواده راضی نیستند ، برای جوانها اضطراب و استرس می آورد و پیامد آن اضطراب است . بعد ، از تجارب خانواده در مورد ازدواج ، نمیتوانند استفاده کنند . وقتی خانواده راضی نباشند ، خودشان را کنار می کشند . و تجارب خودشان را ، در اختیار شما قرار نمیدهند . گذشته از این ، شما به حمایت مالی خانواده تان نیاز دارید . حالا آقا بگوید : من خودم شغل دارم و نیاز مالی ندارم . خوب درباره حمایت عاطفی چه می گویید ؟ شما باید از طرف خانواده و والدین  حمایت بشوید . الان آقایی با خانمی ازدواج کرده اند ، خانواده پسر راضی نبودند . بفرض آقا پسر آنها را مجبور کند . ولی آیا عروس این خانواده ، نباید از مادر شوهر محبت ببیند ؟ یکی از موارد تنش در زندگی ها همین مورد است که مادر شوهر ، این عروس را نمی پذیرد . ممکن است ده سال گذشته و دو تا بچه هم دارند ولی مادر شوهر هنوز دلش با این عروس صاف نیست . متاسفانه آزار می بینند و اذیت می شوند . باید حمایت عاطفی داشته باشند . حالا دختر خانمی خانواده اش را اجبار کرده و با آقا پسر ازدواج کرده اند . خانواده حمایت اجتماعی از داماد نمیکنند . یعنی اینکه تحویلش بگیرند ، در جمع     معرفی اش بکنند ، احترام بگذارند و این کارها را نمیکنند . حالا  این خانواده کیست ؟ پدر و مادر . اگر شما خدای نخواسته ، دل پدر و مادر را بدست نیاورید و رنجشی در آنها ایجاد شود ، خداوند توفیقاتی الهی را از شما سلب میکند . خیلی ها توفیقات الهی از آنها سلب شده است . ما از رنجش آنها نگران میشویم و دغدغه داریم . کسانی هستند که درهای متعددی به رویشان بسته شده است . این قضیه را جدی بگیرند و رضایت خانواده مهم است .
  •  میخواستم به پدر ها و مادرها بگویید که این قدر ، در انتخاب همسر فرزندانشان  ، سخت نگیرند .
    اگر واقعا این باشد اشتباه است و ما نمی پذیریم . یک وقت سخت گیری پدر و مادر حق است .     می بینند جوانشان کر و کور شده است و دارد به راه اشتباه می رود . اینجا سخت گیری میکنند . اینجا خوب است . اینجا وظیفه دارند سخت گیری کنند و جلوی ازدواج را بگیرند . چون به نفعش است . الان جوان گرم است ، بعد که سرد شد ، می بیند طرف برایش مناسب نیست . پس اینجا باید سخت گرفت . ولی اگر سخت گیری بر اساس  دلایل بیخود باشد ، بر اساس حب و بغض باشد ،  ما داشته ایم که خانم هیچی کم نداشته ، ولی مادر آقا می گوید : چون من خودم نشانش نکردم . خوب حالا شما نشان نکردید . دایی یا فرد دیگری واسطه بوده . بله درست است مادر دوست دارد خودش اقدام کننده باشد . ولی شما نباید اینجا سخت بگیرید . این یک عشق خیابانی نبوده که این قدر سخت می گیرید . یا پدر می گوید : چون از نزدیکان مادرت است . این ها حب و بغض است . یا برعکسش مادر می گوید : این از نزدیکان پدرت است . این ها واقعاً سخت گیری های بیخود است . مثلا طرف همه شرایط  را دارد ولی میگویند : خوب احوال پرسی نکرد . بله اگر طرف بی ادبی کرده یا بی حرمتی کرده ، بله این نگران کننده است . گاهی تعصب ها ، این که می گویند : همشهری ما نیست . این ها دلیل نمیشود . گاهی اختلاف فرهنگی است . این مهم است و بعداً به آن اشاره خواهیم کرد . من موردی داشتم که مادر میگفته : چهل کیلومتر راه با ما اختلاف دارند . خوب این چه مشکلی دارد ؟ گاهی میگویند : هم محل ما نیست .  هم لهجه ما نیست . این ها سخت گیری های بی جهت است . و این است که جوانان درد دل دارند و به ما میگویند به والدین بگویید : سخت گیری نکنند .
  •  جوانی بیست و یک ساله هستم و به خواستگار خانمی رفتم که پنج سال از من بزرگتر است . پدر و مادرم مخالف هستند . ولی خانم همه شرایط لازم را دارند . آیا ممکن است این اختلاف سنی مشکل ایجاد کند ؟
    ما این سوال را قبلا عرض کردم . ولی چون مهم است باز آن را تکرار می کنم . توصیه ما این است که دقیقا برعکس این باشد . اگر شما بزرگتر بودید .خیلی خوب بود و مطلوب است . حالا اگر همسن بودید ، باز مشکلی نبود و حتی اختلاف شش ماه الی یکسال بود و خانم بزرگتر بود اشکالی نداشت . ولی این اختلاف سنی پنج سال خیلی مشکل ایجاد می کند . من برای این مشکل هفت دلیل آوردم .  1-خانم ها زودتر به بلوغ می رسند . خانم رشد عقلانی می کنند و شما آن رشد را نکرده اید . و شما مشکل بُعد فکری میشوید ما دوست داریم شما قُرب فکری داشته باشید . یکی از عوامل تنش درزندگی ، همین بُعد فکری است که فکر خانم و آقا ، بهم نمیخورد  و بهم نزدیک نمی شوند .                  
    علت دیگر این است که هورمونهای جنسی در خانم ها زودتر فروکش می کند  و در سن بالای چهل و چهل و پنج به سمت سرد مزاجی می روند . آقا این جور نیست و ایشان هنوز احتیاج دارند و مشکل پیش می آید و ممکن است به خطا بروند . و خانم می خواهد باردار بشود و این زایمانها بریا خانم پیری زودرس می آورد و خانم می شکند . و مهمتر از این ها ، ایشان جلوی اقتدار شما را     می گیرد . جزء ویژگی های منحصر بفرد آقایان ، اثبات اقتدار است . منظورمان قلدری و زورگویی مرد نیست . اقتدار به این معنا که دوست دارد مرد خانه باشد . دوست دارد متکا باشد . دوست دارد خانم او را قبول داشته باشد و به او تکیه کند . الرجال قوامون علی النساء . دوست دارد حالت اقتدار داشته باشد . وقتی خانم بزرگتر است نمی گذارد آقا اقتدارش را اثبات کند . نقش مامان را پیدا      می کنند  نقش نوجوان را برایشان پیدا می کند .می گوید : دیر نکنی ، زود بیایی و معمولا این جور برخورد می کنند . و این برای مرد چیز جالبی نیست . گذشته از این ، عرف نمی پذیرد . خانم و آقا باید وقتی در خیابان راه می روند مردم بگویند خانم .و آقا هستند نه اینکه بگویند این پسر خانم است . واقعا چند سال که  می گذرد مردم فکر می کنند پسر اول این خانم است . این قدر اختلاف ظاهر دارند . در ضمن خانواده هم نمی پذیرند . ایشان هم گفته اند : پدر و مادرم راضی نیستند ولی این را بگویم عرایض ما کلیت دارد ولی عمومیت ندارد . ما می گوییم : پسر من ، شما این مشکلات را ببین  ممکن است آقایی  بگوید : من با همه این ها کنار می آیم البته اگر عقلایی تصمیم بگیرند . و گرنه اگر عاشق شده اند و کر و کور شده اند که اصلا فکر نمی کنند . اگر عقلایی تصمیم بگیرید و ببینید میتوانید کنار بیایید ، ما حرفی نداریم . این مثل بحث دیانت نیست که بتوانیم از آن بگذریم . ما      می گوییم اگر دو طرف دین دار نباشند ، نمیتوانند با هم زندگی کنند . و دچار مشکل میشوند . ما این ها را می گوییم که شما عاقلانه جلو بروید .
    البته ما موارد داشته ایم ، خانمی بیست و پنج ساله میخواهند با آقای پنجاه ساله ازدواج کنند و         می گویند : من مشکلی ندارم و دوست دارم و این جور آدمها هم هستند و این استثنا هم دارد . 
    پسری دوازده ساله هستم و می خواهم ازدواج کنم . نظر شما چیست ؟
    بنظر ما شما باید صبر کنید چون در دوران نوجوانی هستید و رشد عقلانی و فکری و از نظر رشد اجتماعی صلاح نمیدانیم شما باید فعلا درس بخوانید .
  •  پسری بیست و دو ساله مردد بین دختر خانم بیست و سه ساله و دختر هیجده ساله که هر دو داری شرایط مساوی هستند هستم ؟ راهنمایی بفرمایید .
    قطعا دختر خانم هیجده ساله برای ایشان مناسب تر است . 
    اگر دختر و پسری ازهمه لحاظ باهم جور باشند ولی هم سن باشند . آیا در ازدواج مشکلی پیش می آورد ؟
    خیر . همسن بودن مشکلی ندارد .
  •  اختلاف سنی حضرت رسول (ص) با حضرت خدیجه (س) که بیش از پانزده سال است را چگونه توجیح می کنید ؟
    گفته بودیم بهتر است آقایان بین سه تا هفت سال از خانم ها بزرگتر باشند و گفتیم برعکس آن مشکلاتی را ایجاد می کند . بعد از این ،  سوالها و پیامک های زیادی آمده بود که شما درباره ازدواج حضرت رسول (ص) و حضرت خدیجه (س)  چه می گویید ؟ می دانید در باره سن حضرت خدیجه هم اختلاف وجود دارد . بیست و هشت سال و سی سال هم گفته شده ولی مشهور فقها همان سی و نه سال و چهل سال را قبول دارند . ازدواج حضرت واقعا استثنا بوده است . از جهات مختلف استثنا بوده و ما هم از با استثناء مشکلی نداریم . یادم هست شما پیامکی خواندید که خانمی گفته بودند من سیزده سال از شوهرم بزرگتر هستم و مشکلی با هم نداریم . به جزء اختلاف سنی ، حتی خواستگاری ایشان هم خلاف عرض بنده است .و یک چیز غیر عادی که همه آن را به سخریه گرفتند این بود که حضرت خدیجه مهریه خودشان را از مال خودشان برداشتند . در آن هنگام این استثناء بوده است . عزیزان اگر ما تاکید می کنیم که خوب است اختلاف سنی بین سه تا هفت سال باشد و باید نداریم ، بخاطر مشکلاتی است که بعدا پیش می آید . اگر کسی بتواند این مشکلات را رفع کند مثلا این که آقا  به این خانم وفادار بمانند و با کاهش هورمونهای خانم کنار بیایند . حریم خانواده را نشکنند .اگر چنین چیزی شد اشکالی ندارد . این همان چیزی است که در زندگی حضرت رسول و حضرت خدیجه پیش آمد . شما عشق و وفاداری حضرت رسول را ببینید .تا زمانی که حضرت خدیجه در قید حیات بودند ، آقا ازدواج نکردند . سالهای سال ، با صفا و محبت ، با هم زندگی کردند.  و چقدر حضرت رسول ، به حریم خانواده ارج می نهادند .اگر این ها باشد ما دغدغه ای نداریم . به شما آقا  پسری که سنتان پایین تر از دختر خانم است و به دختر خانمی که سنتان بالاتر از آقا پسر است عرض می کنم : اگر شما آقا پسر بتوانید پایتان را ، جا پای حضرت بگذارید و دختر شما دختر خانم هم بتوانید ، پایتان را ، جا پای حضرت خدیجه بگذارید ، ما هیچ دغدغه ای نداریم . نه ما اصلا نمیخواهیم بگوییم خودتان را جای پیامبر بگذارید چون نمی شود . شما پنجاه درصد از معرفت آنها را داشته باشید کافی است .نه سی درصد معرفت آنها را پیدا کنید هر جور که خواستید ازدواج کنید . شما آقای عزیز که بیست سال دارید ، سی درصد از معرفت رسول خدا را پیدا کن و با خانم چهل ساله ازدواج کن . مشکلی ندارد . و دختر خانم ها هم همینطور . که فردا سر و گوشتان نجنبد و کانون خانواده به خطر نیفتد . و کم نیاورید و حریم خانواده را خراب نکنید . ما اگر می گوییم فقط بخاطر مشکلاتش است و هستند کسانی که توانسته اند با سیزده سال اختلاف سنی ، که خانم از آقا بزرگتر است ، زندگی خوبی داشته باشند . و مشکلی هم ندارند . یعنی مردش آدم وفاداری بوده است و اگر این مشکلات حل بشود ما دغدغه ای نداریم .

  •  پسر بیست و یک ساله ای هستم و می خواهم با دختر عمه ام که بیست و پنج ساله است ازدواج کنم . شرطی گذاشته اند که هر چه من بگویم باید گوش کنی . چه کار باید کنم ؟
    گفته بودیم  که آقایان باید در مورد زن سالاری خانم ها سوال کنند . زیرا مردان یک ویژگی بنام اقتدار دارند نه قُلدری و زورگویی .می خواهد تکیه گاه همسرش باشد و همسرش او را قبول داشته باشد . این حرف خانم رایحه خوبی ندارد . یعنی این خانم  می خواهد جلوی اثبات اقتدار این آقا را بگیرد . و سن بیشتر خانم دغدغه ما را بیشتر می کند . بهتر است خانم سه تا هفت سال کوچکتر از آقا باشد . و اگر برعکس باشد هشت اشکال دارد و یکی از آن اشکالات این بود که جلوی اقتدار مرد را می گیرند . دغدغه ما در مورد این خانم بیشتر است . اگر همسن بودند و این شرط را می گذاشتند  جالب نبود . ولی حالا که چهار سال بزرگتر هستند ، دغدغه ما بیشتر میشود . اگر شما چنین روحیه ای را دارید ، می توانید قبول کنید و ما حرفی نداریم .
سامان امیری بازدید : 139 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

خواهرم مدت شش ماه است که به خواستگارهایش جواب منفی میدهد و منتظر پسری است که خواهر مجردی دارد و می گوید تا خواهرش ازدواج نکند ، نمی تواند به خواستگاری او بیاید . آیا او  کار درستی میکند ؟

  • این کار غیر عقلانی است . ممکن است خواهر این آقا تا ده سال دیگر هم ازدواج نکند، اصلا معلوم نیست خواهر ایشان ازدواج بکنند و شما میخواهید ، تا ده سال دیگر ، برای این آقا صبر کنید ، بعد فرصت ها را از دست میدهید . بنظر من ، عقل سلیم ، این کار را اجازه نمیدهد . دختران خوب فرصت ها را به علل واهی ، از دست ندهید . فرض کنید سن ایشان بیست و دو سال است ، سه سال دیگر صبر کنند میشود بیست و پنج ، هر مقدار سنشان بالاتر برود فرصت ها را از دست میدهند . الان میگویند که  خواستگار دارند و بخاطر اینکه ، آقا روزی خواهرش ازدواج کند و به خواستگاریش  بیاید ، به خواستگارانش جواب نمی دهد . گذشته از این که ، فرصت ها را از دست میدهید ، حالا بفرض خواهر ایشان هم ازدواج کنند ، چه تضمینی وجود دارد که آقا به خواستگاری شما بیاید . آقا قول داده ، مگر کم داریم قول دادند و به قولشان عمل نکردند . نه آقا قسم خورده . مگر نداشتیم کسانی که قسم خورده اند و کفاره می دهند و قسم خود را می شکنند و این گناه ، بخشودنی است . این کار را نکنید . زیرا شرایط آدمها عوض میشود و دو سال دیگر که خواهر ایشان ازدواج کنند ، شرایط عوض میشود . اصلا شرایط عوض نمیشود ، موانع ایجاد میشود و الان مراجعانی دارم که آقا و خانم راضی هستند ، ولی مادر این آقا اجازه نمیدهد . چه کار کند ؟ از مادرش بگذرد ، نمیگذرد و نباید بگذرد . خانم عزیز ، مردی که از مادرش بگذرد ، به طریق اولی از شما هم می گذرد . نمیتوانید  به او اعتماد کنید و قابل اعتماد نیست پس سرخوردگی ها و استرس بوجود می آید . از خیر این آقا بگذرید . اینکار،  آب در هاونگ کوفتن است . این ریسک است . خواستگار دارید ، جواب بدهید و سر زندگی خودتان بروید.

  • - اگر مردی خواستگاری کند و بگوید الان شرایطش را ندارد و فقط می خواهد از دختر قول بگیرد . شما در این شرایط چه میفرمایید.
     
    مثلاً میترسند این خانم از دست بدهند . اینجا قول دادن کار معقولی نیست که قول به این خانم بدهد  که من با شما ازدواج میکنم . آقای عزیز چه تضمینی است که شما زنده باشید . ما یک ساعت دیگرمان را هم نمیدانیم ، شما چطور برای سه سال بعد قول میدهید . واقعا هیچ تضمینی نیست . سه سا ل دیگر شرایط شما عوض میشود . مگر ما کم داریم که شرایطشان عوض شده ، خوب چه اتفاقی می افتد شرایط عوض میشود و انتظارات هم عوض میشود . نکته اش همین است من خیلی مورد داشته ام که آقایی کاردانی بود و به من قول داد و بعد کارشناس شد و زیر قولش زد . مدرک تحصیلی او بالا رفت آن موقع بعنوان کاردان مرا پذیرفته حالا که کارشناس شد ، من را قبول ندارد. آقا نمره اش پنج بود و بعد از سه سال، نمره اش  بیست شد و میگوید من در حد او نیستم . این اتفاقات می افتد .نه ، اصلا شرایط هم عوض نشود ، مانع ایجاد میشود . الان ما کم ندارد . مامان آقا پسر دختر را نمی پسندد . آزمایش تالاسمی هر دو مینور است ، اجازه نمیدهند یا فامیل هستند ، رفتند مشاوره ژنتیک در صد ریسک بالا است و ازدواج را نهی میکنند . هنوز فرایند خواستگاری شکل نگرفته ، شما چطور قول میدهید . باید جلو بیایند تا با اطمینان  بگویید  با او ازدواج میکنم.  قول ندهید . این قول ها خیلی هایش عملی نمیشود و شما هم آقایان عزیز و خانمهای محترم بویژه خیلی این قولها را باور نکنید ، بعداً عملی نمیشود و احساس شکست ، سرخوردگی ، افسردگی مردم گریزی ، نفرت از جنس مخالف در شما بوجود می آید و اگر مادر به زوز وادار به ازدواج کرده باشد ، سرد مزاجی بوجود می آید . پس من باید از این آقا بگذرم یا نه . به این چهار شرط و قول می توانید منتظر بمانید : یکی به این شرط اگر خواستگار مناسب تری از من داشتی جواب بده سر زندگیت برو این جوانمردی است ، د م شرایط من تا سه سال دیگر عوض نشود ،سوم  مانعی ایجاد نشود ، چهارم  من خواستگاری بیایم فرایند شروع بشود در پایان فرایند به این برسیم که به در د همدیگر میخوریم . خانم ها میگویند این آقا چه حقی دارد . اینها ممکن است از طرف خانم هم باشد که قول میدهد و بعد شرایط شما عوض میشود. 
    من یک بار این حرف را گفتم . آقایان از من گله کردند و حق هم داشته اند که آقای دهنوی شما همه اش میگویید آقا قول داده و زیرش زده است ، بخدا من زندگیم نابود شده ، خانم به من قول داده و حالا زیرش زده است . دیشب کارت عروسی کسی را که دوستش داشتم بدستم رسید که به من قول داده بود ف این ها نظام زندگی را بهم میریزد.
    بنظر من با این شرایط ، کار جوانمردانه این است که گفتیم و شما خانم عزیز با این شرایط است که میتوانید به قولتان عمل کنید .
  •  
  •  کسانی که قول داده اند چه کار کنند؟
  • اگر قول داده اند و میخواهند بی دلیل بهم بزنند جوانمردی نیست . وضع مالیش بهتر شده و خانم خوش تیپ تری پیدا کرده ولی اگر به قراین و شرایطی رسیده اند که این ها به درد همدیگر نمیخورند و اگر این ها با هم ازدواج کنند بعد از عقد و عروسی ، با دو تا بچه از هم جدا میشوند . عقل انسان حکم میکند نباید به این قول عمل کنند . اینجا بین بد و بدتر باید بد را انتخاب بکنند حتی اگر انسان قسم خورده باشد کفاره میدهد . هشت مسکین را طعام دهند یا بپوشانند یا سه روز روزه بگیرند که کفاره قسم میشود ولی تا جا دارد بی دلیل زیر قولش نزند که پیامدهای زیادی دارد.

  • - چندی پیش به سبب ارتکاب جرمی که انجام داده ام ، هر جا که خواستگاری میروم به من جواب رد میدهند . آیا به خاطر جرمی که قبلا مرتکب شده ام باید این جوری با من رفتار شود ؟
  • بخاطر این جرم طبیعی است که ایشان فرصت ها را ازدست داده اند . خیلی از فرصت ها را از دست داده اند . من زندان رفتم و حبس را کشیده ام و الان همان آدم قبلی هستم . لذا تاکید میکنم مراقب باشید این چیزها مسیر زندگی را عوض نمیکنند اما معنایش این نیست که شما حق ازدواج ندارید . فقط مهم این است که شما حبس را گذرانیده اید و توبه کرده اید و بنا ندارید راه قبلی را ادامه بدهید اگر حق الناسی هم بوده  ، داده اید . اگراین ها را عمل کرده باشید و خودتان هم بخواهید رویکرد زندگی خودتان را میتوانید عوض کنید . دیگر با دوستان بد نگردید ، با شرورها رابطه نداشته باشید ، محافل گناه نرویید ، اگر خودتان روی خودتان کار کنید و توبه کنید خدا هم کمک میکند و ذهن مردم را پاک میکند . خداوند مقلب القلوب است اثرگذار است . او موثر واقعی است آن موقع زمینه برای ازدواج آماده میشود ولی یک مقدار توقعات را پایین بیاورید . یعنی اگر شما توقع دارید با یک خانواده ای که قبل از رفتن به زندان وصلت کنید خوب این دیگر امکانش نیست من پیشنهادم این است که یکی دو سال صبر کنید تا دید مردم عوض شود و خاطرات گذشته از بین برود . ثابت کنید به مردم که آدم دیگری شده اید ولی اگر به دلایلی نمیتوانید صبر کنید میخواهید ازدواج کنید که جلوی انگیزه و انحرافات را بگیرد ، خوب است ولی باید با یک خانواده مشابه وضعیت خود ازدواج کنید . همتایی در ازدواج . یعنی اینکه نه خانم خودش به زندان رفته باشد بلکه پدر یا برادرش  سوء سابقه داشته باشند .
    البته اینها برای افرادی است که مرتکب خلاف جرم شده اند و گرنه افرادی که بر اثر اتفاق یا سانحه به زندان رفته اند روی صحبت ما با آنها نیست . 

  • دردوره عقد هستیم . برای رسیدن به همسرم ، دروغ هایی گفته ام . حالا می خواهیم عروسی کنیم. چکار کنم؟
  • اگر دروغها تاثیری روی زندگی مشترک شما نمی گذارد و خیلی روی انتخاب همسر شما  اثر گزار نبوده لازم نیست بگوبند. چون دروغ گفتند گناه کبیره کردند ، توبه کنید و بعضی  یکسری دروغ های می گویند لکه اف زنی است . دروغ هایی که خیلی روی انتخاب خانم تاثیری ندارد و اگر این ها را هم نمیگفت او را می پذیرفتند . حالا می خواهد یک مقدار کلاس بگذارد و جایگاه خود را بالا ببرد . لازم نیست اینها را بگویید . اگر شما بخواهید این ها را بگویید ایشان دل چرکین میشوند ، کدورت پیش می آید و آن مهرو صفا و محبتی که بین شما است  از بین می رود ولی اگر دروغ هایی بوده که اثرگذار روی آینده است ، اگر شما در مورد تحصیل وکار و درآمد دروغ گفتید مثلا شما بنا نداشتید خانه مستقل بخرید یا اجاره کنید ، الان می خواهید با مادر و خانوده تان زندگی کنید یا قول داده اید خانه برایشان بخرید ، بنا نداشتید و دروغ گفتید من نظرم این است که صادقانه بیایید این را بگویید . فلانی ، من اشتباه کردم و میخواهم جلوی ضرر را بگیرم . این جور دروغ هایی گفتم و میتوانستم نیایم و بنایم این است که خودم را اصلاح کنم ولی دیدم اگر من این راه را ادامه دهم ضرر میکنم و باعث خسران و زیان شما میشود و میخواهم جلوی ضرر را بگیرم . چون شما صادقانه دارید میگویید در حالیکه می توانستید نگویید . و اگر ویژگی مثبتی هم داشتید شاید ایشان بتوانند با شما کنار بیایند و اگر هم نتوانستند شما حداقل جلوی مشکلات عدیده بعدی را میگیرد . زندگی که بر مبنای دروغ بنا شود بالاخره لو میرود و تا آخر عمر مخفی نمی ماند ، آشکار میشود و زندگیتان خراب میشود و راضی نشوید که زندگی بدی داشته باشید و اگر خانم گفت : میخواهم جدا شوم من واقعا حق را به خانم  میدهم چون دوران عقد است و دوران تجدید نظر است . شما اگر اینها را نگویید و وارد زندگی بشویید چه زندگی بدی خواهید داشت ، گذشته از این دروغ هایی گفته اید به ازای هر دروغ باید دو تای دیگر دروغ بگویید تا روی آن را بپوشاند ولاپوشانی کنید . مجبور هستید با خوش بینی ما دو تا دروغ بگویید . این یک سیر تصاعدی است ، بالا میرود وهمیشه دغدغه دارید که این ها لو نرود . تحت فشار روحی قرارمی گیرد و این چه زندگی میشود ! چون شما دائم میخواهید که این دروغ ها لو نرود و روز به روز هم این دروغ ها بیشتر میشود و پرونده شما را سیاه می کند رسول گرامی (ص ) میفرمایند : ان الکذب یهدی الفجور ویهدی من النار. همان دروغ آدم را به سمت فجور می کشاند و فجور آدم را به سمت جهنم می کشاند . شما بگویید و جلوی این گناهان را بگیرید .
  •  
  • اگر دختری به پسر قول ازدواج  بدهد و وقتی به خواستگاری آمد ، دید  پسر شرایط لازم را ندارد و او را رد کند . آیا به پسر مد یون است ؟
    خیر . این قول صحیحی نبوده و شما نمیتوانستید قول بدهید و به ایشان مدیون نیستید .
  •  دختر چهارد ه ساله ای گفته اند : آقای بیست و دو ساله به من گفته مرا دوست دارد و قول داده  با من ازدواج کند . مرا راهنمایی کنید  .
    معمولا این حرفها صادقانه نیست . این قولها بطور معمول یعنی 90 درصد صادقانه نیست . آقا     می دانند ایشان زمینه ازدواج ندارند . دختر چهارده ساله نمیتوانند ازدواج بکنند . لازمه این ازدواج این است که چند سال صبر بکنند . این آقا این کار را نمی کنید چون اگر چند سال صبر کند میشود سی سالشان و زمان ازدواجشان می گذرد و مطمئنا صبر نمی کند . این رایحه بدی دارد . گمان    می کنم صادقانه نیست و احتیاط بکنید و معمولا هم آقایانی که در این سن هوس باز هستند ، دنبال همین مقطع سنی می روند . چند علت دارد چون این دختر در این سن یک گلوله عاطفه است . از عواطفشان ازدواج می کنند و قول ازدواج می دهند . رشد عقلانی یک دختر خانم چهارده ساله هنوز خیلی کامل نشده است . و در جامعه تجربه ندارند . یک خانمی که دانشگاه رفته و مواردی را دیده ، آسیب شناس شده است . الان آسیب شناسی او خیلی قوی شده است نسبت به خانم چهارده ساله و لذا معمولا دنبال این مقطع سنی می آیند . البته من رد نم یکنم . ممکن است الان یک آقای متدین در بین نزدیکان یک دختر خانم چهارده ساله ای را برای همسر آینده نشان کرده اند . خوب این خوب است ولی اگر آقا صادقانه و بدون شائبه و بدون هوس می خواهد با او ازدواج کند چرا به ایشان الان گفتید؟  خوب این اشتباه بوده است . شما نظام فکری این طفلک را بهم می زنید. این دختر تازه     می خواهد وارد دبیرستان بشود چطوری انتظار دارید که درس بخوانند . شما چطور انتظار دارید ایشان آرام باشند . اصل کار غلط است اگر شما دغدغه دارید که ایشان از دست شما برود با بزرگتر هایشان صحبت کنید به این شرط که بزرگترها هم به او چیزی نگویند . به مادر دختر خانم برسانند که چنین علاقه ای هست ما صبر می کنیم . به دختر خانم هم چیزی نگویند . چون نظام فکری شان بهم می ریزد .
  •  لطف کنید در باره کسانی که با هم دوست میشوند و قو ل ازدواج میدهند ولی به ازدواجشان به سرانجام نمیرسند ، راه کارهایی را بفرمایید که طرفین مخصوصا خانم ها کمتر لطمه بخورند.
    این بحث عشق ورزی خانم ها است . خانم ها عشق ورز هستند و بخاطر همین مسئله شدت عواطف دارند ، در قضیه ازدواج دوست دارند ازدواج کنند و زندگی خوبی داشته باشند ، بچه داشته باشند ، سایه مردی بالای سرشان باشد و دغدغه دارند نکند سنشان بالا برود و ازدواج نکنند . بخاطر همین با دل پاک ، میتوانم بگویم هشتاد درصد خانم ها با دل پاک با جنس مخالف رابطه برقرار می کنند . و به قصد ازدواج است . بخاطر شدت عواطف ارتباط برقرار می کنند ، و غافل هستند که آقایان عشق باز هستند نه عشق ورز . و شدت عواطف ندارند بلکه سردی عواطف دارند . در آقایان قضیه ازدواج خیلی برایشان مهم نیست . و این یک واقعیت است . آقایان وقتی می بینند خانمی بطرفشان  می آید ، بخاطر غرایزشان ارتباط برقرار می کنند و قصدشان عشق ورزی نیست زیرا آنها عشق باز هستند . ولی متاسفانه با ابزار عشق ورزی جلو می آیند در حالیکه قصدشان عشق بازی است . مورد بسیار زیاد داشته ام که همان اول آقا به خانم گفته : من می خواهم با شما ازدواج کنم . چون میداند خانم یک گلوله عواطف است . و این برایش مهم است . اگر از اول می گفت من میخواهم ارتباط نا مشروع با شما داشته باشم مسلم است خانم فرار می کند . و وارد این مسائل نمیشود . بنابر این با قول ازدواج ، سوء استفاده می کند و خانم را ترک می کند . و برای خانم ها سرخوردگی ها و افسردگی ها را بوجود می آورد . خانم ها به این نکته خیلی دقت کنند . چون متاسفانه آقایان با این ابزار جلو می آیند . مورد داشته ام که آقا به خانم قول ازدواج داده و بعد معلوم شده که آقا ، زن و سه فرزند دارد . آقایی به خانم گفته بودند : تو تنها ستاره آسمان من هستی و بعد معلوم شده آقا شانزده ستاره دیگر هم در آسمانش داشته است . دختران دقت کنید . ممکن است بعضی ها قول ازدواج می دهند و قولشان واقعی است . ما می گوییم به خواستگاری بروند و اگر شرایط را ندارند قول ندهند . این ها بهانه است . اگر واقعا شرایط را ندارند ، من به خانم ها توصیه می کنم به آقا بگویند خداحافظ . و به آقایان توصیه می کنم به خانم بگوید من شما را دوست دارم ولی الان شرایط را ندارم شما به سوی زندگی خودت برو و من هم به سوی زندگی خودم . اگر شرایط مهیا شد ، آن گاه اقدام می کنم . ولی باز مشکل این جاست که خانم ها در این مواقع خواستگاران را رد می کنند . این کار اشتباه است و حتی آقا باید به خانم بگوید : تا وقتی شرایط من آماده بشود ، اگر خواستگار خوب داشتی جواب بده و اگر تا آن موقع ازدواج نکردی من به خواستگاری می آیم . و شما منتظر من نمان .
    بعضی ها می گویند : می خواهم به دختری قول بدهم که شش سال دیگر با او ازدواج کنم . آیا این درست است ؟ من این جور قول دادن ها را صلاح نمی دانم . شما از کجا می دانید که تا آن موقع زنده هستید که قول می دهید ؟ ما فرض می گیریم این ازدواج در شش سال دیگر صورت بگیرد ، شما فکر نمی کنید از حالا تا شش سال آیند ه ، شما نظام زندگی ایشان را بهم می ریزید . مثلا ایشان الان شانزده سال دارند ، دچار افت تحصیلی میشوند و هنگام مطالعه ، شما به یاد ایشان می آیید . این یک واقعیتی است و دچار هیجانات مختلف میشوند . و اگر به ازدواج ختم نشود ، که این مورد بسیار زیاد است چون شرایط عوض میشود و شرایط که عوض شد، ملاک ها عوض میشود . یا مواردی هست که دست خود انسان نیست مثلا پدر ومادر اجازه نمیدهند یا آزمایش جوابش خوب نیست . یا مشاوره ژنتیک جواب نمیدهد و ازدواج صورت نمی گیرد .  و حالا که به ازدواج ختم نمیشود ، هم آقا لطمه میخورد و هم خانم که البته بویژه خانم لطمه میخورد از جمله سرخوردگی ها ، احساس شکست ، مرد گریزی ، من این تعبیر را زیاد در پیامک ها دارم که میگویند از هر چه مرد است متنفر شده ام . ازدواج گریزی ، دیگر ازدواج نمی کنند و یا احساس گناه می کنند . و در مواردی انتقام جویی می کنند و بعد از ازدواج طرف ، وارد حریم خانواده او می شوند . مهمتر از این ها ، فرصت هایی است که خانم از دست می دهد . پسر خوبم این کار را نکنید . این خانم ازدواج نمی کنند و روی قول شما حساب می کنند و خواستگاران را رد می کنند . بعد از قطع ارتباط خانم سنش بالا می رود و مشکلات بعدی پیش می آید . این قول ها غالبا عملی نمیشود . پس قول ندهید .
  •  آقایی قول داده که  به سربازی برود و بعد با هم ازدواج  کنیم و حالا زیر قولش زده . چه کار باید بکنم ؟
    خوب این همان قیه قول است که توضیح دادیم که در ازدواج نباید قول داد زیرا شرایط عوض میشود  شما این را به فال نیک بگیرد و با این مسئله چالش پیدا کنید و به رابطه قبلی فکر نکنید . و نگران نباشید .
  •  پسری است که مرا دوست دارد ولی ترک تحصیل کرده و کاری هم ندارد و دوستان خوبی هم ندارد . ولی قول داده من را خوش بخت کند .آیا این مشکل دارد ؟
    من از شما این سوال را دارم که بنظر شما آیا این آقا خوشبخت هستند یا خیر ؟ من مطمئن هستم جوابتان منفی است . البته اگر بخواهید عقلانی جواب بدهید . سوال بعدی من این است که کسی که خوشبخت نیست ، چطور می تواند شما را خوشبخت کند ؟ مگر میشود ؟ من معتقد هستم ما خودمان را بیشتر از دیگران دوست داریم . اگر ایشان می توانستند شما را خوشبخت کنند ، اول خودشان را خوشبخت می کردند . به این قول ها توجه نکنید . سرخورده میشوید و احساس شکست می کنید . البته استثنا هم وجود دارد . اگر الان شما به ایشان علاقمند هستید ، باید به این آقا بگوید : شما باید به من ثابت کنید که میتوانید من را خوشبخت کنید و شما باید اول خودتان را خوشبخت کنید . من رابطه ام را قطع می کنم و سه سال فرصت می دهم تا بروی و خودت را خوشبخت کنی  و دلم گرم بشود و اطمینان پیدا کنم . اگر بتوانداین کار را بکند خوب است ولی خیلی باور نکنید .
  • با دختری بی نماز و غیر محجبه آشنا شده ام . بخاطر ازدواج با من محجبه و نماز خوان شده است . آیا می توانم اعتماد کنم ؟
    خوب این خیلی خوب است . شما سبب خیر شده اید که ایشان محجبه و نماز خوان    شده اند . اگر یک نفر زنده بشود ، گویی تمام مردم دنیا زنده شده اند . امیدوارم استمرار پیدا کند . ولی معمولا استمرار پیدا نمی کند و نکته اش هم این است که ایشان بخاطر شما این کار را می کنند نه بخاطر خدا این حجاب و نماز و عشق  ، حجاب و نماز عشق است . و من معتقدم این عشق ها ی قبل از محرمیت با محرمیت دفع میشود . به قول افلاطون وصال مدفن عشق است . و به قول چینی ها ، ازدواج گورستان عشق است  شما ازدواج می کنید و ده ماه بعد عشق از بین می رود و حجاب و نماز هم از بین  می رود . این احتیاط است . نمیخواهیم دل این آقا را بشکنیم . اگر ایشان تمام شرایط شما را دارند و فقط حجاب و نماز است خوب این حیف است . شما میتوانید این کار را بکنید  رابطه تان را با ایشان قطع کنید و بگویید ما به درد همدیگر نمیخوریم . و متوجه نشوند که این یک طرح است . بگذارید یکسال بگذرد و دورادور ایشان را ببینید . و تحت نظر داشته باشید . اگر دیدی دست از حجاب و نماز برداشتند معلوم میشود این حجاب و نماز عشق بود ه است . ولی اگر دیدید استمرار پیدا کرد ، ایشان هدایت شده اند . و می توانید با ایشان ازدواج کنید . ولی روی این قول ها خیلی حساب نکنید .
  •  شغل خواستگارم خوب نیست و قول داده که شغلش را عوض کند . آیا می توان اعتماد کرد ؟
    ما باید بد را تعریف کنیم . گاهی شغل آزاد از دید بعضی ها بد است و پدر دختر مجبور می کند تا پسر شغلش را عوض کند . یا شغل فنی بد است یا نقاش بد است . آیا واقعا این شغل ها بد است ؟ ما باید این فرهنگ را اصلاح کنیم . این کار را نکنید . چون ایشان با کارش آشنا است و راه کارش را می داند . وقتی کارش را عوض می کند ، بنده خدا گیج میشود . ولی اگر واقعا شغل نامشروعی است و بد است ، الان عوض کند . چرا قول می دهد که عوض کند . قبل از عقد عوض کند . من تقاضا می کنم طرف را مجبور نکنید که شغلش را عوض کند . اگر شغلش شرافتمند است و پایین است ، این کار را نکنید .
    ملاک شما شغل فعلی طرف است .
  •  
  •  بیست و دو ساله بودم که آقایی بیست و پنج ساله به من قول ازدواج داد و حالا بعد از سه سال می گوید : ما به درد همدیگر نمی خوریم . آیا بازی کردن با احساسات دختران درست است  ؟
    ما در بحث ازدواج گفتیم که جوانان عزیز قول ندهید . این قول دادن مشکلاتی را پیش می آورد . جریحه دارکردن احساسات ، احساس شکست ، ازدواج گریزی و انتقام جویی و در خانم ها نفرت از مردان را بوجود می آورد . در ضمن از دست دادن فرصت ها هم هست . چرا ما تاکید می کنیم که قول ندهید ؟ زیرا شرایط آدمها عوض میشود و یا مانع ایجاد میشود . یک موقع آزمایش ازدواج جواب نمی دهد یا مشاوره ژنتیک جواب نمیدهد . در جواب این خانم باید بگویم که این کار درست نیست و به این آقا می گویم : اگرشما بخاطر یک هوس مثلا یک خانم زیباتر را دیده اید و یا مثلا پولدارتر شده اید و می خواهید زیر قولتان بزنید ، این کار را نکنید . از دل شکسته پرهیز کنید و دل کسی را نشکنید . حالا شاید در این چند سال ، ایشان به این رسیده اند که این دو بهم         نمی خورند و آقا فهمیده که شما همتای هم نیستید  ، در اینجا بنفع شما خانم است که با ایشان ازدواج نکنید . چون در آینده از هم جدا میشوید و مشکل بیشتر میشود .

  •  خواستگاری دارم که نماز نمی خواند و قول داده که بعد از ازدواج بخواند . با توجه به اینکه  نماز برای من مهم است ، آیا می توانم روی این قول حساب کنم ؟
    ازدواج یک رخداد مهم درزندگی است . ازدواج تقریبا یک راه بی بازگشت است . روی این قولها خیلی حساب باز نکنید . فرض کنید شما می خواهید با ایشان ازدواج کنید وفرزندانی داشته باشید . خوب ایشان نماز نمی خوانند . شما برایتان خیلی مهم است . اگر فردا آقا نماز نخوانند ، فرزندان شما بویژه آقا پسرها ، از پدر الگو می گیرند و پسران شما نماز نمی خوانند و دچارتعارض میشوند . احتیاط کنید . این آقا با همتای خودشان ازدواج کنند . یک موقع آقا قول داده خانه بخرد و یا ماشین بخرد ، شما به قول آقا اعتمادمی کنید ومی گویید انشاءالله میخرد و اگر هم نخرید خیلی لطمه نمی خوردید . ولی بحث نماز خیلی مهم است . مهمترین اصل همتایی ، همتایی اعتقادی است و مهمترین اصل مصداقی همتای اعتقادی ، نماز است. نماز ستون دین است . نماز اولین چیزی است که در قیامت از آن سوال می شود . اگر شما در این اصل با هم مشکل داشته باشید ، معلوم نیست زندگی شما به سرانجام برسد . متدین با متدین و غیرمتدین با غیرمتدین ازدواج کنند . حالا اگر اختلاف آنها درجه اش کم است ، اشکال ندارد . حالا خواستگار ی آمده و تمام شرایط را دارد وفقط نماز نمی خواند ودارد به خانم قول      می دهد ، کسی که مقید به نماز نیست ، ممکن است در جاهای دیگر دین هم مقید نباشد. مثلا در بحث حج و خمس مقید نباشد . حالا خانمی با آقایی آشنا شده و عاشق شده و فهمیده نماز نمی خواند ، قول داده نماز بخواند والان هم شروع به نماز خواندن کرده است ، من به شما هشدارمی دهم  که این نماز خواندن ، نماز خواندن عشق است . این عشق ها دفع می شود. عشق که برود ، لوازم آن هم از بین می رود . 90 درصد این طوری بوده است . اعتماد نکنید .   

  •  بیست و دو ساله بودم که آقایی بیست و پنج ساله به من قول ازدواج داد و حالا بعد از سه سال می گوید : ما به درد همدیگر نمی خوریم . آیا بازی کردن با احساسات دختران درست است  ؟
    ما در بحث ازدواج گفتیم که جوانان عزیز قول ندهید . این قول دادن مشکلاتی را پیش می آورد . جریحه دارکردن احساسات ، احساس شکست ، ازدواج گریزی و انتقام جویی و در خانم ها نفرت از مردان را بوجود می آورد . در ضمن از دست دادن فرصت ها هم هست . چرا ما تاکید می کنیم که قول ندهید ؟ زیرا شرایط آدمها عوض میشود و یا مانع ایجاد میشود . یک موقع آزمایش ازدواج جواب نمی دهد یا مشاوره ژنتیک جواب نمیدهد . در جواب این خانم باید بگویم که این کار درست نیست و به این آقا می گویم : اگرشما بخاطر یک هوس مثلا یک خانم زیباتر را دیده اید و یا مثلا پولدارتر شده اید و می خواهید زیر قولتان بزنید ، این کار را نکنید . از دل شکسته پرهیز کنید و دل کسی را نشکنید . حالا شاید در این چند سال ، ایشان به این رسیده اند که این دو بهم         نمی خورند و آقا فهمیده که شما همتای هم نیستید  ، در اینجا بنفع شما خانم است که با ایشان ازدواج نکنید . چون در آینده از هم جدا میشوید و مشکل بیشتر میشود .
  • سامان امیری بازدید : 76 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    درکشور ما پسر به خواستگاری دختر می رود . آیا دلیل شرعی و دینی  دارد ؟

  • نه مستند شرعی ندارد . در کتاب مرحوم شیخ صدوق مطلبی دیدم وقتی خداوند آدم و حوا را آفرید ، حوا راه افتاد که به سمت آدم برود . جبرییل نازل شد و به  سراغ آدم رفت و گفت اگر دوستش داری شما به سمت او برو و جلوی حوا را در حقیقت گرفت و آدم را به سوی حوا فرستاد  . همین را بنده دیدم . و اینکه عرض میکنم مستند شرعی ندارد در حد اطلاعات بنده است . من مدرکی ندیدم که دین حرفی  داشته باشد . دین ساکت است . اگرمن با خواستگاری خانم از آقا مخالفت می کنم کردم بخاطرهمان ساختارحدودی خانم است .  خانم اهل ناز است و آقا اهل نیاز . و خانم مظهرحیاء وآقا مظهر پذیرش عشق است و آقا در حقیقت مظهر عشق و جلوه تمنا و اعلام عشق است . نظام آفرینش خانم را گل ، آقا را بلبل و خانم را شمع و آقا را پروانه آفریده و اگر خانم به خواستگاری آقا برود برخلاف طبیعت زنانه شان است . شما موجودات عالم را ، غیر از انسان و حیوانات ، ببینید . حتی در گیاهان  گرایش سلول نر به ماده است . در گیاهان نظام حاکم بردنیا حتی در حیوانات و گیاهان و جمادات هم به همین طریق است. واقعا نظر ما این است خانم به خواستگاری آقا نرود . این خلاف طبیعتشان است و یک سری پیامد منفی هم دارد . اگرآقا گفت نه من علاقه ندارم و ازدواج نمیکنم چی ؟ برای این خانم چه میماند ؟ زن شدت عواطف دارد و روح لطیفی دارد . خانم رفته از آقا خواستگاری کرده و میگوید شما از من خواستگاری میکنید وآقا میگوید نه خانم . اصلا به غیر از سرخوردگی و احساس شکست ، در مواردی داشتیم متاسفانه خانم رفته به آقا گفته و آقاخنده اش گرفته و متاسفانه آبرویش رفته و توی جمع و نزدیکان و خلاصه افشاء کرده و گفته خبر داری فلانی آمده از من خواستگاری کرده . ما واقعا موارد این جوری داشتیم . اصلا مواردی داشتیم که آقا سوء برداشت کرده و اصلا تو خط و فاز خانم نبوده و به این فکرنمیکرده ولی تا این خانم به  خواستگاری آمد ، می بیند موقعیت مناسبی است . می گوید من هم دو سه سال دنبال شما هستم . رویم نمیشد . خانم من کشته مرده شما هستم . و میخواهم با شما ازدواج کنم.  ولی متاسفانه برای سوءاستفاده است . ولی اگر به ازدواج منتهی بشود ، بعد از ازدواج اگر تنشی در زندگی پیش بیاید ، اگر مرد به شما گفت مگر من به دنبالت آمدم ؟ برای شما چی می ماند ؟ خیلی سخت است . اما اگر نه ، توی درگیری ها خانم میگوید من آمدم دنبال شما ، شما چرا آمدید دنبال من . آقا میگوید خوب من نمی آمدم ، یکی دیگر می آمد . می دانید آقا خیلی بهشان بر نمیخورد و آقا اهل نیاز است و خانم اهل ناز . این کار را نکیند و جمله آقای ویلیام جیمز فیلسوف امریکایی که میگوید : حیاء، برای زن عزت است تا در پی مرد نرود و خود را مبتذل نکند .  اشاره به این نکته دارد . من نمی پسندم البته گفتم مستند شرعی ندارد . خانم ها ی محترم این ضررها آنقدر مهم است که این کار را نکنید یا نه اگر واقعا میرسند به این که ضررها مهم نیست و می توانند بپذیرند ، بسم اله . حتی جالب است در بعضی کشورهای دنیا الان هست . و این جوری نیست که یک چیز فطری آدم ها باشد . به هرحال فرهنگ ها دخیل است و هستند ،  خانواده دختر که به خواستگاری آقا پسر میروند و دختر خودشان را ارائه میکنند ولی  نادر است .
  •  

  •  چه اشکالی دارد خانم از آقا خواستگاری کند ؟
    زن اهل ناز است و مرد اهل نیاز. زن اهل کرشمه و مظهر حیا و عشق پذیری و مر اهل تمنا و خواستن و اعلام عشق است . این کار را نکنید . در دنیای حیوانات هم حیوان نر به طرف حیوان ماده می رود . در شأن یک خانم نیست که خود را ارائه کند و از آقا خواستگاری کند . حتی سلول های نر هستند که به سمت سلول های ماده می روند . آقای ویلیام جیمز فیلسوف آمریکایی می گوید : حیای زن ، عامل عزت اوست که به دنبال مرد نرود و خود را مبتذل نکند . اگر شما از آقا خواستگاری کردید و آقا رد کرد . می خواهید چه کار کنید ؟ احساس شکست و حقارت می کنید ولی اگر آقا به خواستگاری شما بیاید و قبول نکند شما فقط احساس شکست می کنید . موردی داشتم که خانم خواستگاری کرده و آقا اصلا در فکر ایشان نبوده و مایه تمسخر شده است و در فامیل لو می رود و باعث تمسخر در فامیل میشود . ممکن است با این کار زمینه سوء استفاده را هم فراهم کنید . تا خانم نگفته آقا به فکر سوء استفاده نیست . ولی وقتی خانم این مسئله را مطرح می کند ، آقا به دروغ می گوید : من هم به فکر شما بودم . و یا در زندگی آینده ، اگر تنش در زندگی ایجاد شود و آقا به شما بگوید : تو به سراغ من آمدی ، شما چه جوابی دارید که بدهید . ولی اگر خانم به آقا بگوید تو به خواستگاری من آمدی و تو به دنبال من آمدی ، آقا می گوید : من باید به دنبال شما می آمدم و اگرمن نمی آمدم ،  یکی دیگر می آمد . این کار را نکنید و اگر موردی داردی که به آن علاقه دارید با واسطه اقدام کنید و خودتان مستقیم اقدام نکنید . با واسطه نه با پیک اقدام کنید .

  • بنظر شما آیا ایرادی دارد که دختران ، خودشان بر اساس ملاکی هایی که دارند دست به انتخاب همسر بزنند و منتظر ننشینند تا آقایی به خواستگاریشان  بیاید ؟
  •  اصل بر این است که آقا به خواستگار خانم بیاید . اگر منظور خانم این است که آقایی به خواستگاری آمده و من ملاکهایی دارم و من الان میخواهم بر اساس ملاک ها انتخاب کنم ، این خوب است . ولی فکر کنم منظور ایشان این است که من به خواستگاری آقایی بروم ، چه لزومی دارد منتظر بمانم . شما باید توجه داشته باشید که زن اهل ناز است و مرد اهل نیاز. باید اجازه بدهید مرد به سراغ شما بیاید . این خیلی خطرناک است .الان متاسفانه زیاد شده است . تازگی هم مواردی در این زمینه گزارش شده  . اصلا زن مظهر ناز و حیا و کرشمه است . و مرد جلوه عشق و تمنا است . این مرد است که باید به سراغ زن بیاید . حالا اگر زن به خواستگاری مرد برود اولاً که شما برخلاف اصل عمل میکنید . چون جایگاه زن این قدر مهم است و زن گوهر مهمی  است که مرد باید به سراغش برود . زندگی بدون تنش نیست . حالا شما در دانشگاه به سراغ آقایی میروید و وارد زندگی هم میشوید . در تنش های زندگی آقا به شما می گوید : مگر من به سرغ  شما آمدم ؟ شما آمدید . شما چه دارید که بگویید ؟ حالا اگر در حالت معمولی که آقا به خواستگاری خانم می آید ، خانم بگوید تو به سراغ من آمدی ، مگر من به سراغت آمدم ؟ آقا می گوید : خوب معلوم است که من باید به سراغت می آمدم و اگر من نمی آمدم ، یکی دیگر می آمد .این خلاف اصل نیست . کاری که شما میخواهید بکنید خلاف اصل است . شما سلول های را ببینید . سلول نر بسوی سلول ماده گرایش دارد . یک روز داشتم رادیو گوش می دادم . فردی همین سوال را کرد و متاسفانه طرف جواب داد : این بدبختی ماست . ما فرهنگ اشتباهی داریم . چه اشکالی دارد زن به سراغ مرد برود؟  خیلی حرصم گرفت . شما در دنیای حیوانات نگاه کنید . حیوان نر به سوی ماده می رود . من واقعاً صلاح نمیدانم . شما اهل ناز هستید و مرد اهل نیاز . شما بمانید تا به خواستگاری تان بیایند . حالا اگر خانمی ، متاسفانه بخاطر سختگیری ها و وسواسها و یا نه خدا صلاح ندیده و تا به حال خواستگاری نفرستاده ، آیا اینجا راهی هست که خودش را ارائه کند ؟ بله هیچ اشکالی ندارد.  در مجالس خانم ها خودش را ارائه کند.  ما این را پیشنهاد میکنیم . خانمی بیست و پنج سال دارد و خواستگاری نداشته و یا سخت گرفته و ملاک های غلطی  داشته ، الان عیبی ندارد خودش را در محافل ارائه کند . در این محافل هست که با هم آشنا میشوند و خانمی واسطه میشود و معرف میشود .اما اینکه خودتان بروید و از آقایی خواستگاری کنید ، ما این را صلاح نمیدانیم .
    مرحوم علامه مجلسی در حیاةالقلوب میفرمایند : وقتی خداوند حوا و آدم را آفرید . حوا بطرف آدم براه افتاد . بلافاصله جبرئیل نازل شد و به آدم گفت : اگر مایل هستی ؟ تو برو . در آنجا هم به این   صورت بود که حضرت آدم به سمت حوی رفت . 
  •  چرا خانمی که عاشق شده باید واسطه بفرستد و چرا خانم نباید از آقا خواستگاری کند ؟ مگر خواستگاری خانم از آقا اشکال شرعی دارد ؟
    پاسخ – خیر اشکال شرعی ندارد . اینکه ما می گوییم خانم به خواستگاری آقا نروند بخاطر این است که زن اهل ناز و مرد اهل نیاز است ، زن جلوه ی حیا و  پذیرش عشق است و مرد جلوه ی طلب و تمنای عشق است . خداوند زن را گل و مرد را بلبل آفریده است ، خداوند زن را شمع و مرد را پروانه آفریده است . آقای ویلیام جیمز می گوید که زن حیا دارد و این حیا باعث می شود که پی مرد نرود و مرد را مبتذل نسازد . در این مورد اسلام ساکن است . از شیخ صدوق در کتاب مَن لایَحضَر روایتی دارد که وقتی خدا حوا را خلق کرد و آدم را دید ، از او خوشش آمد و وقتی خواست به سمت او برود جبرئیل نازل شد و به آدم گفت که شما به سمت حوا برو . در این حد چنین روایتی داریم . حالا اگر خانمی به خواستگاری آقایی بروند ، اشکال شرعی ندارد ولی یکسری پیامدهای منفی دارد . و بخاطر این است  که ما می  گوییم اجازه بدهید آقا به خواستگاری شما بیاید . یکی اینکه هر خانمی بخواهد به خواستگاری آقایی برود و آقا جواب منفی بدهد ، خانم سرخورده می شود . چون زن حساس است و شدت عواطف دارد این چیزها خیلی برایش مهم است . ولی این قضیه در مورد آقا اصلا مصداق ندارد . غالبا این جور است که آقایان خیلی ناراحت نمی شوند . آقا خواستگاری می رود و اگر به او جواب مثبت دادند می گوید : الحمدلله و اگر به او  جواب منفی دادند می گوید : الله اکبر ، جای دیگری می رویم . پس برای مرد خیلی    مشکل ی ایجاد نمی شود . ما مورد داشته ایم که  خانم از آقا خواستگاری کرده است و جواب آقا منفی بوده است و بعد آقا خانم را مسخره کرده ، این مطلب را  همه جا پخش کرده و آبروی این خانم را برده است که این هم نگران کننده است و برای خانم مشکل ایجاد    می شود . حالا خانم از آقا خواستگاری کرده و آقا اصلا توی خط این خانم نبوده است  و هیچ علاقهای به خانم نداشته ولی چون دیده خانم خودش این را مطرح کرده است ، فضا     را برای ارتباط مناسب می بیند و بعد سوء استفاده می کنند . اصلا خانم از آقا خواستگاری می کند و آقا هم جواب مثبت می دهد و با هم خواستگاری می کند ، بعد در زندگی اختلافات و تنش هایی پیش می آید و آقا بگوید که مگر من به دنبال تو آمدم ؟ شما از من خواستگاری کردی ، این برای خانم خیلی سخت خواهد بود . گاهی خود خانم خواستگاری نمی کند بلکه پدر دختر خانم یا برادرش وقتی جوان خوب و مناسبی می بینند ،از او خواستگاری می کنند ، بنظر من این هم چیز جالبی نیست . این کار خلاف شان دختر خانم و خانواده ی دختر خانم است . بعد در جایی خود این خانواده باید کوتاه بیایند زیرا خودشان پیشنهاد ازدواج را کرده اند . بگذارید که خواستگاری سیر طبیعی خودش را طی کند . این خواستگاری ها بیشتر در عشق های یک طرفه بوجود می آید . اصل عشق غریزه است . عشق را خدا قرار داده است . قرآن  می فرماید  : خدا بین زن و مرد مودت و رحمت قرار داده است . اصل عشق یک غریزه و طبیعی است . مثل غریزه ی جنسی است که در دختر و پسر وجود دارد و آنرا کنترل می کنند تا آنرا در یک مجرای قانونی و صحیح بیندازند و این نیاز رفع بشود . درست است که  خداوند این عشق را در وجود ما قرار داده است ولی جوانها باید مراقب باشند که این را در هر زمان و  برای هر کسی این را رفع نکنند . جوان های عزیز شما هر زمانی و برای هر کسی دریچه ی قلب تان را باز نکنید . پس ما با اصل عشق مشکلی نداریم . الان بحث عشق های آتشین یک طرفه است بویژه اینکه آب در هاونگ کوفتن است . خیلی از انسانها عشق هایی که آتشین نیست را تجربه کرده اند بویژه در ابتدای جوانی ولی این گذراست و فراموش می شود . الان بحث عشق های آتشنی و یک طرفه است . این ها علتی دارد و شاید علت آن خلاهای عاطفی است . بیشتر خانم هایی که دچار عشق یک طرفه می شوند خلاء عاطفی دارند و در خانواده هایی بوده اند که     نیازهای شان در دوران کودکی برطرف نشده است . و بویژه این افراد ارتباط عاطفی خوبی با پدر نداشته اند . پدر نتوانسته نیازهای عاطفی دختر خانم را در دوران کودکی برطرف بکند . البته بعضی مواقع این در پسرها هم اتفاق می افتد که این نشان می دهد که با مادرش ضعف عاطفی داشته است . اگر الان یک دختر خانمی خلاهای عاطفی در دوران کودکی داشته و یک مقدار هم زمینه ی تقوایی کمتری داشته باشد ، او دچار عشق های یک طرفه می شود . از امام صادق (ع) پرسیدند که چرا بعضی ها دچار عشق یک طرفه می شوند . امام فرمود : دلهایی که از یاد خدا خالی می شود خدا عشق دیگری را به این دلها می چشاند . جوان ها باید مواظب باشند که دچار عشق های یک طرفه نشوند . حالا ما داریم که یک نفر عشق های متعدد و متنوعی به افراد دارد .ده روز عاشق یکی می شود و بعد ازده روز او را ها می کند و دوباره عاشق فرد دیگری می شود و باز دوباره و در همه ی موارد هم عشق ها آتشین هستند . اگر این چنین شد ، این دیگر یک اختلال روانشناختی است و این می تواند حالت روان پریشی باشد که در تجزیه و تحلیل روانی به آن دون ژوآنیسم        می گویند و این یک اختلال است . توصیه ی ما به این افراد مراجعه به یک روانشناس قوی است که بتواند یک کار تخصصی انجام بدهد . جوانان بعد از عاشق شدن باید مدیریت بکنند و این فیتیله باید دست خودشان باشد .    

    799 – چرا خانمی که عاشق شده باید واسطه بفرستد و چرا خانم نباید از آقا خواستگاری کند ؟ مگر خواستگاری خانم از آقا اشکال شرعی دارد ؟
    پاسخ – خیر اشکال شرعی ندارد . اینکه ما می گوییم خانم به خواستگاری آقا نروند بخاطر این است که زن اهل ناز و مرد اهل نیاز است ، زن جلوه ی حیا و  پذیرش عشق است و مرد جلوه ی طلب و تمنای عشق است . خداوند زن را گل و مرد را بلبل آفریده است ، خداوند زن را شمع و مرد را پروانه آفریده است . آقای ویلیام جیمز می گوید که زن حیا دارد و این حیا باعث می شود که پی مرد نرود و مرد را مبتذل نسازد . در این مورد اسلام ساکن است . از شیخ صدوق در کتاب مَن لایَحضَر روایتی دارد که وقتی خدا حوا را خلق کرد و آدم را دید ، از او خوشش آمد و وقتی خواست به سمت او برود جبرئیل نازل شد و به آدم گفت که شما به سمت حوا برو . در این حد چنین روایتی داریم . حالا اگر خانمی به خواستگاری آقایی بروند ، اشکال شرعی ندارد ولی یکسری پیامدهای منفی دارد . و بخاطر این است  که ما می  گوییم اجازه بدهید آقا به خواستگاری شما بیاید . یکی اینکه هر خانمی بخواهد به خواستگاری آقایی برود و آقا جواب منفی بدهد ، خانم سرخورده می شود . چون زن حساس است و شدت عواطف دارد این چیزها خیلی برایش مهم است . ولی این قضیه در مورد آقا اصلا مصداق ندارد . غالبا این جور است که آقایان خیلی ناراحت نمی شوند . آقا خواستگاری می رود و اگر به او جواب مثبت دادند می گوید : الحمدلله و اگر به او  جواب منفی دادند می گوید : الله اکبر ، جای دیگری می رویم . پس برای مرد خیلی    مشکل ی ایجاد نمی شود . ما مورد داشته ایم که  خانم از آقا خواستگاری کرده است و جواب آقا منفی بوده است و بعد آقا خانم را مسخره کرده ، این مطلب را  همه جا پخش کرده و آبروی این خانم را برده است که این هم نگران کننده است و برای خانم مشکل ایجاد    می شود . حالا خانم از آقا خواستگاری کرده و آقا اصلا توی خط این خانم نبوده است  و هیچ علاقهای به خانم نداشته ولی چون دیده خانم خودش این را مطرح کرده است ، فضا     را برای ارتباط مناسب می بیند و بعد سوء استفاده می کنند . اصلا خانم از آقا خواستگاری می کند و آقا هم جواب مثبت می دهد و با هم خواستگاری می کند ، بعد در زندگی اختلافات و تنش هایی پیش می آید و آقا بگوید که مگر من به دنبال تو آمدم ؟ شما از من خواستگاری کردی ، این برای خانم خیلی سخت خواهد بود . گاهی خود خانم خواستگاری نمی کند بلکه پدر دختر خانم یا برادرش وقتی جوان خوب و مناسبی می بینند ،از او خواستگاری می کنند ، بنظر من این هم چیز جالبی نیست . این کار خلاف شان دختر خانم و خانواده ی دختر خانم است . بعد در جایی خود این خانواده باید کوتاه بیایند زیرا خودشان پیشنهاد ازدواج را کرده اند . بگذارید که خواستگاری سیر طبیعی خودش را طی کند . این خواستگاری ها بیشتر در عشق های یک طرفه بوجود می آید . اصل عشق غریزه است . عشق را خدا قرار داده است . قرآن  می فرماید  : خدا بین زن و مرد مودت و رحمت قرار داده است . اصل عشق یک غریزه و طبیعی است . مثل غریزه ی جنسی است که در دختر و پسر وجود دارد و آنرا کنترل می کنند تا آنرا در یک مجرای قانونی و صحیح بیندازند و این نیاز رفع بشود . درست است که  خداوند این عشق را در وجود ما قرار داده است ولی جوانها باید مراقب باشند که این را در هر زمان و  برای هر کسی این را رفع نکنند . جوان های عزیز شما هر زمانی و برای هر کسی دریچه ی قلب تان را باز نکنید . پس ما با اصل عشق مشکلی نداریم . الان بحث عشق های آتشین یک طرفه است بویژه اینکه آب در هاونگ کوفتن است . خیلی از انسانها عشق هایی که آتشین نیست را تجربه کرده اند بویژه در ابتدای جوانی ولی این گذراست و فراموش می شود . الان بحث عشق های آتشنی و یک طرفه است . این ها علتی دارد و شاید علت آن خلاهای عاطفی است . بیشتر خانم هایی که دچار عشق یک طرفه می شوند خلاء عاطفی دارند و در خانواده هایی بوده اند که     نیازهای شان در دوران کودکی برطرف نشده است . و بویژه این افراد ارتباط عاطفی خوبی با پدر نداشته اند . پدر نتوانسته نیازهای عاطفی دختر خانم را در دوران کودکی برطرف بکند . البته بعضی مواقع این در پسرها هم اتفاق می افتد که این نشان می دهد که با مادرش ضعف عاطفی داشته است . اگر الان یک دختر خانمی خلاهای عاطفی در دوران کودکی داشته و یک مقدار هم زمینه ی تقوایی کمتری داشته باشد ، او دچار عشق های یک طرفه می شود . از امام صادق (ع) پرسیدند که چرا بعضی ها دچار عشق یک طرفه می شوند . امام فرمود : دلهایی که از یاد خدا خالی می شود خدا عشق دیگری را به این دلها می چشاند . جوان ها باید مواظب باشند که دچار عشق های یک طرفه نشوند . حالا ما داریم که یک نفر عشق های متعدد و متنوعی به افراد دارد .ده روز عاشق یکی می شود و بعد ازده روز او را ها می کند و دوباره عاشق فرد دیگری می شود و باز دوباره و در همه ی موارد هم عشق ها آتشین هستند . اگر این چنین شد ، این دیگر یک اختلال روانشناختی است و این می تواند حالت روان پریشی باشد که در تجزیه و تحلیل روانی به آن دون ژوآنیسم        می گویند و این یک اختلال است . توصیه ی ما به این افراد مراجعه به یک روانشناس قوی است که بتواند یک کار تخصصی انجام بدهد . جوانان بعد از عاشق شدن باید مدیریت بکنند و این فیتیله باید دست خودشان باشد .    
    800 – بعد از طلاق قصد ازدواج با آقای متاهلی را دارم و او به من می گوید که چون آمادگی ازدواج دائم را ندارم چند ماه به عقد موقت او در بیایم . آیا این کار درست است ؟
    پاسخ – اگر ایشان شرایط ازدواج دائم را با شما دارد یعنی بن بست هایی دارند و می خواهند از آن خارج بشوند ، اشکالی ندارد ولی من همچنان تاکید می کنم که عقد دائم بشوید . حتی این عقد دائم باید ثبت در محضر هم بشود چون ممکن است که به شکل شرعی عقد بکنند ولی باید قانونی هم بشود . یعنی در شناسنامه ، محضر و سند ازدواج ثبت بشود . این  بهترین راهی است که شما می توانید تشخیص بدهید که این آقا صداقت در پیشنهادشان دارند یا خیر . ما فراوان مواردی داشته ایم که آقای متاهلی با خانم محترمی در موقعیت شما یعنی از همسرشان جدا شده اند یا همسرشان را از دست داده اند ، به بهانه ی عقد دائم ارتباط برقرار کرده اند ولی قصدشان عقد دائم نبوده است . مثلا پیشنهاد می کنند که من الان آمادگی ندارم ولی می خواهم با شما ازدواج دائم بکنم و شما همسر دوم دائم من بشوید و شما بیایید شش ماه عقد  موقت من بشوید . من با این موافق نیستم زیرا خیلی از این آقایان بعدها این خانم را رها می کنند و خانم سرخورده می شود و احساس شکست می کند . ما از این موارد زیاد داریم بنابراین احتیاط کنید . خانم  ها یک گلوله عاطفه هستند ، شدت عواطف دارند ، عشق ورز هستند ، محبت پذیر هستند و حتی با عقد موقت هم دلبسته ی آقا می شوند . بویژه این را مقدمه ی عقد دائم می دانند . دلبسته ی آقا می شود و بعد که آقا او را ترک می کند ، احساس شکست می کند . احساس حقارتی به او دست می دهد . بندرت پیش      می آید که خانمی پیدا بشوند که شدت عواطف نداشته باشند و دلبسته نشوند . مگر اینکه شما دلبسته نشوید و فرض را بر این بگذارید که عقد موقت به عقد دائم تبدیل نشود و شش ماه با آقایی که شرایط عقد موقت را داشته عقد می کنید برای رفع غرایز حتی نیازهای مادی هم برطرف می شود ولی شما دلبستگی پیدا نمی کنید و بعد یک جایی بهم می خورد و تمام    می شود . در اینجا شما چیزی از دست ندادید زیرا وابسته نشده اید و احساس شکست نخواهید کرد . نیازهای غریزی و مادی شما در آن مدت رفع شده است اما دلبستگی ایجاد نشده است . این بندرت پیش می آید .
  • سامان امیری بازدید : 270 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

     در مورد مسائل خاص ازدواج فامیلی ، صحبت کنید.

  • ازدواج فامیلی از جهاتی خوب است . از این جهات که شناخت بیشتر است وعمیق تر است و احتمال فریبکاریها خیلی کم است . مثلا خیلی بعید است که پسر عموی که تا سوم راهنمایی خوانده ، خود را کارشناس ارشد جا بزند . چون همه میدانند . بعضی ها بخاطر آموزه های دینی ، به  ازدواج فامیلی تاکید دارند . ما چنین چیزی نداریم . در آموزه های دینی  و اینکه معروف است بین مردم که میگویند عقد پسر عمو و دختر عمو درآسمانها بسته اند،  ما گشتیم و پیدا نکردیم . نه اینکه نیست ولی همه جا را گشتیم ولی پیدا نکردیم . چنین چیزی را در هیچ کتابی پیدا نکردیم . ولی روایت از رسول خدا داریم : که با غریبه ها وصلت کنید و با قوم و خویش ازدواج نکنید . با غریبه ها ازدواج کنید تا بچه هایتان لاغر نشوند . لاتنکحوالقاب فان الولد یخلق داو . با نزدیکان ازدواج نکنید چون ممکن است بچه هایتان لاغر شوند .که این دو روایت از پیامبر است و این ها ممکن است اشاره به بیماریهایی ژنتیکی باشد که آن زمان نمیدانستند . زیرا بحث مشاوره ژنتیکی و آزمایش ژنتیکی نبوده و این طور فرمودند . حالا اگر دختران و پسران عزیز ما ، میخواهند ازدواج فامیلی داشته باشند ، بخاطر آن منفعتی که اول گفتیم . لطفاً مشاوره ژنتیکی و در صورت لزوم آزمایش ژنتیک را جدی بگیرند و از این روایت پیامبر خورده نگیرند که چرا پیامبر خودش دخترش را به فامیل داده . چون ازدواج آنها چیز جدایی است . خدایی که آنها را آفریده ، خودش هم خطرات احتمالی را از آنها دور کرده است . که فرزندان سالم و صالحی داشته باشند که همه الگوی ما هستند . پس این را نفرمایید.
  •  

    •  ما دخترعمو و پسر عموهستیم که میخواهیم ازدواج کنیم ولی مشاوره ژنتیکی ما را بخاطر ریسک بالا منع کرده اند . حالا تصمیم گرفتیم بچه دار نشویم . آیا با این وضعیت ، ازدواج مقدوراست یا خیر ؟
      دختر خوبم ، میدانم یک ارتباط عاطفی براساس سنن و آداب بین شما برقرارشده و محبتی ایجاد شده ، ولی الان چون همدیگر را دوست دارید،  میگویید که ما ازدواج میکنیم و بچه دار نمیشویم ولی دختر خوبم این حرف برای الان است که دچار احساسات شده اید . ولی واقعا تضمینی هست که وارد زندگی مشترک شوید و این احساسات فروکش نکند و باز روی حرفتان هستید و سختی بیشتر دراین است که نه خانم مشکل بارداری دارند نه آقا مشکل دارند . یعنی اگر این پسرعمو با کس دیگری و دخترعمو با کس دیگری ازدواج کند ، بچه دار میشوند . پس عزیزان چرا این کار را بکنید . متاسفانه علت این چیزها که پیش می آید ، بخاطر دلبستگی هایی است که پیش می اید که حتما باید دقت داشته باشید . دیگر صیغه های محرمیتی است که خانواده ها تا قبل از ازدواج و بعد از جواب آزمایش می خوانند  . این ها عاطفه بینشان ایجادشده ، علقه ای و تعهدی ایجاد شده و اینها گاهی دیگران را متهم میکنند و ما تأکید میکنیم که در ازدواج فامیلی تا بعد از ازدواج ، هیچ کس را مطلع نکنید و اگر جواب خوب بود ف بعد دیگران را مطلع کنید که مشکلات بعدی برایتان پیش نیاید .
    •  
    • میخواستم بدانم اینکه میگویند : ازدواج فامیلی ممکن است مشکلات جسمی و روحی ایجاد کند ، منشأ دینی و روایی هم دارد  یا فقط منشأ پزشکی دارد ؟
       من در کتب روایی مشهور ، روایتی ندیدم . در کتاب المجازات نبویه مرحوم سید مرتضی نبوی از قول رسول اکرم (ص) نقل شده : با غریبه ازدواج کنید تا بچه هایان نحیف و لاغر نشود . لا تنکحوا قراب فان ولد یخلق لا یخرج زاویه . با نزدیکان ازدواج نکنید تا فرزندانتان لاغر و نحیف نباشند .  
      این نکته را خدمت عزیزان عرض می کنم که در مدارس استثنایی ، طبق بررسی های انجام شده ،  40 درصد والدین ازدواج فامیلی داشته اند  ولی در مدارس معمولی 10 الی 12 درصد والدین،  ازدواج فامیلی داشته اند و این نشان میدهد که این قضیه مهم است . اگر شما از لحاظ غریبه بودن دغدغه دارید ، ما آشنایان را توصیه  میکنیم . مثل آشنای  قدیمی دایی یا رفیق چندین ساله پدر . و اگر ازدواج فامیلی در میان است ، توصیه میکنیم عجله نکنید و مشاوره  ژنتیک را جدی بگیرید . 

    • در باره ازدواج های فامیلی و اثرات آن صحبت کنید .
      من قبلا دو روایت در این مورد گفتم که با فامیل ازدواج نکنید چون فرزندانتان نحیف و لاغر     میشوند . و نگفتیم در ازدواج های فامیلی بچه هایشان معلول می شوند . خانواده ها بدانند که پزشکان ازدواج فامیلی را منع نمی کنند . در یک شرایط  فیزیولوژیکی ویژه و یا گروه های خونی خاص ممکن است عقب ماندگی ذهنی و جسمی و هموفیلی اتفاق بیفتد و پزشکان آنرا منع می کنند . اگر قرار بود هرکس با فامیل ازدواج کند ، بچه اش ناقص باشد ، که همه جا پر از اینگونه بچه ها بود . ما چقدر می بینیم دختر عمو و پسر عمو با هم ازدواج کرده اند و بچه های خوب و زیبا و سالم دارند.اگر ازدواج فامیلی دارید ، حتما مشاوره بکنید . آزمایش ژنتیک را انجام دهید و تدابیر پزشکی را انجام دهید که مهم است . و ممکن است مقداری هم  طول بکشد ، حتما صبر کنید . و اینکه      می گویند : حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) با هم فامیل بودند و بچه هایشان ناقص نشدند موید همین حرفهای ما است و البته گذشته از این ، عزیزان بدانید این ها بهترین خلقت هستند و خدا ، این ها را برای هم آفرید وخدایی که خودش صانع این بنده ها است ، خودش نواقص را از آنها دور   می کند . پس همه ازدواج های فامیلی مشکل ندارد .
    •  آیا این روایت از رسول درست است که عقد پسرعمو و دختر عمو را در آسمانها بسته اند درست است ؟
      بنده در حد توانم گشته ام و از دارالحیث قم هم جستجو کردیم و چیزی نیافتیم .
    • دو تا خواستگاردارم که با یکی از آنها چهار سال رابطه دوستی داشته ام . کدام بهتر هستند ؟
      خواستگار دوم بهتر است . چون ما معتقد هستیم دوستی های قبل از ازدواج خطرناک است .

    •  دختری بیست ساله هستم و به پسر عموی بیست و چهار ساله ام علاقه دارم و می خواهم با او ازدواج کنم . ولی ازعلاقه ایشان خبر ندارم . چه کار کنم ؟
      مشکل این خانم خیلی جدی نیست . چون ایشان پسر عمویشان است و با یک راه کار  می توانند بفهمند که خواهان ایشان هستند یا نه . ولی کسانی هستند که طرف غریبه است و خانم در دانشگاه و یا در محل کار این مشکل را دارد . و برای این ها سخت تر است البته نباید خانم انتخاب کند بلکه کاندیدا می کند . ولی برای آن هم راه حل داریم . شما که خیلی مشکل ندارید  من توصیه می کنم که دختر خانم ها این جور مسائل شان را به مادرشان بگویند . البته به دختران دم بخت می گوییم نه دختر چهارده ساله . اما خانمی که بیست سال دارد و دم بخت است چرا نباید این مسائل را با مادرشان نگویند . شما در باره آینده و زندگی با مادرتان حرف بزنید . اینکه بعضی ها می گویند خجالت می کشیم درست نیست . این یک حیای عاقلانه نیست . حضرت رسول فرمودند : ما دو نوع حیا داریم ، حیای عاقلانه و حیای احمقانه . این حیای خوبی نیست که شما به مادرتان  نمی گویید . این حیا خوب است که شما پسرعمویتان را دوست دارید و به او نمی گویید . این حیای عاقلانه است . چون اگر شما برویید و از او خواستگاری کنید مشکلات زیادی دارید . شما به مادرتان بگویید . مادر شما با زنموی شما در ارتباط است . کافی است مادر شما دو بار از این پسر تعریف کند و بگوید شما چه پسر خوبی دارد . و این تابلو است که یعنی ما دختر دم بخت داریم . اگر شما میخواهید بسم الله . این محترمانه است و اگر آنها بخواهند ، عکس العمل نشان می دهند . همان موقع هم مادر پسر می گوید : دختر شما هم یک خانم به تمام معنا هستند . این یعنی اینکه ما در ذهنمان هست ولی الان آمادگی نداریم . اگر عکس العملی نشان ندادند ، شما باید یک واسطه را بفرستید البته واسطه باید متعهد باشد و معلوم نشود از طرف شماست . اینکه خودش دیده ، این دو جوان بهم می خورند ، مطرح کند و باز خورد آنها را بگیرد . این یک راه کار است که به خانواده اعلام کنند . مادرهایی هستند که یک چنین کاری را می کنند و از پسر تعریف می کنند ولی قصد ازدواج در ذهنشان نیست  دقت کنند چون طرف فکر می کند شما چراغ سبز نشان داده اید و بعد عاشق دختر شما میشود و بعد میشنود شما دخترتان را شوهر دادید و بعد گله میکنند و شما می گویید : ما چنین قصدی نداشتیم و فقط تعریف کردیم . مادرها مواظب باشند . دختر خانم هایی که قوم و خویش نیستند ، باید واسطه داشته باشند نه پیک .حتما خانمی را واسطه بفرستید چون اگر آقا باشد در آینده مشکل درست میکند که این آقا کی بود ؟ خانمی مسن و متعهد . کسی که تعهد داشته باشد و نرود بگوید :من پیک فلانی هستم . این را واسطه کنند و بعد واسطه هم باید قدم به قدم جلو برود که آیا شما قصد ازدواج دارید ؟ و بعد قدم به قدم و تا وقتی قطعی نشده ، نباید نامی از شما بزبان بیاورد . چون ممکن است طرف زمینه ازدواج نداشته باشد و یا نامزد داشته باشد .    
      اگر ازدواج های فامیلی مشکل دارند ، چرا حضرت فاطمه (س) و حضرت علی (ع) که دختر عمو و پسر عمو بودند ، با هم ازدواج کردند و فرزندان  سالمی داشتند ؟
      البته این دو عزیز دختر عمو و پسر عمو نبودند . حضرت علی (ع) پسر عموی پیامبر بودند . شاید بخاطر همین است که شایع شده است عقد پسر عمو و دختر عمو در آسمانها  بسته شده است . البته ما گشتیم و چنین روایتی پیدا نکردیم . ما باید این شُبه را از بین ببریم . بالاخره ازدواج فامیلی بود . ما نگفته بودیم ازدواج فامیلی بد است . حتی متخصصان امر هم نمی گویند فامیل ها با هم ازدواج نکنند  نهی نمی کنند . می گویند:  اگر بنا هست فامیل های درجه یک با ازدواج کنند ، به جهت مشکلاتی که ممکن است در فرزندانشان ایجاد شود ، مشاوره و آزمایش ژنتیک را جدی بگیرند . ازدواج فامیلی از جهاتی راحت تر است . بهر حال فامیل نزدیک ، یک عمر با هم رفت وآمد می کنند و همدیگر را می شناسند . در ازدواج غیر فامیلی ، بعضی مواقع صداقت نیست . ازدواج داشته ایم که طرف ، تحصیلا ت خود را دروغ گقته است . اما پسر عمو نمی تواند درباره تحصیلات خود دروغ بگوید . اگر این ها را جدی بگیرند ، منعی برای ازدواج فامیلی نیست . حالا ممکن است بگویند : این دو عزیز بزرگوار آزمایش ژنتیک ندادند و فرزندانشان سالم بودند . بله این درست است ولی خداوندی که این دو را برای هم آفریده ، مشکلات آنها را هم حل می کند و نمی گذارد مشکلی برای آنها پیش بیاید .
    •  خواستگار پاک و با ایمانی دارم ولی چون از طائفه ما نیست پدرم مخالفت می کند . آیا این درست است ؟
      خیر این خلاف شرع است . این فکر خلاف دین است . شرع این را نمی پذیرد . یک وقت اختلاف مذهب است یا اختلاف فرهنگی ولی از دو طائفه مختلف بودن ، هیچ توجیه منطقی وجود ندارد و هیچ دلیل قانع کننده ای ندارند . بهترین شما نزد خدا با تقوی ترین شماست . در بعضی استانها مشکل طائفه گری خیلی مهم است .
    •  

    •  پدرم می گوید : باید با دخترعمویت ازدواج کنی و اگر این کار را نکنی ، من تو را نمی بخشم . من هم دختر عمویم را دوست ندارم . چه کار باید بکنم ؟
      این همان ازدواج تحمیلی است که قبلا گفته ایم . در بعضی از مناطق کشورمان ، روی ازدواج دخترعمو و پسرعمو تعصب خاصی دارند  و مشکلاتی برایشان ایجاد کرده است   بیشتر مواقع پدرها از اهرم های فشار مثل نمی بخشم و آق می کنم و یا نفرین می کنم ، استفاده می کنند یا از فشارهای عاطفی و مالی هم استفاده می کنند . فشار عاطفی خیلی سنگین تر است . مادر گریه می کند و پدر هم آه می کشد و این ها لطمه می زند و این باعث میشود که فرزند ما ، تن به ازدواج تحمیلی  بدهد . من از این آقا تقاضا می کنم زیر با تحمیل پدر نروید . این ازدواج ، از بدترین نوع ازدواج است و آخرش هم جدایی است و در آخر بازهم پدر شما رنج می برد . الان رنج ببرند بهتر است تا بعداً بیشتر رنج ببرند . پیامدهای این ازدواج تحمیلی خیلی زیاد است . از پدران عزیز هم تقاضا   می کنیم به بچه هایتان تحمیل نکنید و سخت گیری های بیخودی نکنید و برای جوانان مشکل درست نکنید و زمینه انحراف آنها را فراهم نکنید . بعضی مواقع می گویند : شما ازدواج کن ، بعداً محبت ایجاد میشود . این حرف یک جورهایی درست است ولی در اینجا این آقا ، ایشان را دوست ندارند و ممکن است محبت بین آنها ایجاد نشود . البته استثنا هم ممکن است باشد ولی خیلی کم است  . اگر این آقا نسبت به خانم بی احساس باشد و خانم تمام شرایط را داشته باشند ، این اشکالی ندارد و بعدا محبت ایجاد میشود ولی اگر از خانم بدش می آید ، این کار را نکنند . پدر ها و مادرها حق انتخاب ندارند ولی حق اقدام دارند . شما به حق اقدام مادرتان احترام بگذارید . یک موقع پدر و مادر می بینند پسرشان عاشق شده است و کر و کور شده است و دختر خانم همتای پسرشان نیست ، مخالفت می کنند . شما در اینجا رضایت والدین تان را بدست آورید . چون آنها با عقل و منطق تصمیم می گیرند . پدر ها با دلیلی ، حق رد کردن ازدواج فرزندانشان را دارند ولی حق انتخاب ندارند .   
    •  ازدواج با فامیل بهتر است یا با غریبه ؟
      نمی توان گفت که کدام بهتراست چون هرکدام شرایطی دارد. در ازدواج با فامیل، انسان شناخت بیشتری دارد و احتمال دغل کاری و فریب در مسائل کلان خیلی کمتر    می شود مثلا اگر دختر خانم لیسانسی با پسرعموی خود که تحصیلات او تا دوم دبیرستان است ، ازدواج کند بعید است که آن آقا بتواند عنوان لیسانس خانم را از دیگران پنهان کند یا اگر فردی با یک بیمار روحی در فامیل ازدواج کند بعید است که بتواند آن بیماری را از دیگران پنهان کند و در مسائل اقتصادی هم همینطور . فردی که ماشین یا ملکی دارد و قصد ازدواج با دختران فامیل را دارد ، بعید است که بتواند این مسائل را از دید دیگران پنهان نماید . پس از این جهات خوب است که با فامیل ازدواج کنند ولی در اینجا حداقل دو مشکل وجود دارد یکی بحث مشاوره ی ژنتیکی است که متاسفانه خیلی از افراد آن را جدی نمی گیرند . وقتی طرفین فامیل باشند باید پیش مشاور ژنتیک بروند تا با سوالاتی که از آنها می شود ، اگر مشکلی وجود داشته باشد آنها درصد ریسک را اعلام کنند . شاید درصد ریسک متوسط باشد . در غریبه ها هم بیماریهای ژنتیکی وجود دارد ولی در فامیل درصد ریسک بالاتر است مثلا پنجاه درصد است  که به آن ریسک متوسط می گویند و در چنین مواقعی آنها را دعوت به گفتگو می کنند تا مزایا و مضرات این ازدواج را با هم بررسی کرده و خودشان تصمیم آخر را بگیرند و آنها هیچ منعی نمی کنند اما اگر ضریب خونی بالا باشد به این معنی است  که مثلا دختر خانم ، هم دخترعمو و هم دختر خاله ی آقا باشد در این صورت ازدواج را منع می کنند و امکان دارد علاوه بر درصد خونی ، در شجره ، بیماری باشد مثلا برادر یا خواهر یکی از طرفین بیماری ژنتیکی داشته باشند ، در اینجا منع ، جدی تر خواهد شد اما متاسفانه بعضی ها به حرف مشاور ژنتیک هم توجه نکرده و ازدواج می کنند. متوجه نبودن آنها شاید به دلیل عقاید غلط مانند اینکه عقد پسرعمو و دختر عمو را در آسمانها بسته اند باشد که این حرفها کاملا غلط است و یا آنها را منتسب به پیامبر اکرم هم می کنند و گفته     می شود که ایشان روایت کردند. یا مثلا اینکه چون ناف این دو نفر را برای هم بریده اند باید با هم ازدواج کنند و متاسفانه در بعضی از مناطق جنوبی کشورمان به این داستان خیلی حساس هستند به گونه ای که یک پسرعمویی گریه می کرد که غیرت من اجازه نمی دهد که دختر عمویم با فرد دیگری ازدواج کند و باید حتما با من ازدواج کند و هرچه به او گوشزد می کردیم که شما از دو دنیای منفاوت هستید و به هم نمی خورید ایشان قبول نمی کردند . از عزیزانی که در این مناطق زندگی می کنند خواهش می کنم که در این مورد تجدید نظری داشته باشند . موردی داشتیم که دخترخانمی را می خواستند به ازدواج پسرعمویش درآورند و پسرعمو موافق نبود و ایشان با خانم دیگری ازدواج کرده بود و الان این دخترخانم با تحصیلات عالیه و سن بالا هنوز ازدواج نکرده چون به او اجازه ی ازدواج با غیر پسرعمو را نداده اند. در بعضی موارد بین طرفین صیغه ی محرمیت بعنوان صیغه ی تعهد می خوانند و همه از این موضوع آگاه می شوند که قرار است این دو باهم ازدواج کنند درصورتی که آنها هنوز آزمایش نداده اند و این کار بسیار اشتباهی است . در مواردی که قابلیت آزمایش نباشد اگر به حرف مشاور توجه نکنند و اصرار به ازدواج داشته باشند ، به طور حتم آنها را از ازدواج منع می کنند . مواقعی است که جوانهای عاشق چون این داستانها را برای بچه دار شدن می بینند ، عنوان     می کنند که ما اصلا بچه نمی خواهیم و چون الان داغ بوده و متوجه نیستند بعد از شش ماه یا یکسال ، احساس خسران و زیان می کنند و در آینده به این فکر می افتند که اگر ما با هر فرد دیگری ازدواج می کردیم بچه دار می شدیم زیرا هرکدام از آنها به تنهایی مشکلی نداشته و می توانند با افراد دیگری ازدواج کنند و بچه های سالمی هم داشته باشند. حالا اگر وارد مرحله ی آزمایش شوند و جواب این باشد که آنها ناقل نیستند پس می توانند بچه دار هم می شوند ولی اگر آنها ناقل باشند پس ازدواج می کنند ولی جنین باید تحت مراقبت و آزمایش باشد و چه قدر هم این آزمایشات حساس و گران است و ممکن است ضررهایی هم برای جنین داشته باشد تا بفهمند که آیا آن ژن معیوب به جنین منتقل شده است یا نه . اگر منتقل نشده بود که بچه را به دنیا می آورند ولی اگر آن ژن به جنین منتقل شده باشد باید از پزشکی قانونی مجوز گرفته و بچه را سقط کنند ، آن هم تا قبل از چهار ماهگی و این یک مشکل بزرگ است . واقعا اگر می خواهید ازدواج فامیلی داشته باشید خواهش می کنم مشاوره ی ژنتیکی را جدی بگیرید . مشکل بعدی ازدواج فامیلی بعد از ازدواج است که آنها اطلاعات زندگی خود را به خانواده های خود انتقال می دهند البته قبلا گفته شده که رازهای زندگی خود را جز به مشاور به هیچ فرد دیگری نگویید ، ولی آنها گله و شکایت خود را پیش خانواده ها برده و آنها هم چون عاطفی هستند به جان هم افتاده و رابطه های آنها باهم قطع خواهد شد . اما اگر این زوج غریبه بودند و این کار را می کردند چون خانواده های آنها قبلا باهم رابطه ی نسبی نداشتند و تازه باه م رابطه ی سببی پیدا کرده اند در صورت اختلاف و قطع رابطه ی خانواده ها معضلی پیش نمی آید ولی در ازدواج فامیلی این دعوا به عمه و عمو و اقوام دیگر هم رسیده و عده ای از آنان ممکن است طرف دختر را بگیرند و عده ای هم موضع طرف پسر را بگیرند . بنابراین اگر این نکته ها رعایت شود ازدواج فامیلی مشکلی نخواهد داشت البته به این معنی نیست که تحقیق هم نکنیم چون ما کلیات زندگی هم را می دانیم ولی عزیزان ، شما جزئیات را نمی دانید مثلا اینکه دختر درمحیط کار یا در دانشکده چگونه است و این سوالات را حتما از دوستان یا هم دانشگاهی او یا همسایگان و همکارانش بپرسید و صرف اینکه طرف مقابل فامیل است مانع تحقیق شما از ایشان نشود.
    سامان امیری بازدید : 101 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    دوسال است که عقد کرده هستم و شوهرم تا سه سال دیگر هم نمیتواند شرایط ایده ال زندگی را فراهم کند ، چه باید بکنم ؟

  • یعنی ایشان انتظار دارند که همسرشان ، در مدت عقد تمام امکانات را فراهم کنند . این شرایط ایده آل خیلی لازم نیست و فرمودند : میخواهند سه سال دیگر به شرایط ایده ال برسند . این یک آرمان گرایی هست و اختلال است . این یک اختلال روان شناختی آرمان گرایی است و اینکه هیچ یا همه ، این مشکل درست میکند .لازم نیست . ما باید در حدی ، امکانات اولیه را داشته باشیم و بعد وارد زندگی بشوییم و آرام آرام زندگیمان را بسازیم . این خودش لذت دارد . من بارها عرض کرده ام اگر شما انتظار دارید که همه نیازهایتان را با قبل از ورود به زندگی رسمی برآورده کنید و دیگر هیچی کم و کسر نداشته باشید ، دیگر چه انگیزه ای برای تلاش و کار دارید ؟ بویژه که مرد اصلا بطور فطری دوست دارد که زحمت بکشد ، تلاش کند و نیازهای اولیه همسرش را برآورده بکند . وقتی شما همه این نیازها منزل و ماشین و ... را برآورده کردید ، شاید دیگر انگیزه ای نداشته باشید . این فکر خوبی نیست . گذشته از اینکه دو سال عقد هستید و سه سال دیگر هم میخواهید ادامه بدهید،  خوب اینجا زمان عقد خیلی طولانی میشود یادم می آید ، گفته بودیم دوران عقد حداقل شش ماه ، مطلوب یکسال و حداکثر دو سال است .مگر اینکه دلیل خاصی وجود داشته باشد . قطعا پنج سال زمان زیادی است و واقعاً مشکل درست میکند . ممکن است بیشتراز دوسال هم باشد اما باید دلیل منطقی و عقلانی داشته باشد نه دلیل ایشان که منطقی و عاقلانه نیست . چرا طولانی نشود ؟ اول اینکه خانم و آقا از هم خسته میشوند زیرا یک حالت برزخ است نه مجردند نه متاهل . دوران برزخی است و خسته میشوند و برای خانواده دختر سختی دارد . شما میخواهید به منزل دختر خانم بروید . در بیشتر فرهنگ ها اجازه نمیدهند دختر خیلی برود و محدودیت هایی است ، پس دچا رمشکل میشوید . شما دو عزیز ، نقطه ضعف هایی دارید ، در این دو سال این نقطه ضعف ها پر رنگ میشود ، ممکن است در شما تردید ایجاد کند . ما موارد اینجوری داشتیم . حالا با این ازدواج های دیر رس که با سن بالا ازدواج میکنند ، شما فکر نمیکنید نشاط و شادابی تان  کمتر میشود و در خانم های محترم ،  در سن بالا بارداری سخت میشود.
    لذا من توصیه ام این است که به این فکر نکنید . چون برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد . این سوال ، هم به درد کسانی که عقد کرده اند ، می خورد و هم به درد  خانم و آقای مجرد . این حرفها برای شما هم هست . نشاط و شادانی و فاصله سنی شما هم به فکر خودتان باشید . ازدواجتان را به تأخیر نیندازید. این آقا هم نباید ازدواجش را به تاخیر بیندازد . فرانسویان جمله قشنگی دارند : ازدواج ، زودش مشکلی بزرگ است و دیرش ، مشکلی بزرگتر است . واقعا مشکل بزرگتری است از این فکر آرمان گرایی بیرون بیاید و  سر زندگیتان  برویید .
  •  

    •  شوهرم از خرج زندگی میترسد و میگوید : عقدمان باید پنج سال طول بکشد . لطفا راهنمایی بفرمایید.
    • این هم همان سوال قبلی است به دلیل آرمان گرایی است و ایشان به خاطر خرج است همه مشکلاتی که برای قبلی گفتم هست و یک فرق جدی این مورد با مورد قبلی دارد . قبلی بخاطر رسیدن به یک زندگی ایده ال می خواستند که ازدواجشان را ، چند سال به تاخیر بیندازند ولی این آقای محترم از ترس مشکلات عادی میخواهند ازدواجشان را به تاخیر بیندازند . این یک معرفتی ایجاد میکند و یک جورهایی هم بی اعتمادی به خداوند است . جالب نیست و این نگران کننده است . خدا خودش در بحث ازدواج قول داده : از فضلش ، زوج های جوان را بی نیاز میکند . خودش میفرماید : و ان یکونوا فقراءیغنمهم اله من فضله. واقعا بی نیازمیکند . نمی دانم چرا گاهی ایمانمان به قول های خداوند کم رنگ میشود .
       شما که در دوران عقد هستید و می خواهید وارد زندگی بشویید ف می ترسید و جوانانی که می خواهند ازدواج کنند ، اگر یکی از افراد پولدار فامیل بگوید شما دست خانمت را بگیر و برو ، من هوایت را دارم یا به جوان مجرد بگویند تو ازدواج کن من هوایت را دارم ، همینکه آقای پولدار گفته ،  دلگرم میشود . حالا معلوم نیست به قولش عمل کند و ضمانت حقوقی هم ندارد . همین کلمه طرف را دلگرم میکند و طرف اقدام میکند .عزیزان خدای بزرگ و مهربان که غنی است و توانمند است در قرآن قول میدهد چرا دلگرم نمیشوید من نظرم این است اقدام بفرمایید از مشکلات مادی نترسید.
      شما باید یک امکانات اولیه مادی داشته باشید بعد وارد زندگی بشوید و خودتان زندگیتان را بسازید .البته سختی هایی خواهید داشت . من میگویم به خدا اعتماد کنید ، قول داده است . البته نه اینکه شما وارد زندگی بشوید و دیگر هیچ مشکلی نداشته باشید ،  سختی نداشته باشید ، این یک واقعیتی است بالاخره زندگی زناشویی سختی هایی دارد . اولا این سختی ها آدم را میسازد و در مسیر تکامل ، سختی ها آدم را پخته میکند و باعث میشود که استعدادهای نهفته انسان بروز پیدا کند و از استعداد هایش استفاده کند و شما آرام آرام زندگیتان را می سازید و این لذت بخش است . از بزرگترها یی بپرسید ، که با سختی شروع کرده اند و حالا که یک زندگی راحتی دارند ، برمیگردند و به سختی ها نگاه میکنند ، می بینند این سختیها واقعا خودش یک شیرینی هایی داشت . من سختی هایی که در زندگی داشته ام ، حالا که یک زندگی مطلوبی دارم ، وقتی به این سختی ها برمیگردم ، یادآوری این ها برایم شیرین و لذت بخش است. مهم این است که شما همسرتان را دوست دارید و بین شما صمیمت حاکم است و این کافی است . ولی فقط عشق کافی نیست ، یک امکانات اولیه مادی هم اگر دارید کافی است . مهم آن عشق و صفا و صمیمیت است که سختی ها را قابل تحمل میکند . آلمانی ها میگویند : اگر زن و مرد همدیگر را  بخواهند میتوانند در کلبه خرابه ای باهم زندگی کنند . مهم این است  همدیگر را بخواهند ، به خدا توکل کنید .کسی که به خد ا توکل میکند برایش کافی است وحشت نکنید و نگران مشکل مادی نباشید . این ها مبتنی بر تجربه است و در همه زندگی ها اتفاق افتاده است .

     

    • پدر خانمم میگوید : اول خانه و ماشین بگیرید ، بعد عروسی کنید و گرنه طلاق . آیا این حرف درست است ؟
    • معمولا این جور حرفها را قبل از عقد میزنند . من نمیدانم چرا الان میگویند . من با این شرط ها ، حتی قبل از عقد هم موافق نیستم . پدرها عزیز ، برای جوانان خوب و سالم چنین شرط هایی گذاشتن جفا است.  اگر یک جوانی سالم و متدین است و اخلاق هم دارد و امکانات نسبی هم دارد و جربزه کار را هم دارد ، شما  خانه و ماشین را شرط نکنید . حالا شاید احتمال میدهم قبلا شرط کرده اند و گفتید ما به این شرط به شما  دختر میدهیم که بعد از عقد ، خانه و ماشین هم تهیه کنید . حالا  اگر هم شرط کرده اید و این آقا هم به خاطر هر دلیلی نمیتواند آنرا تهیه کند ، بهتر است ، شما از این شرط خود  دست بردارید . شما به جدایی فکر نکنید . جدایی به این دلیل ، واقعا مبغوض الهی است و هیچ تردیدی ندارم اگر شما به این سمت بروید که طلاق دخترتان را از این آقا بگیرید ، این ازهمان علل کم اهمیت و غیر منطقی است که عرش خدا را میلرزاند . این کار رانکنید . مهم این است که ایشان در حد شان دختر شما امکاناتی برایش تهیه کند . بعضی ها تلقی میکنند که هم دین و هم شرع مقدس ، گفته باید به زنش نفقه بدهد . مسکن و خوراک و پوشاک و دارو و این مسکن ملکی باید باشد یعنی باید برای این خانم مسکن بخرد . خیر، این طور نیست . هم درعرف و هم در شرع ما ، آقا باید در حد شان خانم و موقعیت اجتماعی او مسکن تهیه  کند ، هر چند استیجاری باشد . من می ترسم اگر شما به این شرط اصرار بورزید ، این آقای داماد چون همسرش را دوست دارد و آبرویشان در خطر است و نمیخواهد به این جدایی بکشد ، خدای نکرده به راههای خلاف کشیده شوند ، که پول هنگفتی در بیاورد که پدر خانم را راضی کند و بتواندعروسی کند. خوب این برای شما بد است حالا حتی با وام و بدبختی و جلوی دیگران دست دراز کند ، این پول را تامین کند و خانه و ماشین بخرد . شما فکر نمیکنید ، این قرضها و وام ها باید پرداخت شود . ایشان وارد زندگی میشوند و از همان اول بار اقتصادی و مالی زیادی دارند . یکی از عواملی جدی تنش ها دراول زندگی بین خانم و آقا همین مشکلات اقتصادی است و دودش به چشم دختر شما میرود . ممکن است شما ایشان را وادار به این کار بکنید ، ایشان هم خانه و ماشین بخرند و به هرحال عقده کنند و بخاطر فشاری که شما آورده اید ، بعداً بخواهند عقده گشایی کنند و انتقام بگیرند . اگر اینها همدیگر را دوست دارند و شرایط اولیه را هم دارند ، بگذارید سر زندگیشان برود . به هر حال فرض ما این است که ، جوان خوب است . سخت نگیرید.
    سامان امیری بازدید : 91 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    شوهرم از خرج زندگی میترسد و میگوید : عقدمان باید پنج سال طول بکشد . لطفا راهنمایی بفرمایید.

  • این هم همان سوال قبلی است به دلیل آرمان گرایی است و ایشان به خاطر خرج است همه مشکلاتی که برای قبلی گفتم هست و یک فرق جدی این مورد با مورد قبلی دارد . قبلی بخاطر رسیدن به یک زندگی ایده ال می خواستند که ازدواجشان را ، چند سال به تاخیر بیندازند ولی این آقای محترم از ترس مشکلات عادی میخواهند ازدواجشان را به تاخیر بیندازند . این یک معرفتی ایجاد میکند و یک جورهایی هم بی اعتمادی به خداوند است . جالب نیست و این نگران کننده است . خدا خودش در بحث ازدواج قول داده : از فضلش ، زوج های جوان را بی نیاز میکند . خودش میفرماید : و ان یکونوا فقراءیغنمهم اله من فضله. واقعا بی نیازمیکند . نمی دانم چرا گاهی ایمانمان به قول های خداوند کم رنگ میشود .
     شما که در دوران عقد هستید و می خواهید وارد زندگی بشویید ف می ترسید و جوانانی که می خواهند ازدواج کنند ، اگر یکی از افراد پولدار فامیل بگوید شما دست خانمت را بگیر و برو ، من هوایت را دارم یا به جوان مجرد بگویند تو ازدواج کن من هوایت را دارم ، همینکه آقای پولدار گفته ،  دلگرم میشود . حالا معلوم نیست به قولش عمل کند و ضمانت حقوقی هم ندارد . همین کلمه طرف را دلگرم میکند و طرف اقدام میکند .عزیزان خدای بزرگ و مهربان که غنی است و توانمند است در قرآن قول میدهد چرا دلگرم نمیشوید من نظرم این است اقدام بفرمایید از مشکلات مادی نترسید.
    شما باید یک امکانات اولیه مادی داشته باشید بعد وارد زندگی بشوید و خودتان زندگیتان را بسازید .البته سختی هایی خواهید داشت . من میگویم به خدا اعتماد کنید ، قول داده است . البته نه اینکه شما وارد زندگی بشوید و دیگر هیچ مشکلی نداشته باشید ،  سختی نداشته باشید ، این یک واقعیتی است بالاخره زندگی زناشویی سختی هایی دارد . اولا این سختی ها آدم را میسازد و در مسیر تکامل ، سختی ها آدم را پخته میکند و باعث میشود که استعدادهای نهفته انسان بروز پیدا کند و از استعداد هایش استفاده کند و شما آرام آرام زندگیتان را می سازید و این لذت بخش است . از بزرگترها یی بپرسید ، که با سختی شروع کرده اند و حالا که یک زندگی راحتی دارند ، برمیگردند و به سختی ها نگاه میکنند ، می بینند این سختیها واقعا خودش یک شیرینی هایی داشت . من سختی هایی که در زندگی داشته ام ، حالا که یک زندگی مطلوبی دارم ، وقتی به این سختی ها برمیگردم ، یادآوری این ها برایم شیرین و لذت بخش است. مهم این است که شما همسرتان را دوست دارید و بین شما صمیمت حاکم است و این کافی است . ولی فقط عشق کافی نیست ، یک امکانات اولیه مادی هم اگر دارید کافی است . مهم آن عشق و صفا و صمیمیت است که سختی ها را قابل تحمل میکند . آلمانی ها میگویند : اگر زن و مرد همدیگر را  بخواهند میتوانند در کلبه خرابه ای باهم زندگی کنند . مهم این است  همدیگر را بخواهند ، به خدا توکل کنید .کسی که به خد ا توکل میکند برایش کافی است وحشت نکنید و نگران مشکل مادی نباشید . این ها مبتنی بر تجربه است و در همه زندگی ها اتفاق افتاده است
  •  جوانی سی و پنج ساله هستم و از ترس مشکلات مالی ، تن به ازدواج نمیدهم . لطفا مرا راهنمایی کنید .
    در قرآن داریم : ان یکونوا فقرا یغنمهم الله من فضله . اگر آنها برای ازدواج فقیر باشند خداوند از فضل خودش آنها را غنی میکند . بحث این است که ما باورمان این نیست که خدا کمک میکند . وگرنه حتما متدین هستید که با برنامه ما تماس میگیرید . من برای شما مثالی میزنم . شما میخواهید ازدواج کنید . یکی از تُجّار به شما میگوید : تا سقف پنجاه میلیون میتواند به شما کمک کند . من خودم اگر باشم حتما ، کار را شروع میکنم و با اطمینان دنبال ازدواج میرفتم .همین که این آقا قول داده و حتی هنوز چک آن را هم نداده و معلوم نیست که بدهد یا نه ، ما با اطمینان شروع میکنیم . حرف من این است که  قول این آقا از قول خدا با اهمیت تر است ؟ که حرف او را باور میکنیم ولی حرف خدا را باور نمیکنیم . حرف بنده ، این قدر شما را شارژ میکند و راه می اندازد و قول خدا ارزش ندارد ؟ خدا ضعیف است ؟ خدای وقتی که شما ضعیف بودید ، شما را تامین کرد . خدا به شما توان داد . روایت داریم که حضرت محمد (ص)  فرمودند : من ترک تزویج مخافت عیل فقد عصا بل الله ظن . کسی که از ترس مشکلات ازدواج نمیکند به خدا ظن برده است . و امام صادق (ع)  مشابه هم همین مضمون را فرموده اند . بررسی کنید ببینید . انسان تا مجرد است خودش است و همین کت و شلوارش است . ولی بعد از ازدواج  ، وضعش خیلی بهترمیشود . حداقل پول یک رهن را دارد که قبلا نداشته است و این واقعیتی است . البته کلیت دارد و عمومیت ندارد . رسول خدا فرمودند : زن بگیرید او برای شما روزی می آورد یا فرموده اند : برای فرزندانتان زن بگیرید . خداوند خودش شما را غنی میکند . البته باید در ازدواج دقت کنید تا فردی را انتخاب کنید که خیلی پرتوقع نباشد .  اگر این جور باشد ، مشکلات مالی بیشتر فشار می آورد . بحث عقد بستگی هم یک فرجه ای است که مسئولیتی ندارید و لذت هم می برید و بهترین زمان هم همان دوران عقد بستگی است . نترسید ازدواج کنید .
    البته گفته بودیم یعنی شرایط ازدواج را داشته باشند . برای ازدواج امکانات اولیه را باید داشته باشند. حالا ممکن است امکانات بالقوه را داشته باشد نه بالفعل را . مثلا تحصیلات دارد که بعدا بتواند کار پیدا کند و جربزه کار را دارد . این خودش خوب است .
  • سامان امیری بازدید : 110 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    آیا نان خالی و عشق میتواند آرمانی باشد ؟ بعضی ، عشق های قبل از ازدواج و روابط پنهانی دارند.  شما در این مورد صحبت کنید.

  • ما با ارتباطات قبل از ازدواج بدون نظارت خانواده مخالف هستیم . نکته اش این است که ما با اشک ها و ناله های زیادی روبرو هستیم . ما مشاور جوانها بوده ایم هر دو جوان هستند سرشار از عاطفه و در اوج غرایز جنسی هستند وقتی کنار هم قرار میگیرند ، فعل و انفعالات هورمونی در وجودشان  شکل میگیرد و احتمال خطر بسیار زیاد است . بویژه برای خانم که ممکن است گوهر عفتش در خطر قرار گیرد .
    دیگری موضوع اتهام است .دو نفر واقعاً به قصد ازدواج با هم ارتباط برقرار میکنند دیگران که نمیدانند شما به قصد ازدواج رفت و آمد میکنید . ممکن است فامیل نزدیکی شما را با آن آقا ببیند او چه برداشتی میکند . بعد اگر به ازدواج منتهی شود بعد توضیح میدهیم که ایشان نامزد من بودند ولی اگر به ازدواج منتهی نشود پرونده دختر سیاه میشود . گذشته از اینکه موضع تهمت است . امکان شناخت هم نیست . موضوع این است که خانم میگوید ارتباط ما به خاطر شناخت است آخر چه جور شناختی میتواند باشد . دو جوان که سرشار از عاطفه هستند از همه چیز حرف میزنند جز شناخت حتی اگر دو سال باشد . یعنی همه چیز توی این رابطه هست جز شناخت . اگر یک سوال هم بکنند موجب انحراف میشود ولی در فرایند خواستگاری سوالها را میپرسند و همه چشمها آنها را نگاه میکنند ، گفتگو میکنند ، کسانی که به این سمت و سو میروند خیال میکنند امکان شناخت هست حالا این ارتباطات قبل از محرمیت به ازدواج  ختم میشود که در خیلی ها هم این اتفاق افتاده است. که شیطان وسوسه میکند بخصوص خانم را  که خیلی برایشان مهم است . خیلی خانم ها قبلا ارتباط داشته اند و حالا تردید کردند و اعتمادشان از همدیگر سلب میشود . آقا میگوید ایشان که قبل از ازدواج با من رابطه داشته ممکن است قبلا هم با دیگران هم داشته است . خانم ها قضیه خیلی برایشان جدی است . اگر این ارتباط به ازدواج ختم نشود سرخوردگی ایجاد میشود بویژه برای خانمها بوجود  می آید . من هشدار میدهم سرخوردگی ، احساس شکست ، افسردگی حاد و اگر این خانم مورد سوء استفاده قرار گرقته باشد ، نفرت از پسرها و مردها پیش می آید و روحیه مرد گریزی پیدا میکند و اگر خانم به آقا جواب رد داده باشد آقا نفرت از خانم ها و ازدواج گریزی . دختر خانم ها فرصت ازدواج را از دست میدهند مثلا اگر دو سال با هم ارتباط داشته اند طبیعی است این خانم خواستگارهای خوب را رد کرده است و واقعاً ما  این ارتباط را صلاح نمیدانیم . زیرا ارتباط مناسبی نیست حتی اگر به تعبیر بعضی جوانها که میگویند عشق ما پاک است و مراقب خودماه هستیم که گناه نکنیم  . خوب بفرض هم که مراقب هستید که آن خطرات اتقاق نیفتد به ازدواج هم منتهی شود . معمولا در این مدت ارتباط عشق ایجاد میشود و آدمها کرو کور میشوند. روایت داریم : عشق یک چیزی است که انسان را کر و کور میکند . پای کار که میرسند از اصول و شرایطشان دست بر می دارند. بفرض کر و کور هم نمیشوید در این مدت عاطفه خرج  همدیگر میکنید بعداً کم می آورید . بعضی ها میگویند ما گناه نمیکنیم و مواظب خودمان هم هستیم و اجازه نمیدهیم کر و کور بشویم و نه عاطفه خرج هم می کنیم اگر یک چنین چیزی باشد ما با این رابطه حرفی نداریم .این رابطه سالم و مشروع  قابل قبول شرع است مثل دو تا همکار که در سر کار با هم سلام و علیک دارند و احوال پرسی میکنند . در حد ضرورت هم صحبت میکنند . همدیگر را زیر نظر دارند و قصد ازدواج دارند . پرونده ها را هم ، با هم رد و بدل میکنند ، حرف هم میزنند ولی هیچ کس نمیگوید این ها دوست پسر و دختر هستند . همکاران نمیگویند این ها با هم سر و سری دارند ، پچ پچ نمیکنند . مثلا یک دختر عمه و پسر دایی خانه همدیگر رفت و آمد میکنند حال و احوال پرسی میکنند یا دو تا دانشجو اگر این نکات رعایت شود ما حرفی نداریم بحث این است که رعایت میشود یا خیر . من در اصل اینکه میتوان این ها را رعایت کرد شک دارم .
  •  

    •  با ارتباطهای طولانی ما به شناخت نمیرسیم . شما چطو ر انتظار دارید بدون رابطه ، همدیگر را بشناسیم ؟
    • در فرایند خواستگاری مفصل حرف داریم . یک سیر منطقی دارد اگر خواستگاری با فرایند انجام شود و ازدواج سنتی ، به روز شود . چون ما هیچ عجله ای نداریم یک تا سه ماه و دیگر خیلی کشش ندهیم . ولی شما حتی تا سه ماه میتوانید جلسه اول و دوم و سوم و ما همه سوالات را در اینجا آورده ایم ، حتی گفتیم در جلسه اول چه سوالاتی را بگویید . بدون دغدغه و با حوصله چون در فرایند خواستگاری پدر و مادر نظارت دارند و شما میتوانید طبق شرایط دینی گفتگو کنید . کسانی که ازدواج سنتی را بر اساس آداب قبلی باور ندارند . آن ازدواج های بسته و بدون گفتگو که حتی متاسفانه در یکی از استان کشور بودم که می گقتند ما مطلقاً اجازه حرف زدن نداریم . خوب این اشتباه است . باید اجازه بدهند حرف بزنند . اگر فرایند خواستگاری درست صورت بگیرد ما به شناخت خوب میرسیم . چون سوالها از قبل طرح شده ، جواب ها را ثبت میکنید و غیر از آن ده تا چشم طرف را می بیند و عاشق هم نشده اند و عقلانی به طرف نگاه میکنند اگر درست خواستگاری کنیم به شناخت هم میرسیم.

     

    •  اگر ممکن است درباره صداقت در خواستگاری صحبت کنید و از کجا بفهمیم ، طرف ما صداقت دارد ؟
    • صداقت مهمترین اصل در زندگی زناشویی است . اگر زندگی ما بر دروغ بنا شود ، زندگی دوام نمی آورد . براساس آموزه های دینی ما ، منشا همه گناهان ما دروغ است . امام صادق میفرمایند : همه گناهان و پلیدی ها دراتاقی قرار گرفته که کلیدش دروغ است ا. ین خطرناک است . زندگی انسان را نابودمیکند . این مربوط به مجردها ست ، من به کسانی که می خواهند ازدواج کنند میگویم عزیزان بنا را برصداقت بگذارد تا همان مشکلی که در سوال قبل بود پیش نیاید قبل از ازدواج صداقت بخرج بدهید یا طرف شما را انتخاب میکند یا نمیکند . شما همان که هستید بگویید . اگر انتخاب کرد،  دیگر دغدغه ندارید . چون شما را آگاهانه انتخاب کرده است و اگر انتخاب نکرد ، خدا بزرگ است . کسی دیگر که هم شأن شما باشد و بتواند شما را بپذیرد پیدا میشود . دروغ نگویید . اینکه می گوییم در فرایند خواستگاری صداقت داشته باشید منظور این نیست که تمام راز زندگیتان را بگویید . منظور این نیست مسائلی که قبلا در زندگی داشته اید : گناهی که بوده و تمام شده ، توبه کردید ، کسی هم نمیداند ، یک بیماری روحی روانی بوده درمان شده،  منظور اینها نیست . جز راست نباید گفت     هرراست نشاید گفت . نیاید هر راستی را بگوییم . صداقت یعنی مسائلی را بگویید که به زندگی آینده شما مربوط میشود و در زندگی شما اثر دارد . ولی مسائلی بوده که ربطی به زندگی شما و آینده شما ندارد ، لزومی ندارد اینها را بگویید و اگر این ها رانگویید ، معنایش عدم صداقت نیست .
      ازکجا بفهمیم طرفمان راست میگوید؟
      اگر طرف شما می آید چه خانم ! چه آقا  ! مثلا آقا به خواستگاری شما می آید ، هرچه شما میگویید می پذیرد ، هرشرطی میگذارد، هرقول و قراری که میگذارید ،می پذیرد وهرچه شما میگویید می پذیرد و میگوید : اتفاقا من هم همین مد نظرم بود . ما یک روح در دو بدن هستیم . اگر کسی این جوری پیدا شد باید در آن شک کرد . درصداقت آن باید تردید کرد . مگر میشود دو نفر مثل هم باشند .دو تا ژن ، دو تا وراثت ، دو تا مادر، دو تا پدر ، دو تا رسم و رسوم و سبک زندگی و محیط . یک راهش این است و راه دیگر ، سوالهای معکوس است . شما میتوانید با سوال کردن معکوس ، ببینید طرف راست میگوید یا دروغ . مثلا شما میخوهید بدانید طرفتان اهل معاشرت است یا نه . میگوید اگر همسر آینده شما اهل معاشرت نباشد و منزوی باشد واهل مسافرت و میهمانی نباشد برای شما سخت نیست ؟ اگر خودش هم همین حالت را داشته باشد می گوید نه . چه سختی دارد . خانم چه بهتر ! این یعنی زن خوب . چی هست هر روز میهمانی و خانه مامان و مسافرت و اینها . اینجورخودش را لو میدهد . بحث تناسب ادعا و عمل هم هست . بطور مثال خواستگاری برای شما آمده ، ادعاهایی دارد ، شما خیلی راحت میتوانید بفهمید دو عمل با هم تناسب دارند یا نه . مثلا ادعا دارد آدم خیلی معتقد و متدینی است و خیلی به نماز اهمیت میدهد حالا رفت و آمد برای خواستگاری می کند ، شما ببینید به نماز اهمیت میدهد و نماز اول وقت برایش مهم است یا خیر . و یا ادعا دارد شما خانم  متدینی هستید و مآنوس با قرآن هستید ، ببینید آیا بلد هست دو آیه قرآن بخواند . ادعا می کند آدم با اخلاقی هست ، ببینید جلوی بزرگترها چطور بلند میشود یا مینشیند . آیا درحرف دیگران میپرد ، ادعای تحصیل می کند ، ببینید چند واحد درس خوانده مشروط شده یا نه .
      جلسه اول سوالاتی می کنید این آقا و خانم جوابهایی داده اند ، می ببنید با هم جفت و جور نیست و تناقض دارد . در جلسه دوم سوال های مطرح میکند آدم می تواند بفهمد ، ادعا میکند خیلی منظم است  ببینید چقدر سر وقت می آید . ادعا میکند کتاب خوان و اهل مطالعه است ببینید دراتاقش کتاب هست یا خیر . ممکن است آقای برای پدرتان آمده باشد . شک میکنید کاری ندارد ، شما بگویید من میخواهم روی پای خودم بایستم و روی پدرم حساب باز نکنم و میخواهم عزت نفس داشته باشم یا خانم می فرمایند من شاغل هستم و حقوق دارم تردید دارم آقا برای پول و شغلم آمده یا نه . باز هم کاری ندارد شما میگویید شرط من این است که پولی راکه در می آورم نمیخواهم در زندگی خرج کنم و برای آن برنامه ای دارم و نمیخواهم آنرامصرف کنم . البته نمیخواهم این رابگویم توی زندگی من و تو نداریم ولی شما میخواهید او راامتحان کنید ، بعد میگویید من می خواستم دلم آرام بگیرد وگرنه من و شما نداریم و دیگری توکل به خدا و ائمه معصومین داشته باشیم ، فرصتی هم داشته باشیم تا بتوانیم  اینها را بفهمیم و از پیش خدا دست خالی برنگردیم . روایت داریم : النجاه فی صدق .نجات در راستگویی و درست کاری است

     


    •  بعضی ها میگویند خواستگاری فضای خوبی برای شناخت نیست . آیا این راه اشکال دارد ؟ پس راه کار بدهید.
    • من در همین که فرایند خواستگاری برای شناخت کافی نیست ، صحبت دارم . بله آن خواستگاری سنتی که بوده و خیلی ها اینجوری با هم ازدواج کرده اند بله ممکن است به شناخت نرسیده اند و منجر به طلاق شده است . پدرهای عزیز ، اگر میخواهید بچه هایتان به سمت ازدواج مدرن وغلط نروند ، که چقدر  برای شما و خانواده تان خطر دارد ، من خواهش می کنم تعصبات بیجا را کنار بگذارید . جوان خوبی به خواستگاری آمده ، می خواهد با دختر شما صحبت بکند و به نتیجه  برسد . چرا سخت میگیرید؟  یک جلسه ، دو جلسه ، اصلا اگر نیاز شد ده جلسه . البته من سه جلسه را پیشنهاد می کنم و سه سری سوال طرح شده ، نیازی بیشتر از این نمی بینیم مگر مورد خاصی باشد . نمی خواهم فرایند خواستگاری خسته کننده بشود . ولی پدرهای عزیز ، بچه ها ی شما عاقل هستند . مراقب خودشان هستند. ضوابط دین و شرع و اخلاق را رعایت میکنند . اگر شما اینجا ، دستشان را باز بگذارید به آن سمت و سو نمیروند . منظورم این است که اگر روند خواستگار درست شکل بگیرد ، واقعاً امکان شناخت هست . چون شما گفتگو می کنید و تبادل فکر می کنید .
      آیا این ارتباطات نمی تواند شناخت بهتری بدهد ؟ بخاطر اینکه در یک فضای واقعی شکل می گیرد.
      آدم می تواند بعد از فرایند خواستگاری این ها را تامین کند . مثلا کافی شاپ و پارک می روند . خوب حالا خواستگار آمده ، بیرون بروند ، پارک بروند ، با یکی از اعضای خانواده ، دخترکوچولوی خانواده همراه خانم و آقاباشند . مردم قضیه را می فهمند . می توان فضاسازی کرد . من معتقدم در این ارتباطات قبل از ازدواج ، امکان شناخت نیست . در کافی شاپ و رستوران به این شکل ، چطور می توان شناخت پیداکرد ؟ اگر شناخت پیدا میشد ، چرا این قدردادگاهها پر از کسانی است که اینگونه ارتباطات داشته اند. اگر واقعا اینها از هم شناخت پیدا میکردند این جوری میشد؟ 
    •  
    •  چطور بفهمیم آقایی واقعا قصد ازدواج دارد ؟
      آقایانی هستند که بعنوان ازدواج ، تقاضای ارتباط با دختر خانم را می کنند . این موارد بسار زیاد است و ما به این مطلب رسیده ایم که در بیشتر این موارد ، قصد آقایان ازدواج است . ظاهرش ازدواج است و قصد آن ارتباط است . در بیشتر مواردی که  خانم ها جواب داده اند ، لطمه خورده اند . البته مواردی هم هست که آقا واقعا به قصد ازدواج می آید . و قصد خیر دارد . بهترین کار این است که شما بگویید : اگر شما قصد ازدواج دارید با خانواده محترم بیایید و خواستگاری کنید . حالا ممکن است آقا از خانم زمان بخواهند و بگویند الان شرایط خواستگاری را ندارند . این اشکالی ندارد که خانم زمان بدهد . شما زمان بدهید ولی قول ازدواج ندهید .  مومن وقتی وعده می کند ، باید وفا کند و چون شرایط شما عوض میشود . و با این آقا ازدواج نمی کنید و به این آقا لطمه می زنید . دیگر اینکه شما با ایشان رابطه برقرار نکنید . چون این رابطه ها پیامدهای منفی دارد . و دیگر اینکه خواستگارانتان را رد نکنید . چون ممکن است این ازدواج به سرانجام نرسد و شما خواستگاران را از دست بدهید . و فرصت ها را از دست می دهید . حالا ممکن است آقا شرایط را هم دارد و می گوید می خواهیم شش ماه با هم باشیم تا همدیگر را بشناسیم . که اینجا باید بگوییم این را باید در فرایند خواستگاری انجام دهیم . اگر فرایند خواستگاری درست انجام شود ، واقعا امکان شناخت در خواستگاری هست .
    •  با توجه به اینکه در ازدواج های سنتی ما هیچ راهی برای شناخت طرف مقابل وجود ندارد ، من نمی دانم چطور در این فرایند همسر آینده ام را انتخاب کنم ؟
      اگر منظورشان ازدواج های سی چهل سال قبل باشد ، بله آنجا راهی برای شناخت وجود نداشت . و راه شناخت کم بوده است . ولی جالب است در همان زمان جواب می داده است . چون ساختار اجتماعی آن زمان متفاوت بوده است . الان ساختار اجتماعی عوض شده است . ولی هنوز ما در مناطقی از ایران داریم که به همان سبک سنتی ازدواج   می کنند و موفق هم هستند . در فضایی بسته و شناخت هم پیدا نمیشود و حتی بعضی مواقع عروس و داماد همدیگر را نمی بینند . موفق هم هستند زیرا ساختار اجتماعی شان   همان ساختار قبلی است . در کلان شهرها چون ساختار اجتماعی عوض شده است و آن روش جواب نمی دهد . هدف ما جا انداختنن آن روش سنتی نیست . ما می خواهیم ازدواج سنتی را به روز کنیم . ما می خواهیم رکن اساسی ازدواج سنتی را باز کنیم و اگر این اتفاق بیفتد ، شناخت امکان دارد . به اعتقاد بنده شناخت با شیوه مدرن ازدواج ، امکان پذیر نیست و یا خیلی سخت است . در ازدواج سنتی یک نفر نیست که می خواهد شناخت پیدا کند ولی در ازدواج مدرن ، یک نفر است که می خواهد شناخت پیدا می کند. یعنی شناخت فردی است ولی در خواستگاری سنتی شناخت جمعی است . یعنی پدر و مادر دو طرف و بزرگان هستند که با تجربه چندین ساله محک می زنند و عقلایی نگاه می کنند و احساسی عمل نمی کنند . شغل پدر طرف و جایگاه اجتماعی آنها را می بیند در حالیکه دختر به تنهایی به این ها توجه نمیکند . دختر خانم به آقا پسر نگاه می کند و آقا پسر ، به دختر خانم نگاه می کند . اما مادر آقا پسر به اطراف هم نگاه می کند و به سلیقه مادر دختر خانم در چیدن میوه هم نگاه می کند . برخورد اعضای خانواده را با هم می بیند . در اینجا شناخت خیلی منطقی تر است تا در خیابان و کوچه که همدیگر را  می بینند و می خواهند در کافی شاپ به شناخت برسند . در ازدواج های مدرن ، پیام ها عاطفی است ولی در ازدواج های سنتی ، پیام های شناختی است . یعنی وقتی  طرف به خواستگاری می آید ، برای شناخت است . در ازدواج های سنتی ، سوالها از قبل طرح میشود . سوالها تجزیه و تحلیل میشود و تناقض ها مشخص میشود . در این ازدواج ها امکان تحقیق هست . در ازدواج مدرن این امکان وجود ندارد زیرا خود جوان نمیتواند تحقیق کند و در ضمن به او جواب نمیدهند و موضع تهمت است . در این ازدواج ها امکان شناخت خیلی بیشتر است . اگر می خواهید قبل از خواستگاری کسی را تحت کنترل بگیرید ، حتما کنترل نامحسوس باشد و کنترل از طرف خواهر و یا مادر باشد بهتر است تا خود پسر .
    •  اگر بعد از خواستگاری ، با نظارت والدین ، برای شناخت با خانم ارتباط داشتیم و  بعد جواب منفی بود ، آیا خانواده دختر نمی گویند روی دختر ما اسم گذاشتید ؟
      ما می گوییم قبل از خواستگاری رسمی یک تحقیقی بکنید . ببینید طرفتان شرایط اولیه را دارد یا خیر  و بعد اجازه خواستگاری بدهید . شناخت بعد از جلسه اول است و بعد از شناخت کلی است . و احتمال جواب منفی کم است . ما باید برای جواب منفی ، فرهنگ سازی کنیم . در فرایند خواستگاری افکار خرافی زیادی داریم که باید فرهنگ سازی کنیم و آن را از بین ببریم . باید جا بیندازیم که خواستگاری ، ازدواج نیست . ما از خواستگاری ، برداشت غلط کرده ایم . اگر فرهنگ سازی کنیم ، دیگر نمی گوییم چرا روی دختر ما اسم گذاشته اید .
    • شما می گویید : بعد از خواستگاری شناخت پیدا کنید . اگر به ازدواج منتهی نشد  نمی گویند دختر عیبی داشت ؟
      بعد از خواستگاری شناخت کلی پیدا می کنیم و احتمال جواب منفی کم است . ولی باید فرهنگ سازی کنیم و دیگر نگوییم چون به ازدواج منتهی نشد ، حتما دختر عیبی دارد .  
      به ازدواج نرسیدن ، معنایش این نیست که حتما جواب آقا منفی بوده است . در موارد زیادی جواب خانم منفی است . در خواستگاری ، عنصری بنام مخفی کاری داریم . خواستگاری را در بوق و کرنا نکنید . لزومی ندارد . هنوز اتفاقی نیفتاده . بعداد نظر خواهی کنید . گاهی متاسفانه می خواهند کلاس بگذارند . و بگویند : دختر ما خواستگار دارد . اینها واقعا اشتباه است . تا کار به جایی نرسیده ، نباید کسی خبردار بشود . تا قبل از بله برون کسی نباید خبردار بشود . حتی در جلسه اول خواستگاری فقط پدر و مادر و خواهر و برادر بزرگتر باید باشند و عمه و عمو نباید باشند چون خواستگاری هنوز به جایی نرسیده اند .  
    •   خواستگاری دارم که از هر نظر خوب است ولی ساده لوح است و هر جا صحبت می کند او را مسخره می کنند . چه کار باید بکنم ؟
      من تصور می کنم هوش بهر(بهره) شان پایین است . نوع هوش بهر ما انسانهای متوسط صد است و هفتاد هم داریم . که به این ها ، آدمهای مرزی میگویند یعنی مرز بین آدمهای سالم و عقب مانده . ما افراد ساده لوح را افراد  مرزی می نامیم . این نکته مهم است . ما در آمیزه دین داریم که در هوش بهر ه هم همتای هم باشید . امام صادق (ع) فرمودند:  خانم فرهیخته باید کنار مرد فرهیخته قرارگیرد  در دین ما گفته اند : با این جور آدمها ازدواج  نکنید زیرا مصاحبت با این ها بلا است و فرزندش ضایع میشود . روی ژنتیک و وراثت و تربیت اثر می گذارد . همتایی در هوش را جدی بگیرید . هوش بهر پایین خودش را در خواستگاری نشان می دهد . البته هرکس که مورد استهزاء قرا می گیرد و هرچه به او می گویید باور می کند ، هوش بهر پایین ندارد .
    • از کجا بفهمیم که خواستگار سلطه جو نیست ؟
      در گفتگو متوجه میشوید . مثلا با تحکمّ صحبت می کند و می گوید : شما باید این کار را بکنید . و استبداد رای دارد و می گوید : هرچه را من می گویم باید بشود و غیر این نمیشود . اینها یعنی رای من نه دیگری . یا لجاجت هایی که در مسائل می کند . اگر در گفتگو به این نتیجه رسیدید ، با دوستان و همکاران گفتگو کنید و قضیه را پی گیری کنید  – خواستگارم به سوالاتم جواب کوتاه و مختصر می دهند . چه کار باید کرد ؟
      خوب شما باز هم بپرسید البته سماجت نکنید . گاهی جواب دو پهلو می دهند . مثلا سوال می کنند اگرشما عصبانی بشوید ، ممکن است کسی را بزنید ؟ می گویند : استغفرالله . خوب این یعنی چه ؟ بالاخره می زنید یا نمی زنید ؟یا اینکه می پرسند : شما اهل معاشرت هستید؟  می گویند : اختیار دارید . در مورد انشاءالله هم همینطور است . خدا می خواهد شما  می خواهید یا خیر .
    •  می خواهم از دختری که به خواستگاریش رفته ام ، سوال کنم که آیا با کسی دوست بوده یا نه . ولی راهش را نمی دانم . لطفا راهنمایی بفرمایید .
      این از آسیبها و انحرافات است . این سوال قشنگی نیست . چرا می خواهید سوال کنید؟
      اصلا سوال بجایی نیست که شما بخواهید بپرسید . من فرض می کنم شما آقای محترم که مومن و متدین هستید و اهل این ها نبوده اید و سراغ خانواده محترم و مومنی رفته اید ، در اینجا اصلا جا ندارد که شما این سوال را بکنید . شما بالاخره با یک شناخت به خواستگاری رفته اید . حالا شما گفتگو کرده اید و تحقیقات هم رفته اید و در مورد این خانم چیزهایی گفته اند ، اینجا شما دغدغه دارید و باید این دغدغه از بین برود اینجا اشکالی ندارد ولی لطیف سوال کنید . مثلا اصلا احساس شما نسبت به دختر خانم هایی که با جنس مخالف ارتباط برقرار می کنند چیست ؟ اگر اهل اینها نبوده باشد می گوید من نسبت به این ها احساس خوبی ندارم و خودم هم این طوری نبوده ام و دقت زیادی کرده ام . اگر محکم جواب داده اند خیالتان راحت می شود و آن چیزهایی که در باره ایشان گفته اند را بحساب کینه و حسادت بگذارید . و دیگر دنبال آن را نگیرید . ما در دین داریم که سوالاتی نکنید که به دردتان نمی خورد .  اگر قانع نشدید می توانید بگویید:   اگر آقایی سر راه شما قرار بگیرد چه برخوردی با او می کنید؟ و از جواب ها می فهمید و اگر باز قانع نشدید ، مستقیم بگویید کسی چیزی درباره شما گفته است .
      حالا اگر خانمی قبل از ازدواج ارتباط داشته ، اگر کسی نمی داند و پشیمان شده و توبه کرده و حقی هم از خواستگار ضایع نمیشود ، لازم نیست که به خواستگار بگوید . ولی اگر همه می دانند و حقی از خواستگار ضایع شده ، باید بگوید چون اگر نگوید ،      همه اش دلهره دارد که قضیه لو نرود و اگر طرف متوجه بشود احساس میکند سرش کلاه رفته است . اینجا بحث آبرو است . اگر آقا شرط کند که خانم دوشیزه باشد و بعد خانم دوشیزه نباشد  ، عقد باطل است . اینمطلب را در پایان جلسه دوم بگویید . و اگر دیدی طرف اهل قشقرق است اصلا نگویید و او را رد کنید ولی اگر دیدی طرف خوب است به او بگویید و از او قول بگیرید که این مطلب بین شما و او می ماند و خانواده اش هم متوجه نشود .
      البته اگر برایتان مهم است .
    سامان امیری بازدید : 113 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    روابط دختر و پسر در دوران نامزدی باید ، در چه سطحی و درچه شکلی باشد و آیا محدودیت برای دوره نامزدی وجود دارد یا خیر ؟

  • بر اساس تعریف حقوق مدنی ایران ، نامزد ی از زمانی شروع میشود که آقا به خواستگاری خانم می آید تا قبل از عقد . یعنی فرایند خواستگاری تا قبل از عقد را دوره نامزدی میگویند . برخلاف اینکه بعضی دوره عقد بستگی را دوره نامزدی میگویند . قانون این چنین نمی گوید ، بلکه از خواستگاری تا عقد را دوره  نامزدی میگوید . در این دوره نامزدی که با هم نامحرم هستند و با هم دیدار دارند ، حرف می زنند و می روند و می آیند ، هیچی فرقی بین دو تا نامزد و دو تا نامحرم نیست . ما این مشکل را داریم. مثلا آقا می گوید من به خواستگاری شما آمده و صرف این خواستگاری ما محرم هستیم . اما عزیزان بدانید که این طور نیست . حرف خواستگاری ، محرمیت بوجود نمی آورد . بعضی می گویند مگر ما نمیخواهیم با هم ازدواج کنیم ، ما مال هم هستیم و حق هرگونه ارتباط را داریم . عزیزان این را دین اجازه نمیدهد و فتاوای مراجع تقلید ما هم بر آن تأکید دارد . می فرمایند : اظهار عشق و محبت بین دو نامزد برای قصد ازدواج اشکال دارد و حرام است . بعضی ها بهم دست میدهند . حرام است حتی اگر به قصد لذت هم نباشد و تمام احکامی که یک زن و مرد نامحرم دارند این دو تا با هم دارند . لذا حتی خنده های بلند و قهقهه های خانم که باعث تحریک یک آقا میشود هم ، حرام است و همه این محدودیتها برای سلامت جسم و روح انسان است . برای سعادت بشر است . منع آن برای محدودیت است نه ممنوعیت. محدودیت ها و ممنوعیتها برای مصونیتها است . خدایی که این غرایز را در وجود ما قرارداده ، اگر میخواست جلویش را بگیرد اصلاً در ما قرار نمیداد . آنکه قرار داده ، یعنی بودنش اشکال ندارد . اما توجه داشته باشید باید محدود باشد و درچارچوب ضوابط شرعی باشد . نامزدی فقط برای شناخت است،  برای گفتگو است ، برای آشنا شدن است . دقت کنند ، ضوابط شرعی را رعایت کنند . مثل دختر عمه و پسر دایی ، چطور با هم نامحرم هستند ، دید و بازدید هم دارند ، رفت و آمد هم دارند ، مراقب هم دارند. خانواده های متدین اینکار را میکنند و مراقب هم هستند که خدای نخواسته اتفاقی نیفتد.
    ااگر شما دوران نامزدی رابطه برقرار کنید دو حالت دارد یا به ازدواج ختم میشود یا  نمیشود . اگر به ازدواج ختم شود ، شما به عذاب وجدان دچار میشوید و گناه شما را آزار میدهد و بعضی ها در پیامک ها این را گفته اند که رابطه در دوران نامزدی داشتند ، الان ازدواج کرده اند ولی عذاب وجدان آنها رااذیت میکند و پرسیده اند خدا آنها رامی بخشد یا نه . حالا اگر به ازدواج ختم نشود ، بهم بخورد خانم یا آقایی که می خواهند با نفر بعدی ازدواج کنند آن عذاب وجدان و احساس گناهی که دارند ، یک جوری احساس خیانت به همسر آینده را دارند . عزیزان اگر شما پنجاه خواستگار داشته باشید و با هرکدام طبق ضوابط شرعی نامزد شوید هیچ اشکالی پیش نمی آید و هیچ احساس خیانت و گناهی ندارید . حتی اگر تا  بله برون هم پیش رفته باشد شما  هیچ  احساس بدی نخواهید داشت . دختران عزیز ، بدانند که آقایان،  دختران سهل الوصول را خیلی نمی پسندند . لذا دقت کنید . حتی علتی که آقایان می آِیند خواستگاری و بعد از مراحلی که میگذرانند ، می روند و پشت سرشان را نگاه نمیکنند ، همین قضیه است . یعنی شما راه دادی ، رابطه برقرارکردید وآقا نمیتواند به چنین خانمی اعتماد کند . پس دقت کنید . روابطتان در چارچوب دین و ضوابط شرع باشد و بعد از عقد انشاءاله همه محدودیتها برداشته میشود .
  •  
  •  آیا درست است بعضی از خانواده از زمان بعد از خواستگاری تا زمان عقد با رابطه  دختر و پسر مخالفت می کنند ؟
    این از سختگیری های  بی مورد است . همین سخت گیری ها جوانان را به ارتباط های پنهانی می کشاند . پدران عزیز توجه کنسد اسن ها تحت نظارت خودتان هستند و خواستگاری هم انجام شده و این ها می خواهند گفتگو کنند ، شما جلوی همین را هم   می گیرید . دین اجازه داده است . هم در نگاه م هم در کلام اجازه داده است . البته دین توصیه هایی هم می کنم که در هنگام گفتگو در باید باز باشد یعنی قفل نباشد و امکان رفت و آمد هم باشد . در ضمن احتمال خوف افتادن به گناه هم نباشد . اگر این ها باشد اشکالی پیش نمی آید .
  •  از پدرها و مادر ها بخواهید که در جلسه خواستگاری برای دختر ها و پسرها که می خواهند صحبت کنند ، نگهبان نگذارند .
    بله این کار درست نیست . مثلا کوچولویی را می گذارند یا دائم در آنجا رفت و آمد    می کنند  و تمرکز آنها را بهم می زنند . به جوانان اعتماد کنید چون این یک امر مقدس است. بگذارید یک فضای آرام بوجود بیاید . بعضی خانواده ها در صحبت کردن دختر و پسر محدودیت ایجاد می کنند یا برایشان دغدغه درست می کنند . بگذارید حرفهایشان را بزنند . 
    بعد از خواستگاری و قبل از ازدواج چه مدت برای آشنایی کامل لازم است .
    نمی شود زمانی را گفت . چون متفاوت است . در حقوق مدنی می گویند نامزدی یعنی از خواستگاری تا قبل از عقد ، مدت ندارد . انتفاع نامزدی با انتفاع یکی از طرفین است  
    یعنی یکی از طرفین به این برسند که ما به درد هم دیگر نمی خوریم ، نامزدی تمام است
    از نظر آدم ها این قضیه فرق می کند . اگر فامیل و آَشنا هستند مدت زمان کمتر میشود و اگر غریبه باشند ، مدت زمان بیشتر میشود . ممکن است در گفتگو ابهامات زیاد باشد یا یک موقع در جلسه دوم دیگر ابهامی وجود ندارد . راه کارهای غیر از گفتگو وقت گیر است .مثل بازدید پس دادن خواستگاری و رفت و آمد خانوادگی . من به همه توصیه می کنم عجله نکنید این مهمترین اتفاق زندگی شما است . آقای شل و حال دو محقق غربی هستند که کار میدانی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند که یکی ازمهمترین عوامل زندگی های ناموفق ، ازدواج های سریع و ناگهانی بوده است . عجله نکنید . دقت کنید . زمان دست خودتان است . مواردی داشته ایم که در همان جلسه اول به صددرصد توافق هم رسیده اند . توصیه ما این است که شما خواستگاری را به جلسه دوم بکشانید تا ابهامات برطرف شود . ما برای جلسه دوم و سوم هم سوالات مهمی داریم . بعضی ها فقط اصول برایشان مهم است و ما بعدا با بقیه کنار می آییم .  

  •  آیا دختر و پسر می توانند پس از خواستگاری رسمی و نامزدی ، برای شناخت بیشتر ،  با پیامک و چت با هم ارتباط  داشته باشند ؟
    اگر ضوابط شرعی را رعایت می کنند و تحت نظارت والدین هستند و عشق ورزی نمیکنند و قربان صدقه هم نمی روند چه اشکالی دارد ؟ دین ما وقتی اجازه می دهد شما روبروی هم صحبت کنید و به همدیگر هم نگاه کنید البته بدون قصد لذت ، معلوم است اینجا هیچ اشکالی ندارد . ما با ازدواج اینترنتی مخالف هستیم چون تیری است در تاریکی . چون شما هیچی نمی دانید و والدین شما خبر ندارند . بر اساس احساسات انتخاب می کردند . 
    آیا ابراز محبت کردن بعد از خواستگاری اشکالی دارد ؟
    قطعا اشکال دارد . بر اساس فتوی های ما ، هیچ فرقی بین نامحرم و نامزد نیست . تا صیغه محرمیت نخوانده ای ، هیچ فرقی با نامحرم های دیگر ندارند .

  •   آیا  ما بعد از خواستگاری و قبل از عقد ، می توانیم با هم رفت و آمد خانوادگی  داشته باشیم؟
    این یکی دیگر از آسیب ها است و مثل بحث نامزدی قبل از خواستگاری است . البته از یک جهت شبیه آن نامزدی ها است . و از جهتی خیلی فرق می کند . در نامزدی قبلی بحث آبرو ریزی بود ولی در اینجا خانواده ها اطلاع و نظارت دارند و آبروریزی در کار نیست ولی از این جهت که شرایط آدمها عوض میشود ، شبیه آن است . و چقد رما از این لطمه خورده ایم . نامزدی های طولانی را صلاح نمی دانیم و آنرا توصیه نمی کنیم . نهایتا بعد از سه ماه عقد کنید . شما که شرایط را ندارید ، چرا جواب می دهید ؟ شما جواب ندهید .آقا صبر کنند و بعد به خواستگاری بروند و بعد عقد کنند . از یک طرف نامحرم هستند و از طرف دیگر می خواهند بهم دیگر محبت کنند و نمی توانند . بعضی مواقع بعد از دو سال نامزدی شرایط طرفین عوض میشود و خانم ها بیشتر ضرر می بینند
  • سامان امیری بازدید : 134 یکشنبه 16 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

    بخت افراد بسته میشود . آیا صحت دارد و اگر صحت دارد ، برای بازکردن آن چه باید کرد؟

  • در بحث ازدواج مفصل صحبت کردیم بعضی خانم ها درسنین چهارده سالگی می گفتند بخت مرا بسته اند و ما می گفتیم خانم ، شما اصلا وقت ازدواجتان نیست . این یک نکته ای است که کشور ما متفاوت است . ممکن است یک جا پانزده سالگی هم دیر باشد و یک جاهایی بیست سالگی هم هیچ نگرانی ندارند . بفرض اینکه سن ازدواج رسیده و این خانم خواستگار ندارد ، اینکه خانم خواستگاری ندارد نودونه درصد عامل آن بخت بستن و این ها نیست مثلا ممکن است عوامل دیگری دخیل است که خواستگار ندارد . ممکن است خود دختر خانم قصور و تقصیری داشته اند روابطی ، بی تدبیری ، رفتار بدی در شهر کرده اند که دیگران نمیتوانند به آنها اعتماد کنند . گفتیم کسی که میخواهد ازدواج کند ، میخواهد یک خانم عفیف و پاکدامن را به عنوان همسر انتخاب کند. یا نکند خانم  به پدر و ماد ر بی احترامی کرده اند و دل آنها را شکسته اند . عزیزان دقت کنید اگر چنین چیزی است دختر خانم توبه کند . یک مدتی صبر کند و رفتار خود را عوض کند . دل مادر را بدست بیاورد . یک وقت خود دختر قصور نکرده است خانواده شان تقصیری دارند. پدر یا برادر به سمت اعتیاد رفته اند و به سمت خلاف رفته اند . اینجا پدر و برادر باید دقت کنند و ببینند سرنوشت خواهر دست آنها است و خودشان را اصلاح کنند . گاهی خانم  نقص عضوی دارد این هم قابل جبران است . شما سعی کنید استعدادهای خودتان را بروز دهید ، شکوفا کنید ، هر قدر توانمندیهای شما بالاتر برود ، روی نقص شما را می پوشاند . ما کم نداریم ازدواجهای که خانم نقصی داشته اند و یا اصلا زیبایی نداشته اند که رفتند استعدادهای خودشان را شکوفا کردند و با آدمهای خوبی ازدواج کردند و زندگی خوبی هم دارند . گاهی می بینیم محله نامناسبی دارند محله خوبی نیست . پیشنهاد هجرت می کنیم یا هیچ کدام ار این ها نیست . خانم انزوا جو است هیچ جا نمیرود و متاسفانه یک مقدار هم که سن خانم بالاتر میرود این تشدید میشود .  شاید بخاطر نگاهها ، گوشه و کنایه دیگران به محافل عروسی و مولودی و جشن نمی روند . این اشتباه است . شما انزوا جویی کنید دیگران شما را نمی بینند . در محافل سالم شرکت کنید خیلی ازدواج ها در همین محافل صورت میگیرد . دختر خانم را می بینند و سوال می کنند و استارت خواستگاری را می زنند و به ازدواج ختم میشود . گاهی می بینیم خانم همتایی ندارند . داریم خانمی در محیط روستایی که تحصیل کرده و همتای ندارد و کسی نیست که ایشان را بگیرد . خانمی گفته لیسانس دارم و در روستای ما می گویند زن لیسانسه نمی خواهیم . با هم جفت و جور نیستند . شما با رعایت تمام این شرایط اگر محارمی در شهر بزرگ دارید بروید و یک مدت در آنجا باشید به فرض اینکه مزاحمتی ایجاد نشود و مشکلی پیش نیاید. این هم میتواند موثر باشد . خیلی از خانم ها اشتباه میکنند این جور مشکلات را دارند و خواستگار ندارند و این را به حساب بسته بودن بخت میگذارند . اما موردی داشته ایم که شرایط مطلوب نسبی را دارد مانع هم ندارد و مشکلی هم ندارند  و بیست و هفت ساله شده است و یک خواستگار هم نداشته است و فکر میکنند بختشان را بسته اند. اگر شما این جا چنین چیزی را هم احتمال میدهد . مشکل ما این است که الان دنبال رمال و سحر باطل کننده ها میروییم . اگر چنین چیزی هم هست سراغ خدا برویید نه بنده خدا. اگر این بنده رمال این قدر توانایی دارد خدای این بنده این توانایی  ندارد ؟ به خدا توکل کنید . رابطه تان را با خدا محکم تر کنید . در خانه اهل بیت برویید ما در کتابهای دعا دستور العمل هایی داریم در کلیات کتاب مفاتیح الجنان در حاشیه کتاب و در کیات باقی الصالحات عنوان است به جهت باز شدن بسته شده .
    ممکن است دری به طرف شخصی بسته شده فقط برای ازدواج نیست و آنجا یکسری آیات قرآن است آنرا بنویسید و همراهتان باشد . رفتن به سرویس های بهداشتی هم اشکالی ندارد و داخل کیف است نگران نباشید اگر به صلاح شما باشد بخت باز میشود. مثلا داریم برای خواستگار آمدن سوره فلق و ناس و آیه الکرسی و آیه پیجاه و چهار و شش سوره اعراف را بنویسید و بخوانید و ذکر  لااله الاانت سبحانک کنت من الظالمین و نماز جعفر طیار تاکید شده هفته ای یکبار و صدقه دادن و این دستور العمل ها را انجام دهید و اگر به صلاح و مصلحت شما باشد این مشکل حل میشود.
    گاهی اوقا ت میگویند همه این کارها را انجام داده ایم و بخت مان باز نشده ، حالا چکار کنیم . اینها دستور اهل بیت می باشد و بیخود که حرف نمی زنند . عده ای می گویند با این اعمال خواستگار آمده و وارد زندگی شده ایم.
    حالا ممکن است این کارها را کردید و خواستگار هم نیامد و تا آخر عمر هم خواستگار نیامد . این دیگر صلاح و مصلحت شما نبوده است . من بارها عرض کرده ام ما کور هستیم . آینده را نمی بینیم ما ته دیوار را نمی بینیم . چه بسا چه بدبختی ها بخاطر این ازدواج می خواهد شامل حال این خانم بشود که خدا جلوی این بدبختی ها را میگیرد . خدا مرا از یک چیزی محروم می کند حتما خد پاداش آنرا خواهد داد. آیه عسی ان تکرهوا ....چه بسا چیزهایی که شما بد می پندارید و برایتان خوب است و چیزهایی که خوب می پندارید و برایتان بد است . من مواردی را دارم که ازدواج نکرده اند و در رنج و سختی هستند . عزیزان بیایید برنامه ریزی کنید . از لاک خود در بیایید کلاس های هنری بروید . بگویید ، بخندید ، نشاط داشته باشید . وقتی سر در لاک خود فرو ببرید پچ پچ ها بیشتر میشود ، نگاه های معنی دار بیشتر میشود. من خانم هایی را می شناسم سی و چهار ساله که مجرد هستند مثل ده تا مرد فعالیت می کنند ، مسجد و بسیج و قعالیت های اجتماعی و آنقدر با نشاط هستند که کسی فکر نمی کنند ایشان مجرد هستند و ناراحتند . اگر ما یک برنامه ریزی متنوعی داشته باشیم نباید ناراحت باشیم .
  •  
  •  در مورد بسته شدن بخت صحبت کنید و آیا درست است که بخت کسی را می بندند و اگر این طور است ، چطور میتوان آنرا باز کرد ؟
    این موضوع بیشتر در مورد خانم های است که مقداری از سن ازدواجشان گذشته است و تلقی شان این است که بختشان بسته شده است . ما به خانم های عزیز عرض می کنیم که اگر خانمی خواستگار نداشتند بخت او را بسته اند . شاید عللی هست که ایشان خواستگار ندارند . ممکن است که خودشان یا خانواده شان قصوری داشته اند . مراقب مشی و رفتار خودشان نبودندو بعد نکاتی را در روابط اجتماعی رعایت نکرده اند . گاهی می بینید خانواده متدین و مذهبی در محله نامناسبی زندگی       می کنند و این خانواده در این محله هم کفو ندارند و هم کفو آنها در محله دیگر است و آنها به این محله نمی آیند . چون محله خوب و مناسبی نیست . در مواردی این دختر خانم خودشان را عرضه نکرده اند به این معنا که خودشان را حبس کرده اند . هیچ کدام از موارد بالا نبوده ، خانم خودش را مبحوس کرده است . خودشان را در محافل مربوطه نشان نمی دهند که اتفاقا بیشتر عامل ازدواج ها در این محافل است . شما خانم محترمی هستید و ویژگیهای خوبی هم دارید . خوب دیگران که علم غیب ندارند . شاید جوانانی در آشنایان داشته باشند ولی هم کفو هم نباشند . و غریبه ها هم که علم غیب ندارند . یکی از زمینه جدی ازدواج ا همین محافل خانم هاست . مادر بزرگواری هستند جوان دم بخت دارند می خواهد ازدواج کند .معمولا در این مواقع مادرها جست و جو می کنند و دقت میکنند . و خانم محترمی را در این محافل می بینند و سراغ می گیرند و سوال می کنند که مجرد هستند یا نه ؟ و وقتی می بینند شرایط اولیه را دارند اقدام می کنند . حالا ممکن است هیچ کدام از موارد بالا را که ، گفتیم نباشد و برای خانم تابحال خواستگاری نیامده است . ممکن است از علل ناشناخته باشد . ما که همه علت ها را نمی دانیم .علم ما محدود است یک عللی در جهان است که برای ما ناشناخته  است . پس ما نمی دانیم چیست . اصلا خدا صلاح نمیداند . به صلاح و مصلحت ما نیست . در پیامک ها خانمی گفته اند : همه شرایط اعم از زیبایی و تدین و خانواده و شرایط مالی خوب را دارند ولی تابحال اصلا خواستگاری نداشته اند  .شاید به صلاح و مصلحت شما نباشد . دید ما محدود است . ما فقط جلوی پایمان را می بینیم . ما این طرف دیوار هستیم ، آن طرف دیوار را نمی بینیم . خدای مهربان آن بالا است و دو طرف دیوار را می بیند . او می بیند در این مسیر مانعی است و الان به صلاح نیست . شاید دو سال دیگر صلاح باشد . و مانع برداشته شود .
    آیه قرآن داریم : عسی ان تکرهوا شئ و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شراً . چیزی که شما زشت می پندارید برای شما خوب است و چه بسا چیزی را که شما خوب می پندارید و برای  شما بد است .        
    شما دوست دارید ازدواج کنید ولی خواستگاری ندارید . این خواستگار به نفع شما نیست . و تو نمی دانی . از کجا معلوم که اگر شما الان ازدواج بکنید نطفه ای از شما منعقد بشود که جهان را به آتش بکشد . آیا شما این را دوست دارید . این را فقط خدا می داند و شما نمی دانید . مواردی داشتیم که خانم می گفتند : ای کاش ازدواج نمیکردم و نطفه ای منعقد نمی شد . حالا شاید یکی می گوید من فکر می کنم بختم بسته شده است . ما فرض را بر این می گذاریم که بخت شما بسته شده است . چه لزومی دارد شما برای باز کردن بخت پیش مخلوق خدا برویید . که باید پولهای هنگفتی را صرف کنید . خانمی گفته بودند من بیش از یک میلیون تومان خرج کرده ام ولی هنوز نتیجه نگرفته ام . خدا کند در این جور ارتباطات فقط ضرر مالی باشد . مکرر داشته ایم که سوء استفاده هایی از این خانم شده است . به همین عنوان بخت باز کردن . عزیزان دقت کنید . چرا سراغ خدای بزرگ نمی روید ؟ آن خدایی که قادر مطلق است . من می گویم : اگر بنده خدا می تواند بخت شما را باز کند خدایی که بنده را خلق کرده نمی تواند . سراغ خدا بروید . به درگاه خدا تضرع کنید . و حتما بگوببد اگر به صلاحم است و تو صلاح میدانی این کار بشود . در دعا داریم که بگویید : خدایا این کار ار بن اگر به صلاح من است . شیخ عباس قمی (ره) در کتاب باقیات الصالحات در حواشی کتاب این عنوان را پیدا کنید به جهت باز شدن بسته و موضوع کلی است و به آن عمل کنید و اگر صلاح باشد بخت شما باز می شود . و بدانید اگر خدا شما را از یک نعمت الهی محروم خواهید شد حتما پاداشی را به شما خواهد داد .
  • دختری هفده ساله هستم و کسی به خواستگاری من نیامده ، می ترسم بختم بسته شده باشد ؟
    خیر بخت شما بسته نشده است . شما هنوز در ابتدای راه هستید هنوز خیلی خانواده ها سراغ شما نمی آیند چون وضعیتتان مشخص نشده است . خواستگاری دختران معمولا از پایان دوره متوسطه شروع میشود که یا دانشگاه می روند یا در خانه می مانند و و از اینجا شروع میشود .خیلی فرصت دارید و بخت شما بسته نشده است . 
       
    در مورد بسته شدن بخت کتابی را معرفی کنید .
    گفته بودیم نیامدن خواستگار معنایش بسته شدن بخت نیست . حالا اگر رسیدید که بختتان بسته شده است . چرا به سراغ انسان ها می رویید ؟ به سراغ خدایی برویید که انسانها را خلق کرده است و دعا کنید . دین ما راه کارهایی دارد . مرحوم عباس قمی کتابی بنام مفاتیح الجنان دارند که متدینین آن را دارند. در تمام مساجد هم پیدا میشود . همان کلید بهشت است . یک متن و یک حاشیه دارد . در حاشیه هم مطالبی هست . این حاشیه کتاب بنام باقیات و صالحات است و هر دو فهرست دارد . در فهرست عنوان به جهت باز شدن بسته شده را پیدا کنید . بر اساس روایات دستورالعملی در آنجا است و اگر بسته شدن بختی بوده ، مطمئن باشید مشکل حل میشود . و بخت شما باز میشود . اگر باز نشد دیگر بحث بخت نیست . و مسائل دیگری است که قبلا مطرح کرده ایم .

  • دختر بیست و سه ساله ای هستم که هیچ خواستگاری ندارم و فکر می کنم بختم بسته شده است . چه کار باید کرد ؟
    خواستگار نداشتن یک خانم الزاما بسته شدن بخت او نیست . بعضی مواقع به سن ازدواج رسیده اند و گاهی موارد اصلا به سن ازدواج نرسیده اند و دغدغه دارند . از تهران موردی را داشتیم که خانم پانزده ساله می گویند من خواستگار ندارم و فکر     می کنم بختم بسته شده است . دختر خانم شما هنوز وقت ازدواجتان نشده است . چطور بختتان بسته شده است . شما در کلان شهری زندگی می کنید که سن ازدواج خیلی بالاتر است . حالا وقت ازدواج شما رسیده ولی خواستگاری ندارید این می تواندعلت های زیادی داشته باشد یکی از علت ها بسته شدن بخت است ولی بیشتر موارد علل دیگری است . خانمی که باور کرده اند که بختشان را بسته اند ، قطعا روی عملکردشان هم اثر می گذارد چون عمل ما پیامد فکر ماست . شما فکرتان این است و روی عملتان اثر می گذارد و بگونه ای عمل می کنید که دیگر برایتان خواستگار نمی آید . در حقیقت شما خودتان یک جورهایی خواستگارانتان را رد می کنید . این فکر را اصلاح بکنید . خواستگار نداشتن عللی دارد . یک قصور و تقصیر خود دخترخانم . ممکن است یک رفتار غیر اخلاقی و یک رابطه خلافی داشته اند و خطایی کردهاند و الان لو رفته و همه می دانند . خوب حالااینخانم نباید ازدواج کنند. ما توصیه  می کنیم که توبه کنند و خود را اصلاح کنند و وقتی دیگران می بینند شما خود را اصلاح کرده اید ، خواستگار می آورند . دوم اینکه دختر خانم قصور و تقصیر ندارند بلکه خانواده قصور و  تقصیری کرده است . پدر و برادر به راه خطایی رفته اند به را ه اعیاد رفته اند یا جرمی را مرتکب شده اند یا رفتار نابهنجاری دارند . ما به خانواده می گوییم خودتان را اصلاح کنید . این دختر شما چه گناهی کرده است . سوم اینکه خانم نقص عضوی دارد . خانم متدین و مومن و خانواده خوبی هم دارند ولی خانم نقص عضو دارد یا اصلا ضعف زیبایی زیادی دارند یعنی از نظر زیبایی سطحشان خیلی پایین است و خواستگار ندارند . خوب چه کار کنند ؟ ما توصیه می کنیم که روی خودشان کار کنند و توانمندی هایشان را بروز بدهند . استعدادهایتان را بروز بدهید . در مقوله علم و هنر و ورزش و صنعت که این ها نقص شما را می پوشاند و خیلی از آقایان را داشتیم که چون خانم ویژگی بارزی داشته ولی زیبایی نداشته ، به خواستگاری خانم رفته است . چهارم اینکه خانواده در محله نامناسبی زندگی می کنند . ما می گوییم هجرت کنید . بعضی ها میگویند : شما از مشکلات مالی خبر ندارید . بنده خبر دارم ولی باید ببینید چه چیزی مهم تر سات . مثلا الان شما در خانه صدمتری در محله نامناسب زندگی می کنید . بروید و در یک محله مناسب و خانه پنجاه متری زندگی کنید تا این مشکل حل شود . این هجرت ترجیح دارد . هجرت بار مثبت دارد . منظور ما محله بالا شهر و پایین شهر نیست . منظور ما محله فساد است که مثلا معروف به بدنامی است . علت دیگر انزواجویی خانم است . خانم خودش انزواجو است و در مجالس حاضر نمی شود و بعضی خانواده ها می گویند دختر خانم را نباید کسی ببیند . این اشتباه است . ممکن است آشنایان شمارا بشناسند ولی در میان آنها جوانی هم کفو شما نباشد ولی د رمجالس این طور نیست و خانم باید خودش را در این مجالس ارائه کند . یا ممکن است دختر خانم در جایی باشند که کفو ندارند . خانم تحصیل کرده ای هستند که در روستا زندگی می کنند . باز باید هجرت را پیشنهاد کنیم . در ضمن اگر برای دختر مشکلی پیش نیاید ، مدتی کنار یکی از نزدیکانتان زندگی کنید . و این زمینه آمدن خواستگار را هموار می کند . در این زمینه خرافات زیاد است . اینها جزء آسیب های ازدواج است و باید به آن توجه کنیم .
  •  آیا دعاهای بخت گشایی موثر است ؟
    حالا اگر خانمی هستند که همه شرایط مطلوب را دارند و مشکلاتی را که گفتیم ندارند ، و خواستگار هم ندارند ، میتوانیم بگوییم شاید بخت آنها بسته شده است . البته بنده 95 درصد نداشتن خواستگار را همان مشکلاتی را که گفتم می دانم ولی ممکن است 5 درصد علت نداشتن خواستگار بسته شدن بخت است . و باعث تعجب است که بعضی ها پیش بنده خدا می روند که مشکل را حل کنند . علاوه بر اینکه باید هزینه ای را صرف کنید ، جواب درستی هم نمی گیرید . ما برای بخت گشایس دعاهایی داریم . ما می گوییم سراغ خود خدا بروید . ما در کتاب دعا راه کار داریم . کتاب مفاتیح الجنان از مرحوم آقا شیخ عباس قمی داریم که این کتاب حاشیه دارد صفحه 553 مراجعه کندی . عنوانی دارد بنام به جهت باز شدن بسته شده . در آنجا دعاهایی هست که باید بنویسد و همراه خود داشته باشید . می توانید در کیف های کوچک و به گردنتان بیندازید و برای دستشویی رفتن هم منع ندارد.  دو آیه اول سوره فتح ، کل سوره نصر ، آیه 21 سوره مبارکه روم ، آیه 23 سوره بقره ، آیه 11و 12 سوره قمر ، آیه 25 تا 28 سوره طه و آیه 91 سوره کهف ، این ها را بنویسید و آنجا نوشته شده : هللت ُ یعنی گشودم فلان بن فلان بنت فلان اگر شما احتمال می دهید چه کسی بخت شما را بسته اسم او را بنویسد و بعداسم پدرش را بنویسد و در آخر اسم خودتان را بنویسید . اگر به صلاح شما باشد  بخت شما باز میشود . کلا برای گشایش مثلا گشایش کار هم راه کار داریم. مثلا سوره فلق و ناس و آیه الکرسی را دخترخانم ها باید زیاد بخوانند . آیات 54 تا 56 سوره اعراف و آیات 75 تا 82 سوره یونس که این سوره را هم می گویند : بنویسد و همچنین در قنوت ربنا را بخوانید و حسنه را به نیت داشتن همسر خوب بخوانید . و دیگر اینکه زیاد صدقه بدهید .
  • تعداد صفحات : 14

    اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 140
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 65
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 73
  • بازدید ماه : 65
  • بازدید سال : 515
  • بازدید کلی : 48,770