loading...
اندیشه های دینی
سامان امیری بازدید : 161 شنبه 29 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
  •  در جایی شنیده ام که پیامبر فرموده اند : در امر ازدواج از زن سبزه ی مزلبه پرهیزکنید . لطفا در این باره توضیح دهید . 

  • تعبیری داریم که حضرت رسول (ص) فرمودند : ایاکم و خضراءُ الدمن . از سبزه مزلبه بپرهیزید . یعنی گل خوشگلی که در مرداب روییده است . صحابه سوال کردند خضراءالدمن کیست  ؟ آقا فرمودند : خانم زیبارویی که در خانه آلوده بزرگ شده و رشد کرد ه است . حالا چرا تاکید می کنند آقای مومن با این خانم ازدواج نکند ؟ چون محیط تربیتی ، ژن ، وراثت ،کانون خانه روی شخصیت آدمها  اثر می گذارد . و این واقعیت است همان روش الگویی خانواده است . ما خودمان هر چه داریم از پدر و مادر مان داریم .  حالا اینجا دو حالت وجود دارد . حالا یک وقت ، دختر خانم زیبارو  که در محیط آلوده رشد کرده خودش هم آلوده است و تیپ آنها است . به آقای مومن تاکید شده با این خانم ازدواج نکند . پس بنده خدا چه کار کند ؟ او ازدواج نکند ؟ چرا با همتای خودش که آلوده است و مثل خودش است ازدواج کند . اما سوال مهم این است که دختر خودش خوب است و    خانواده اش هم خوب است ، اینجا منعی نداریم . ممکن است ایشان در یک محیط آلوده بزرگ شده اند ولی خودسازی کرده اند . و روی خودشان کار کرده اند و توانسته اند مشکل خودشان را حل کنند . حتی اگر ژن هم تاثیر گذاشته است ما میتوانیم با تربیت و خودسازی میتواند بر ژن حاکم بشود . اثر آن را از بین ببریم . و اگر دغدغه این باشد که هنگام منعقد شدن نطفه پدر حال سکر بود ه و یا مادر در زمان انعقاد نطفه در فکرهای آلوده بود ه است این مشکل را هم میشود با ذکر و قرآن ، دعا ، ریاضت حل کرد . آسیه در خانه فرعون آسیه شد . ما با این خانم مخالف نیستیم ولی اینجا مسئله کفویت خانواده ها پیش می آید . خانواده های دو طرف با هم همتا نیستند لذا باز هم توصیه می کنیم خوب است با این خانم هم آقای ازدواج کنند که خودشان خوب هستند ولی خانواده خوب و مطلوبی ندارند . 

  • آیا در ازدواج با زن خیلی زیبا ممکن است ،  مشکلی پیش بیاید ؟

  • این بستگی به خانم دارد که چه جور خانمی هستند . اگر خانم متدین به معنای واقعی باشند و زیبایی را ابزار امتحان الهی می دانند . ایشان اگر این را بدانند خودشان را در مقابل نگاه های هوس آلود در مقابل طمع های هوسبازان مراقبت خواهند کرد . و جلوی انحرافات را می گیرند و وقتی مرد ایشان می بینند  خانمشان این جوری است دغدغه ای ندارند . خانم ها یک ویژگی خودنمایی دارند اگر خانم زیبا بخواهد از این ویژگی در مقابل نامحرم استفاده کند خیلی مفسده ایجاد می کند . ایشان مراقب خودشان هستند و خودشان را به نمایش نمی گذارند . و مفسده هم ندارد . دچار غرور هم نمیشوند و به مردشان هم فخر فروشی نمی کنند . این مسائل ممکن است برای آقای خیلی زیبا هم باشد . گاهی متاسفانه این ها است که مشکل درست می کند . من معتقد هستم که اگر خانم متدین باشد و این ها را رعایت بکنند مشکلی پیش نیم آید . البته من دو تا توصیه به دو گروه از خانم ها و آقایان بکنم . به آقایانی که غیرت زیادی دارند و روی این قضایا حساسیت دارند من توصیه می کنم با خانم خیلی زیبا ازدواج نکنند . و خانم هایی که حس تملک در آنها خیلی قوی است با آقایی که خیلی خوش تیپ  ازدواج نکنند . مشکلات بعدی بوجود می آید و آرامش از زندگی شان سلب میشود . در این بحث هم همتایی را درنظر بگیرید .
  •  آیا رسول خدا (ص) فرموده اند : با مسلمان غیر از کشور خودتان ازدواج نکنید ؟

  • خیر این را نفرموده اند . شاید آن مطلب را می گویند که پیامبر فرمودند : تیره با سفید ازدواج نکنند . ولی اگر غیر ایرانی و مسلمان و همسایه ما باشد اشکالی ندارد . اگر در دین هم باید همتایی باشد تا مشکل کمتری داشته باشیم .

 

  •  میخواهم با دختری ازدواج کنم که از لحاظ قد و قامت خیلی از من کوتاه تر است این اشکال دارد ؟

  • اینکه خانم از آقا کوتاهتر باشد خوب است و چشم نوازتر  است . ولی این ها خیلی مهم نیست . این ها چیزهای سلیقه ای است . مطلوب این است که خانم قدری از آقا کوتاه تر باشد . حالا اگر کسی به خواستگاری رفت و همه شرایط مهیا بود ، دیگر هم سطح بودن و کوتاه و بلندی خیلی مهم نیست و اینها کاملا سلیقه ای است . عرضم این است که فاصله خیلی زیاد نباشد . اینکه آقا خیلی قد بلند و خانم خیلی قد کوتاه هم خوب نیست اینجا کفویت هم باید باشد . اینکه می گوییم مهم نیست فاصله های کم را می گوییم که خیلی به چشم نمی آید . اگر فاصله زیاد باشد باهم جفت و جور نیستند . و اگر خانم خیلی قد بلند باشد و آقا خیلی قد کوتاه ، بیشتر باهم جفت و جور نیستند . این طور به شما بگویم که وقتی مردم شما را با هم   می بینند ، مورد توجه قرار نگیرید و مورد پچ پچ قرار نگیرید . این پچ پچ ها و نگاه های معنی دار ممکن است شما را ناراحت کند . حالا ممکن است کسی بگوید من حساس نیستم . و هیچ حساسیتی ندارم . من مورد داشته ام که فاصله زیاد بوده ولی حساس نبوده اند . در روانشناسی داریم افرادی که آستانه حساسیتشان بالا است . و به این جور چیزها حساسیت ندارند . خوب اگر شما این طور هستید و از تکه پرانی ها و پچ پچ ها و نگاههای دیگران ناراحت نمیشوید ، اشکالی ندارد و این فاصله برای شما مهم نیست . این کاملا سلیقه ای است . ولی نکته ای که مهم است این است که دختر ها و پسرهای عزیز ممکن است الان شما عاشق و معشوق شده اید و بهم دل داده اید و این تب عشق است که نمیگذارد شما به این نکته فکر کنید . و می گویید اشکالی ندارد . من کسانی را عرض می کنم که عقلایی تصمیم گرفته اند و گفته اند اشکالی ندارد . 
      
    آیا ازدواج دو نفر از دو شهر مختلف مشکل ایجاد می کند ؟

  • اگر منظورشان از دو شهر دو فرهنگ متفاوت و فاحش باشد ، قبلا عرض کردیم که تشابه فرهنگی بهتر است ولی اگر می خواهند با دو فرهنگ متفاوت ازدواج کنند اول باید دو تا کار انجام دهند . یکی این که فرهنگ را بشناسند که موقع خواستگاری شوکه نشوند و دیگری اینکه قدرت انطباق داشته باشند . اگر کسی این قدرت انطباق را ندارد ما توصیه می کنیم این کار را نکنند . ولی اگر منظور این است که دو شهری هستند که دو فرهنگ متفاوت ندارند و یا خیلی فرهنگ هایشان با هم فرق ندارد.این کاملا سلیقه ای است . ما در اینجا نمیتوانیم حکمی بدهیم . آدمها با هم فرق دارند . ما آدمهایی را داریم که می خواهند با فرهنگ متفاوتی ازدواج کنند تا این بهانه ای بشود که با شهر و استان دیگری آشنا بشوند . تا سالی چند بار به مسافرت بروند . ما اینجا حرفی نداریم. ولی کسانی هستند که برعکس همین مسافرت رفتن را سخت می دانند و هزینه آن هم برایشان مهم است . یا ممکن است وقت برایش مهم است .این ها سلیقه ای است . دو نکته مهم عرض می کنم . دخترانی که می خواهند با شهر دیگری ازدواج کنند ببینند چه روحیه ای دارند و چقدر مامانی هستند ؟ چقدر با مادر ارتباط عاطفی دارند ؟ چقدرمی توانند دوری مادر را تحمل کنند . الان احساس بر شما غالب میشود و ممکن است بگویید:  مشکلی ندارد . ولی ببینید چه روحیه ای دارید و فردا دلتنگی نکنید . این برای خانم ها است و اگر روحیه تان این جوری نیست ، من شهر های دور را صلاح نمی بینم  و به آقایان هم عرض می کنم ، الان که شما شرط را قبول می کنید که در شهری که زن گرفته اید بمانید ، نکند فردا پشیمان بشویید . بعد بخاطر پدر و مادر پیرتان زیر قولتان بزنید و در آن شهر نمانید . حتی موردهایی داشته ایم که شرط ضمن عقد هم بوده است ولی نتوانستند به قولشان عمل کنند  سعی کنید در این مورد هم ، هم کفو و همتای خود را انتخاب کنید .
  • خانم بیست و هفت ساله ای و پزشک هستم و ملاکم برای ازدواج این است که همسرم هم پزشک باشد . خواستگاری دارم که همه موارد را دارد ولی پزشک نیست چه کار باید بکنم ؟

  • البته اگر ایشان هم پزشک باشند خیلی بهتر است و خیلی از مشکلات کم میشود . همدیگر را بهتر درک می کنند و فکر هماهنگ دارند و خیلی خوب است . و از زیر و بم شغل همدیگر خبر دارند . مثلا در یک فصلی بیمار بیشتر است و خانمی که مطب دارد و سرش شلوغ است و حتی ممکن است تا نیمه های شب هم بماند ، اگر طرف پزشک باشد این ها را می داند و دیگر مشکلی پیش نمی آید . پیامک هایی داشتیم که همسرم می گوید : من کشیک هستم ولی من باورم نمیشود . خوب دیگر این مشکلات را ندارند . بحث شیفت ها و کارها ی ضروری هم حل میشود . ولی ایشان می فرمایند:  بیست و هفت سال دارند و من برای سن ایشان دغدغه دارم که اگر ایشان بخواهند روی شغل اصرار کنند فرصت ها را از دست بدهند . ممکن است پزشک بیاید و شرایط شما را نداشته باشد ولی اگر این آقا تمام شرایط را دارد خوب است . درست است شما تحصیل کرده هستید و در مقابل کسانی که تحصیل نکرده اند ، فرصت های بیشتری دارید ، ولی خودتان مشکلات بارداری در سنین بالا را  می دانید . پس بر این شغل اصرار نورزید . 
  •  من برای شناخت طرف مقابلم سردر گُم هستم و نمی دانم چطور بفهممم ، هم کفو هستیم یا خیر ؟

  • لازمه اش این است که شما اول خودتان را بشناسید . چه خانم و چه آقا . یعنی ویژگی های و حساسیت های خودتان را بشناید . نقاط مثبت و منفی و نقاط ضعف خودتان را بشناسید . تیپ شخصیتی خودتان را بشناسد. آیا تیپ شخصیتی درون گرا هستید یا    برون گرا . این خیلی مهم است  دیگر شناسی در خودشناسی است . اگر می خواهید درست انتخاب کنید ، خودتان را بشناسید . اگر شما می خواهید کفش بخرید تا شماره کفشتان را ندانید ، نمی توانید کفش بخرید . ازدواج هم همین جور است . تا خودتان را نشناسید ، سردرگُم هستید که چه جور آدمی را انتخاب کنید .
  •  دختری بیست ساله هستم و می خواهم با فردی ازدواج کنم که به من گفته پیش خانواده اش بی حجاب باشم . چه کار باید کرد ؟

  • ممکن است آقا خودشان به حجاب اعتقاد دارند ولی خانواده شان نمیتوانند یک فرد چادری را بپذیرند . حالا آقا می گوید جلوی خانواده من بی حجاب باش . آیا میشود یک فرد محجبه بعد از چند سال داشتن حجاب ، آن را کنار بگذارد . این حاکی از تفاوت فرهنگی جدی است . و به اینجا ختم نمیشود و کلی مسائل جانبی دیگر هم دارد . مثلا شما مرد متدین را انتخاب کرده اید . ولی با خانواده اش چه کار می کنید . اگر واقعا شما معتقد هستید ، از این ازدواج بگذرید . با کسی ازدواج کنید که حجاب شما را دوست داشته باشند . شما هم کفو خود را انتخاب کنید .
  •  خواستگاری دارم که از هر نظر خوب است ولی ساده لوح است و هر جا صحبت می کند او را مسخره می کنند . چه کار باید بکنم ؟

  • من تصور می کنم هوش بهر(بهره) شان پایین است . نوع هوش بهر ما انسانهای متوسط صد است و هفتاد هم داریم . که به این ها ، آدمهای مرزی میگویند یعنی مرز بین آدمهای سالم و عقب مانده . ما افراد ساده لوح را افراد  مرزی می نامیم . این نکته مهم است . ما در آمیزه دین داریم که در هوش بهر ه هم همتای هم باشید . امام صادق (ع) فرمودند:  خانم فرهیخته باید کنار مرد فرهیخته قرارگیرد  در دین ما گفته اند : با این جور آدمها ازدواج  نکنید زیرا مصاحبت با این ها بلا است و فرزندش ضایع میشود . روی ژنتیک و وراثت و تربیت اثر می گذارد . همتایی در هوش را جدی بگیرید . هوش بهر پایین خودش را در خواستگاری نشان می دهد . البته هرکس که مورد استهزاء قرار     می گیرد و هرچه به او می گویید باور می کند ، هوش بهر پایین ندارد .
  •  من می خواهم خواستگاری بروم و جواب منفی نشنوم . باید چه کار کنم ؟

  • باید جایی بروند که جواب منفی نگیرند . حالا اشکال ندارد جواب منفی هم بگیرند. شما چند بار خواستگاری بروید . یکی از آسیب های ازدواج ، برخورد بعد از شنیدن جواب منفی است . عرض من این است که جایی بروید که احتمال شنیدن جواب منفی کم باشد یعنی به شان خودمان توجه کنیم . ما روایت داریم از علی (ع) : انسان عاقل چاره ای ندارد که به شأن خودش نگاه کند . نمره ی  شأن من ده است . نباید به خواستگاری خانمی بروم که شأن ایشان پنجاه است . چون قبول نمی کنند و من سرخورده می شوم حتی من توصیه می کنم که به جایی بروید که از نظر معنوی از شما بالاتر باشد عیبی ندارد ولی فاصله خیلی زیاد نباشد و در مادیات هم به سراغ کسی بروید که خیلی از شما بالاتر نباشد . در انتخاب دقت کنید و اگر جواب منفی شنیدید ، این جواب برای شما نقص بحساب نمی آید .  البته برای خانم مهم نقص بحساب نمی آید .


  •  همتایی فرهنگی دختر و پسر درازدواج چقدر اهمیت دارد ؟

  • همتایی فرهنگی ، علاوه بر اینکه برای پسر و دختر مهم است در مورد خانواده های آنها هم صدق می کند . در ایران دختر و پسر با هم ازدواج نمی کنند ، خانواده ها با هم ازدواج می کنند . همتایی خانوادگی خیلی مهم است . یک موقع اختلاف خرده فرهنگ است . این ما را نگران نمی کند . ولی یک موقع اختلاف فاحش و جدی است . این اختلاف فرهنگی است .  اختلاف فرهنگی یعنی اختلاف در آداب و رسوم و لهجه و ملیت  . خانواده ها نباید از این نظر خیلی با هم اختلاف داشته باشند. در ازدواج مشکل برایشان ایجاد می شود . حتی د رمقدمات ازدواج  و عروسی هم برای آنها مشکل ایجاد میشود . بعد از ازدواج مشکلات بیشتر میشود . این تنوع و تعدد فرهنگی که ما داریم خیلی جالب است . ما مناطقی در کشورمان داریم که به دختر جهیزیه نمی دهند . این مهم است . مثلا آقایی به دختر خانمی در دانشگاه علاقمند شده اند و بعد فهمیده که به دختر خانم جهیزیه نمی دهند . خوب این برایش سخت است و یا چند تکه بزرگ جهیزیه را باید آقا بخرد و یا در خرید عروسی آقای داماد باید برای خانواده عروس هدیه بخرد و یا از داماد شیربها می گیرند و این ها مهم است . بعضی ها در شب عروسی دچار مشکل شده اند . آدابی داشته اند که باعث اختلاف دو خانواده شده است . این اختلافهای فاحش را جدی بگیرید . اگر واقعا می خواهید با این وضعیت ازدواج کنید دو نکته را در نظر بگیرید . اول اینکه آداب آنها را بشناسید و دیگر اینکه ببینید قدرت انطباق دارید یا نه ؟ شاید هم کسی باشد که بتواند با آنها زندگی کند . حتی لهجه و زبان هم خیلی مهم است . ما اختلاف بیشتر در دو کشور مختلف داریم . مثلا عطسه با صدای بلند در فرانسویان خیلی زشت است ولی در کشور ما زشت نیست . در فرهنگ ما وقتی پدر فرزندش را توبیخ می کند می گوید : سرت را پایین نگه دار خجالت نمی کشی به من نگاه می کنی . ولی در کشورهای دیگر به فرزندشان می گویند : به چشمهای من نگاه کن . خجالت نمی کشی سرت را پایین می اندازی . در تاجیکستان وقتی کسی اشتباه  می کند می گویند شما غلط کردید و اصلا جمله زشتی نیست . اینها بخاطر اختلاف فرهنگی است . من در تاجیکستان به خانم ه ا درس می دادم .خانمی د رآخر درس به من گفت : استاد شما غلط کردید ومن گفتم : خیر شما درس را مطالعه کنید و فردا بیاید که ببینیم من غلط کردم یا شما غلط کردید . فردا آمد گفت : استاد من غلط کردم . ما دریک شهرستانی رسیدیم و از آقایی آدرس پرسیدیم . ایشان گفت : مستقیم می روید و بعد قرش می دهید به این سمت . ما ناخودآگاه زدیم زیر خنده و  ایشان ناراحت شد و گفت مگر من چه گفتم که خنده دار بود ؟ بعد فهمیدیم که دراینجا  قر دادن  یعنی  پیچیدن . گاهی اختلاف فرهنگی ، فرهنگ کُرد و ترک و فارس نیست . گاهی دو خانواده در یک محل زندگی   می کنند و با هم اختلاف فرهنگی دارند که منشأ آن اعتقادات و دین است . الان خانم و آقا تهرانی هستند و در یک منطقه تهران هستند ولی اینها با هم اختلاف فرهنگی دارند که منشأ آن اعتقادات و دین است . یک خانواده معتقد به ارزش های دینی و یک خانواده غیر معتقد . این افراد خیلی مراقب پوشش خود نیستند مراعات نگاه  را نمی کنند اینها با محرم و نامحرم شوخی می کنند . جالب است با هم دست می دهند. در مواردی مشروبات الکلی مصرف می کنند . ماهواره را به شکل غلطش استفاده می کنند . حالا دختر خانم و آقا پسر هم تیپ هم هستند ولی خانواده هایشان این جوری هستند . اینهم مشکل ایجاد می کند . این خانواده ها بعدا می خواهند با هم ارتباط داشته باشند . طرفی که مقید به این ارزش ها است ، رنج می برد . اگر دو تا خانواده همتای هم باشند با هم خوب و خوش زندگی می کنند ولی یک طرف مقید باشد مشکل درست میشود .
  •  اصالت خانوادگی یعنی چه و آیا باید اصل همتایی در آن رعایت بشود ؟ 

  • اصالت خانوادگی یعنی سلامت نفس خانواده . یعنی خانواده ی صالح و خوش نامی باشند . هر چقدر گستره ی این خوشنامی بیشتر باشد و نسل های پی در پی آنهاهم خوش نام باشند ، اصالت بیشتر میشود . به آن خانواده ی اصیل تر می گوییم . این ویژگی خانوادگی در اصل همتایی برای همه نیست . این برای کسی است که خودش اصیل است . آقایی هستند که خانواده شان اصیل است ، سلامت نفس دارند ، صالح و خوشنام هستند و نسل های قبلی شان هم این ویژگی ها را دارند و این آقا می خواهد ازدواج کند  . توصیه این است که با خانمی ازدواج کند که او هم خانواده اش اصالت داشته باشد . نکته اش این است که اگر آقا آدم اصیلی است . اگر با خانمی ازدواج کند که او هم اصیل باشد فرزندان اصیلی خواهند داشت . می دانید که ژن اثرگذار است ، محیط و تربیت مهم است . امام صادق (ع) : در یک مکان صالح ازدواج کنید . چون عرق یعنی ژن اثرگذار است . یک جوان سالم و صالح اگر با یک خانمی که خانواده اصیلی ندارد ولی  خودش خوب است بخواهد ا زدواج کند ، میگویند با او ازدواج نکنید . رسول اکرم    می فرماید : با دختر خوب که در یک محیط ناسالم رشد کرده است ازدواج نکنید .  البته قبلا گفته بودیم دختر زیبا رو که این صحیح نیست . دختر خوب مناسب تر است . آقای که شما اصیل هستی این دختر خانم همتای شما نیست . زیرا مشکلات ایجاد میشود . یکی اثر ژن است . یکی سرکوفت های بعدی است و دیگری اینکه خانواده ها است که اختلاف فرهنگی ایجاد میشود . حالا این دختر خانم میتواند با آقا پسری که خانواده ی خوبی ندارد ولی خود آقا پسر خوب است ازدواج کند . این بهتر است . حالا آقای اصیل می خواهد با خانمی ازدواج کند ، برود ببیند برادر خانم کیست ؟  در عرف داریم : بچه  به دایی اش می رود ولی این روایت دین دارد . رسول اکرم می فرماید : می خواهید ازدواج کنید در انتخاب دقت کنید که زیرا دایی جایگاه یکی از دو والد را دارد . یعنی اولویت اول پدر و مادر است و اولویت بعدی دایی است . در مورد خاله هم فرموده اند . زنان بچه هایی که بدنیا می آوردند شکل برادر و خواهر خودشان است . من همیشه به اصل همتایی معتقد هستم . اینکه حتما باید جزء وکیل یا وزیر باشند تا با اصالت باشند درست نیست . ما اصالت را سلامت نفس ، دوری از گناه ، صالح بودن و خوشنامی   می دانیم .

  • پسر بیست ساله ای دارم که می خواهد با دختری که همتای ما نیست و از نظر فرهنگ خانوادگی بهم نمی خوریم ازدواج کند . وظیفه ی من چیست و چگونه می توانم او را منصرف کنم ؟ 

  • این ها اینها عشق های دروان نوجوانی است . و کاملا احساسی است و هیچ منشا عقلانی ندارد . نگرانی من این است که این عشق های ایجاد شده به ازدواج منتهی بشود . دغدغه ی ما این است که دو تا خانواده دچارمشکل میشوند . شما بعنوان مادر که دلسوز هستید باید تا آنجا که راه دارد مانع این کار بشوید . البته من خیلی به خانواده ها گفته ام که در ازدواج سخت نگیرید و با دلیل بیخودی مانع ایجاد نکنید . در اینجا مجبور هستم بگویم تا آنجا که می توانید مانع بشوید چون این ها متوجه نیستند و چقدر داشته ایم که پدر و مادر مانع نشده اند و بعدا این جوان از آنها گله کرده که من عاشق بودم و      نمی فهمیدم ، شما که عاشق نبودید ، چرا جلوی من را نگرفتید ؟  توصیه میشود که مانع بشوید ولی برخورد باید حساب شده باشد . اشکال این است که این جور وقتها برخوردها درست نیست . اولا آرامش خودتان را حفظ کنید . باید با آرامش برخورد کرد . حساسیت نشان ندهید . خیلی ها حساسیت نشان می دهند بویژه خانواده های مذهبی که با این جور ازدواج ها مخالف هستند . در اینجا این دو ، همتای هم نیستند . دو خانواده متفاوت و متضاد هستند و خانواده در همان ابتدا حساسیت زیادی نشان می دهند . چکشی عمل    می کنند . باید خیلی حساب شده برخورد کرد . بعضی ها قشقرق راه می اندازند و     می گویند : من دیگر مادر تو نیستم ، تو بچه ی من نیستی ، هیچ امیدی به حمایت من نداشته باش ، هر کاری میخواهی بکن و برخورد تند می کنند . من با این برخوردها موافق نیستم . ممکن است به موضع لج و مقاومت بکشاند . که اکثرا هم می کشاند . بعضی از مادرها عواطف فرزندشان را تحریک میکنند . گریه می کنند ، اشک        می ریزند ، آه و ناله می کنند و در کنارش جمله هایی مثل ا ینکه نفرینت می کنم و شیرم را حلالت نمی کنم و عاقت می کنم . من با قشقرق مخالف هستم . ولی با تحریک کردن عواطف فرزند موافق هستم . شاید همین تحریک عواطف و اشک ها به او شوکی وارد کند چون او هنوز با مادر رابطه عاطفی دارد . خیلی وقتها می گویند بخاطر اشکهای مادرم این کار را نمی کنم . با جمله های نفرینت می کنم و ...موافق نیستم . نکته ای که در این برخوردها مهم است این است که هرگز به طرف مقابل چه دختر خانم و چه آقا پسر توهین و جسارت نکنید . ما این تعبیرهای بد را زیاد می بینیم . ببینید مادر عزیز این دختر محبوب پسر شماست . معشوقه ی او است و اصلا برای او بُت است . از دید شما ، این دختر ناهمتای اوست و مشکلات دارد ولی از دید خودش این طوری نیست . انسان عاشق گل سرخ را بدون خار می بیند . اگر تحریک عاطفه جواب داد که چه بهتر و اگر جواب نداد و دیدید که ایشان قضیه را جدی گرفته اند ، در یک گفتگوی صمیمانه ، استدلالی با او صحبت کنید . قشقرق راه نیندازید و خیلی آرام و استدلالی همین حرفهایی که ما میگوییم به آنها بگویید . کتاب گلبرگ زندگی را هدیه  کنید . گاهی مواقع مادر لازم می داند برود و با طرف صحبت کند . در جایگاه یک مادر مهربان و دلسوز با او صحبت کنند ، از تهدید پرهیز کنید . با مهربانی او را توجیح کنید . اگر جواب نداد ، در اینجا از زمان استفاده کنید . خواستگاری نروید . بگذارید زمان بگذرد . فرزند شما بیست سالش است و وقت ازدواجش هم نیست . بگذارید دو سال بگذرد و آنرا کِش بدهید و کج دار و مریز عمل کنید . در گذر زمان این مشکل حل میشود و فراوان این مورد را داشته ایم . رشد عقلانی پیدا می کنند و می فهمند به درد همدیگر نمی خورند . معمولا پسر می گویند : مادر شما بیا و فقط دختر را ببین حتی در بیرون . من توصیه می کنم اینکار را نکنید اگر شما الف را بگویید باید تا آخرش را بگویید . شما یقین دارید که این یازدواج غلط است . یک وقت مانع تراشی بیخودی است که واقعا برای جوانان بی انصافی است . در اینجا به صلاح و بنفع این دو نیست . اگر نهایتا بعد از دو سال مجبور شدید به خواستگاری برویید ، شرط کنید که با یک مشاور آگاه و دلسوز مشاوره کنید . چون این مشاور ، ذینفع نیست . بیان بهتری دارد و استدلالی حرف می زند . آمار دارد و ممکن است که بتواند منصرفش کند . گاهی ما   می توانیم با صحبت جوان را از این ازدواج منصرف کنیم و یا اگر منصرف نشد ، مشکلات راه را به او می گوییم تا آگاهانه انتخاب کنند . بعدا گله نمی کنند کسی به من نگفت . دیگر اینکه اگر به خواستگاری رفتید زیر بار مهریه سنگین نروید . چون ما امیدی به این جور ازدواج ها نداریم . آخرش جدایی است . البته استثنا هم دارد . بعضی مواقع به حسب ظاهر خوشبخت هستند و ظاهر سازی می کنند چون همه مخالفت     کرده اند رویشان نمیشود که بگویند ما به بن بست رسیده ایم ومی سوزند و می سازند . این دیگر زندگی نیست و مردگی است . فرض در اینجا این است که مادر تحقیق کرده و رسیده اند که همتای همدیگر نیستند ، پس اصلا تن به خواستگار ی ندهند . 

  •  تا چه حد لازم است که دختر و پسر از لحاظ زیبایی همتای هم باشند ؟

  • از لحاظ زیبایی باید بین دختر و پسر تناسب باشد . یعنی فاصله زیاد نباشد . اگر فاصله کم باشد اشکالی ندارد . اگر فاصله زیاد باشد بعداد در زندگی دچار مشکل میشوند . البته این مشکل برای آقایان بیشتر است . زیرا آقایان به زیبایی بیشتر اهمیت می دهند تا خانمها . این واقعیتی است . البته خانم هم دوست دارد شوهرش خوش تیپ و قیافه باشد ولی اولویت اولش نیست . چیزی که برای خانم ها مهم است اقتدار مرد و نقش حمایتگری مرد است . استقلال فکری و مدیریت بحران مهم است . لذا خانم هایی که شوهرانشان متکی به مادر هستند و خودشان استقلال فکری ندارند ، خیلی رنج می برند و نکته اش هم همین است . فاصله باید رعایت بشود . در عاشق شدن ها این فاصله پیش می آید . با تلفن آشنا میشوند و بعد که همدیگر را می بینند می فهمند فاصله ی زیبائیشان خیلی زیاد است ولی چون کر و کور شده اند نمی بینند ولی بعدا که این عشق فروکش می کند در زندگی شان مشکلات شروع میشود . گاهی ممکن است عاشقی هم نباشد . ترحم است . الان آقایی به خواستگاری خانم آمده است . خانم می بیند فاصله زیبایی بین آنها زیاد است . اما جواب مثبت می دهد زیرا دلش می سوزد . گاهی توی رودربایستی گیر می کند . آقایی به خواستگاری خانمی رفته و می بیند با ظاهرش نمیتواند کنار بیاید ، می بند فاصله زیاد است ولی می گویند : اسم روی دختر مردم گذاشته ایم و زشت است . گاهی معرفت طرف خیلی زیاد است . گاهی طرف از لحاظ دینی خیلی قوی است  و معنویت بالایی دارد . می گویند : برای من ظاهر مهم نیست . معنویت مهم است .     همه ی این ها اشتباه است . بعدا در زندگی مقایسه ها شروع میشود چون این عوامل در زندگی از بین می رود . حالا تکه پرانی های دیگران و نگاه دیگران مزید بر علت میشود . متاسفانه بهانه جویی ها و بهانی گیری ها و از بین رفتن عشق و صفا و صمیمیتی که بین آنها بوده و مشکلی که مخصوصا در آقایان است که حواسشان به دیگران پرت میشود و با توجه به اینکه زن حس تملک دارد خانم رنج می برد . لذا توصیه من این است که فاصله زیبایی زیاد نباشد . گاهی انتظارات طرف زیاد است . خودش خیلی زیبا نیست ولی انتظارش خیلی بالا است . در اینجا انتظار بجایی نیست و ممکن است سالیان سال بخاطر این انتظار ، ازدواج نکند . البته باید گفت : ملاک اصلی ازدواج نباید صرفا زیبایی باشد . خیلی ها گله می کنند که آقایان ملاکشان زیبایی است . این اشتباه است . روایت داریم : از سعادت مرد مسلمان این است که با یک خانم زیبا ازدواج کند و ذات آن خوب و با دین باشد . ارزشهای اخلاقی و دینی مهم است . شما حالا می خواهید کتاب بخرید ، اگر صرفا ملاک شما طرح روی جلد کتاب باشد این کار خیلی غیر عقلی و غیر منطقی است .  من به آقایان هشدار می دهم که ملاک اصلی تان صرفا زیبایی نباشد زیرا این ها ماندنی نیست . با یک سکته زیبایی از بین می رود و در آنجا شما واقعا احساس خلا می کنید . مسئله ی زیبایی خوراک نفس است و بعد از دوسال عادی میشود . حالا اینکه ملاکش صرفا زیبایی بوده می بیند که خانمش      ارزش های اخلاقی ندارد و دیگر امیدی ندارد . وقتی خواستگاری می رویید به دختر خانم ، به دیده ی مادر بچه هایتان نگاه کنید . چون در زندگی ملاک تربیت بچه زیبایی نیست . مادر زیبا نباشد ولی عفیف و پاکدامن باشد . روایت داریم : کسی که ملاکش صرفا زیبایی است چیزی که در آن خانم هست نمی بیند . روایت دیگر داریم : کسی که برای جمال با خانمی ازدواج می کند خدا رهایش میکند ولی اگر برای دینش ازدواج کند ، خدا هم مال و هم جمال به او می دهد . در واقع خانم را در چشم آقا زیباتر می کند . توصیه ای هم به آقایانی که غیرت زیادی دارند و خانم هایی که حس تملکشان زیاد است دارم و آن این است که با خانم خیلی زیبا و یا آقای خیلی زیبا ازدواج نکنند . برای این آدمها ازدواج صرفا بر اساس زیبایی خیلی اشتباه است . خیلی رنج می برند و دائم نگران هستند و دغدغه دارند . قد بلندی و کوتاهی  و چاقی و لاغری جزء شروط کمال هستند و نیاز به همتایی ندارند البته زیبایی هم از شروط کمال است ولی چون در جامعه خیلی مشکل ایجاد کرده است ، من تاکید بیشتری روی آن داشته ام . ما می گوییم چشم نوازتر است که خانم از آقا کوتاهتر باشد . حالا هم قد باشند و یا بلندتر باشد ، این ها سلیقه ای است . شما به خودتان نگاه کنید . اگر آستانه ی حسی تان پایین است یعنی حساسیت شما بالا است و انسان حساسی هستید این کار را نکنید و احتیاط کنید . اگر زود رنج نیستید و آستانه حسی شما بالا است و حرفهای دیگران برایشان مهم نیست ، این اشکالی ندارد . در جامعه ما متاسفانه نگاه خیره داریم و زُل می زنند که در اروپا اصلا این کار خیلی زشت است و کسی خیره نمی شود . زیبایی واقعا نسبی است . خیلی ها در مشاوره میگویند : همه شرایط مهیا است ولی این خانم از من خیلی کوتاهتر است و من نگران نظر دوستان و آشنایان هستم . این خیلی بد است . ما باید رفتارمان را درست کنیم که مانع ازدواج جوانان نشویم .    

  •  می خواهم با دختری ازدواج کنم که خود او خوب است اما خانواده ی فاسد و بدنامی دارد و خانواده ی من به شدت با این ازدواج مخالف هستند . گناه این دختر چیست که خانواده ی خوبی ندارد؟ آیا همتایی و کفویت در ازدواج مهم است ؟ 

  • پاسخ – تلقی من از این صحبت که می گویند خانواده ی مخالفت می کنند این است که خانواده ی ایشان خوش نام و اصیل هستند  که با این وصلت مخالفت می کنند .  درست است که این دختر خانم گناهی ندارد چرا که خود او خوب است اما خانواده ی او فاسد و به تعبیر ایشان بد نام هستند .      می دانید این مسئله اصل هم تایی خانوادگی را از بین می برد . چون من بارها عرض کردم که در ایران دو جوان با هم ازدواج نمی کنند بلکه خانواده های آنها نیز با هم ازدواج می کنند و این خانواده ها باید همتای هم باشند و با هم کفویت داشته باشند . اینجا دو خانواده هم تا نیستند . در این صورت چه مشکلی پیش      می آید ؟ مثلاً ممکن است همین خانواده ی شما که خوش نام هم هستند فردا در زندگی مشترک شما ، حتی به طور غیر مستقیم به رخ این دختر خانم بکشند . خوب ایشان می خواهد که عروس خانم این خانواده باشد . ممکن است به رخ ایشان بکشند ، او را سرزنش کنند و سرکوفت بزنند . بخصوص که الان راضی هم    نیستند . این مسئله هم نکته ی مهمی است . فرض من این است که الان خانواده ی شما هم راضی باشند ، در این صورت هم باز من می گفتم که شما همتای هم نیستید . چون ممکن بود در آینده خود شما یا خانواده ی شما سرکوفت بزنند . همین مسئله ای پیش می آمد که در سوال قبلی گفتم . ارتباطات شما و همان اثر پذیری که بچه های شما از پدر بزرگ ، مادر بزرگ و عمو و عمه دارند . یا حالا ایشان دختر خانم هستند از آن طرف نیز بچه از پدر بزرگ ، مادر بزرگ و خاله و دایی اثر پذیری دارد. یک نکته ی دیگر هم است که جوانان نباید از آن غفلت کنند آن هم بحث مسائل ژنتیک است . چون به هر حال ممکن است فرزند شما ویژگی های شخصیتی خود را از همین پدر بزرگ ، مادر بزرگ یا از همین دایی و خاله به ارث ببرد . شما می فرمایید که آنها آدم های خوش نامی نیستند و به تعبیر خود شما می گویید فاسد هستند . در این صورت ممکن است ویژگی های شخصیتی آنها را به ارث ببرند . اینکه اینقدر اسلام دقت می کند که در انتخاب خود دقت کنید . البته این مسئله بیشتر نسبت به خانواده های اصیل است . الان اگر این خانواده ها هم تای هم بودند ما اصلاً مشکلی نداشتیم و      می گفتیم خانواده ی محترم آقا پسر چرا مخالفت می کنید شما که مثل هم هستید . ولی الان فرض بر این است که خانواده ی آقا پسر اصیل و خوش نام هستند . خطاب شده به این جور خانواده ها که با همتای خود یعنی بایک خانواده ی اصیل ازدواج کنید . ما در این زمینه خیلی روایت های نابی را داریم که انسان تعجب می کند که اولیای الهی تا چه جاهایی را در نظر گرفته اند . مثلاً فرمودند که در یک مکان صالح ازدواج کنید . مکان صالح در اینجا همان خانواده ی اصیل است . دلیل آن نیز این است که بخاطر اینکه ژن اثر گذار است . آن رواتی که من چندین بار در امر ازدواج به آن اشاره کردم که رسول بزرگوار اسلام فرمودند از خضراء الدِّماً بپرهیزید و سوال کردند که یا رسول اله خضراء الدِّماً چیست  ؟ فرمودند یک دختر خوبی که در محیط بدی بزرگ شده و رویشگاه خوبی نداشته است . این هم به خاطر همین قضیه است . خود دختر خوب است اما به هرحال خانواده ی او خوب نیستند . حالا غیر از اینکه پدر و مادر این دختر خوش نام نیستند و ممکن است از لحاظ ژنتیک بر روی فرزندان شما اثر بگذارند . برادر یا برادرهای ایشان با توجه به اینکه گفته اند خانواده ی ایشان خوب نیستند، نیز بد هستند . آنقدر بر روی برادر و دایی تأکید شده است البته الان علم روز نیز ثابت کرده است . به این جهت که ما ویژگی های شخصیتی خود را بیشتر از دایی خود می گیریم. لذا گفته اند در ازدواج خود دقت کنید به این خاطر که دایی جایگاه یکی از دو والد را دارد . چطور از لحاظ ژنتیک پدر و مادر قوی هستند . دایی را نیز در کنار یکی از دو والد گذاشته اند . این روایت برای دایی است . اما برای خاله هم تأکید کرده اند و گفته اند دقت کنید در انتخاب خود برای ازدواج چون شبیه خواهران و برادران خود بچه به دنیا می آورند . همین بحث مسائل ژنتیک است . خوب ممکن است این پسر عزیز بگویند این دختر که دختر خوبی است و گناهی ندارد . ما هم می دانیم و واقعاً برای اینجور دختر ها خیلی متأثر می شویم . خود او زحمت کشیده ، تلاش کرده ، رشد کرده و ارتقاء پیدا کرده است . خود او دختر خوب و نازنینی است از لحاظ اعتقادی . خوب او بالاخره باید چکار کند ؟ باید با همتای خود ازدواج کند . آیا حقی از او ضایع نمی شود ؟ نه به نفع خود او است . ما گاهی توصیه هایی می کنیم که بعضی ها ناراحت می شوند . الان ممکن است دختر عزیزی باشد که خود او خوب است ولی خانواده ی او بدنام هستند می گوید بالاخره گناه من چیست ؟ما می گوییم دختر عزیز ما نفع شما را در نظر می گیرم چون اگر شما با این خانواده وصلت کنید ، طیف و تیپ آنها فرق می کند قدر شما را نمی دانند . خود تو خوب هستی ولی همان بحث سرکوفت و سرزنش پیش می آید . من می خواهم بگویم که اینجا نفع دو طرف در میان است . هم شما پسر عزیز که خانواده ی خوش  نامی دارید باید با یک خانواده ی خوش نام ازدواج کنید که همتای هم باشید و هم این دختر بعداً زجر نمی کشد . با هم تیپ خود ازدواج می کند و دیگر دو طرف سر هم منت نمی گذارند . ازدواج این خانم با همتای خود به این معنا است که با آقایی ازدواج کند که وضعیتی مشابه خود دارد . یعنی با یک آقایی ازدواج کند که خود او خوب است اما خانواده ی خوبی ندارد . نمی خواهیم بگوییم که خانواده ی او هم بد نام باشند اما فرض ما الان بر این است که خانواده ی این آقا پسر خوش نام و اصیل هستند . ما گاهی اوقات متأسفانه این موارد را داریم که عاشق و دلبسته می شوند در دانشکده و یا در جای دیگری بعد هم آقا پسر متوجه می شود که خود دختر خانم خوب و نازنین است . در خصوص اختلافات طبقاتی نیز این مسئله صادق است . حتی ممکن است خانواده ی طرف مقابل هم سرکوفت نزنند ولی وقتی دختر وارد خانواده ی آنها شود احساس حقارت ، ضعف و کمبود شخصیت کند و این مسئله به نفع او نیست .
  •  
  •  دختر خوبی در بین نزدیکان هست و چون می دانم که هیچ وقت او را به من     نمی دهند هیچ اقدامی در این زمینه نمی کنم . نظر شما آیا او هم کفو من است ؟

  • پاسخ – اگر شما مطمئن هستید که این دختر خانم را به شما نمی دهند و هم شان شما نیستند و احساس می کنید که از نظر خانوادگی با خانواده ی ایشان و خودشان همتایی ندارید یعنی آنها از جهات مختلفی برتری جدی و قابل توجهی بر شما دارند ، اصلا اقدام نکنید  . البته ما گفتیم که اگر جوانان جواب منفی شنیدند خیلی ناراحت نشوند در ازدواج جواب منفی خیلی نمی تواند مشکل ساز باشد ولی بالا خره روی روحیه ی انسان اثر می گذارد . حالا که انسان می داند جواب منفی است اصلا چرا اقدام بکند ؟ ممکن است که اگر جواب منفی بشنوید روی اعتماد به نفس شما اثر بگذارد و خودباروری شما را در معرض تهدید قرار بدهد . اگر می دانید مواردی مشابه شما یا حتی بهتر از شما رفته اند و جواب منفی      گرفته اند طبیعی است که به شما هم جواب منفی می دهند پس بهتر است شما هم اقدام نکنید. اگر شما احساس می کنید که هم شان هم هستید چرا شما اقدام نمی کنید ؟ خیلی خانواده ها منتظر جوانهای خوبی مثل شما هستند . پس اگر هم شان شما هستند بطور رسمی با خانواده اقدام بکنید،  یا جواب منفی است یا مثبت .اگر جواب مثبت بود بگویید : الحمدلله .اگر منفی بود بگویید : الله اکبر . من  به جوانان می گویم که خیلی نگران جواب منفی نباشید . در قضیه ی ازدواج شما خودتان را به اقیانوس بیکران الهی بسپارید . اگر ایشان هم شان شما هستند و می خواهید اقدام بکنید اولا این فکر منفی را از بین ببرید که اگر من خواستگاری بروم ایشان را به من نمی دهند . این افکار را باید از ذهن تان دور کنید . اگر شما با این فکر خواستگاری بروید روی چهره ی شما اثر می گذارد و با این موضع می روید که منتظر جواب منفی هستید و این روی کلام ، ادبیات و لحن شما هم اثر می گذارد و حتی در برخورد شما اثر می گذارد و یک جور دافعه در شما ایجاد می کند . شما بدون اعتماد بنفس و خودباروری جلو می رود و حتی ممکن است که در گفتگو صدای شما بلرزد ودچار استرس می شوید و رنگ چهره ی شما تغییر می کند و دیگران فکر می کنند که شما ایرادی دارید و نتیجه همان می شود که شما می ترسید و دختر خانم را به شما نمی دهند. پس من تاکید می کنم که اول شما این فکر منفی را از خودتان دور بکنید و بعد به خواستاری بروید . تمام کسانی که به خواستگاری می روند یا برایشان  خواستگار می آید و جواب منفی       می شنوند عرض می کنم که  خودتان را به خدا بسپارید . شما اقدام بکنید و اگر به نتیجه ی دلخواه رسیدید الحمدلله و اگر به نتیجه ی دلخواه نرسیدید به حساب قسمت الهی بگذارید . قسمت به این معنا درست است . آن قسمتی اشتباه است که ما هیچ حرکتی نکنیم تا ببینیم که قسمت چه بشود . شما باید اقدام حرکت بکنید و به خواستگاری بروید ولی بعضی مواقع خدا اراده ی خودش را بر اراده ی شما مقدم می کند و ما از آینده خبر نداریم . پس اگر شما جواب منفی شنیدید به حساب قسمت الهی بگذارید . اگر این عشق ، عشق کر و کور کننده است که اصلا صلاح نیست . زیرا این یک آفت است و ممکن است که پنج تا آقت دیگر هم داشته باشد. شاید اصلا طرف شرایط همتایی نداشته باشد . انسان باید عاقلانه ازدواج کند و عاشقانه زندگی کند .
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 140
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 65
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 53
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 87
  • بازدید ماه : 286
  • بازدید سال : 736
  • بازدید کلی : 48,991